ائتلاف اپوزیسیون جمهوری اسلامی، یکی از اصلی ترین دغدغه هایی است که تمامی گروه های برانداز در یک دهه اخیر، ضرورت آن را به نیکی احساس کرده اند. به همین منظور پس از جنبش سبز سال 88، می توان مدعی شد که هر ساله، گروه، شبکه و جریان و ... تحت هر عنوانی بدنبال نشاندن تمامی احزاب و دسته های سیاسی برانداز دور یک میز بوده اند. موضوعی که تا همین چند روز گذشته محقق نشده بود.
در همین راستا، بهمن ماه اخیر گروهی تحت عنوان «شبکه ایرانیاران» با اعلام موجودیت، هدف خود را « برقراری مناسبات عقلانی و مسالمتجویانه در میان نحلههای مختلف سیاسی، ایجاد پیوند و همکاری چند سویه بین مخالفین حکومت و داوطلب برای مبارزه علیه حاکمیت دینی و جانشین کردن این نظام با یک نظام سکولار و دموکرات» معرفی می کنند.
اگرچه به این شبکه نیز، مانند اسلاف خود امیدی برای اتحاد اپوزیسیون وجود نداشت، اما انتشار خبر جلسه مشترک میان رضا پهلوی و حشمت الله طبرزدی، بارقه ای از امید در دل ایران دوستان ایجاد کرد. گویی خلا و ناهماهنگی که در چند ساله اخیر موجب ادامه حیات جمهوری اسلامی شده، در حال رفع بود.
اما گزارش این جلسه توسط حشمت طبرزدی و معرفی رضا پهلوی به عنوان «نماینده پادشاهی خواهان» در شبکه ایرانیاران، باعث شد تا رضا پهلوی در مصاحبه با شهرام همایون, علاوه بر تاکید به «چهره ملی» و «فراجناحی» خود، به صورت تلویحی، اتحاد رسمی با حشمت طبرزدی تحت عنوان ایرانیاران را رد کرده و خود را تنها به عنوان یک «حامی معنوی» معرفی کند.
دیکتاتوری نوین
جالب اینکه یک روز پس از اظهارات رضا پهلوی در برنامه شهرام همایون، «شبکه ایرانیاران» در یک اقدام غیرحرفه ای و در راستای «فرمایشات ملوکانه» و با استناد به صحبت های رضا پهلوی، به حشمت الله طبرزدی حمله کرده و از اظهارات او به عنوان «تولید تشتت» یاد می کند و از ایشان می خواهد «بر نقش الهام بخش، و نمادین و تشویق آمیز «شاهزاده رضا پهلوی» صحه گذارده و از ایشان توقع نداشته باشند صرفا به عنوان عضوی از اعضای مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی حضور داشته باشند».
اما چرا رضا پهلوی با معرفی خود به عنوان «چهره ملی» نه مسئولیت می پذیرد و نه پاسخگوی عملکرد خود است. آیا این بازتولید یک «سیدعلی خامنهای» در مقیاس جدید نیست؟!
اصلا چه کسی جز سلطنت طلبان و هواداران شاه فقید، او را «چهره ملی» می داند. آیا قرار است ماجرای «ژن خوب» همچنان در میان اپوزیسیون هم مایه شرمساری شود؟! ممکن است عده ای پاسخ دهند که شاهزاده به اعتبار محبوبیت در میان مردم، دارای «چهره ملی» هستند. اما پس چه زمانی می خواهند این اعتباری که از مردم گرفته اند را برای مردم خرج کنند؟!
شاید ایشان از شکست «شورای ملی ایران» دیگری می هراسند که نمی خواهند در سقوط رژیم نقش ایفا کنند؟!
تاریخ فراموش نخواهد کرد
با همه این تفاسیر، تاریخ فراموش نمی کند که در این برهه حساس از زمان، کسی جز رضا پهلوی با خودبرتر بینی و قائل شدن «حق و جایگاه ویژه» برای خود، حاضر نشد با دیگر گروه ها و جریانات سیاسی، اتحاد راهبردی داشته باشد. خود را در حالی فراجناحی و فراحزبی خواند و مدعی «سلب حقوق برای خود در آینده ایران» شد که روز گذشته در اعلامیه رسمی «پروژه ققنوس» حضور یافت و به عنوان مبتکر آن سخنرانی کرد.
این استانداردهای دوگانه از سوی شاهزاده رضا پهلوی، در گذشته نیز مسبوق به سابقه بوده است. زمانی که جنبش سکولار دمکرات ها پس از برگزاری جلسات متعدد در حال اتحاد حداکثری گروه ها، جریانات و چهره های شاخص از جمله رضا پهلوی بود، ولی به ناگاه، اعلام موجودیت «شورای ملی ایران» از سوی ایشان، رقیبی برای حرکت شتابان این جنبش شود و به نتیجه نرسد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید