حدود شش ماه از شروع موج جدید اعتراضات مدنی و حرکت های خودجوش مردمی در ایران می گذرد. اعتراضاتی که تنها به تهران، مشهد و اصفهان محدود نشد و شهرستان های محروم مرزی را نیز درنوردید. اگر نیروهای امنیتی مردم را با باتوم، زندان و اسلحه سرکوب می کردند، مردم نیز آموختند که چگونه با سلاح شبکه های اجتماعی، ظلم رژیم را برای جاماندگان از قافله مبارزه با حکومت، تشریح کنند.
در مقابل اما، برخی جریانات و گروه های اپوزیسیون که قریب به 40 سال از طریق رادیو، تلویزیون، سایت و شبکه های اجتماعی، بدنبال سقوط جمهوری اسلامی بوده اند، اکنون و در آستانه پیروزی مردم بر نظام اسلامی، درپی همکاری با گروه ها و سازمان هایی برآمده اند که ایران را تجزیه شده می خواهند.
به عنوان نمونه حدود یک ماه پیش در 9 ژوئن 2018، کنفرانسی در دانشگاه واشنگتن برگزار می شود که بدنبال همکاری تجزیه طلبان و سلطنت طلبان تحت عنوان «ائتلاف اپوزیسیون ایران» است! نکته جالب این ماجرا، سخنرانی برخی از چهره های تجزیه طلب و تاکید ایشان بر عبارت «فدرالیسم»، «پارلمان های محلی» و «حقوق ملیت ها» و ... در کنفرانسی است که به دعوت IOSME «ائتلاف نیروهای اپوزیسیون» صورت گرفته که شاهزاده رضا پهلوی ریاست افتخاری آن را برعهده دارد.[اینجا بخوانید]
با این حال برخی از گروه های هوادار شاهزاده، کنفرانس «ائتلاف اپوزیسیون ایران» را غیرمرتبط با ایشان می دانند و مدعی هستند که از نام و وجاهت پهلوی برای برگزاری نشست سواستفاده شده است. اما فارغ از این موضوع، اظهارات علیرضا نوری زاده درباره جلسه مشترک شاهزاده با مصطفی هجری (مسئول اجرایی حزب دمکرات کردستان ایران) و عبدالله مهتدی (دبیرکل حزب کوموله زحمتکشان کردستان ایران) و بیانیه حزب دمکرات کردستان درباره کیفیت و محتوای این جلسه، خود نشان دهنده ارتباط شاهزاده با گروه های تجزیه طلب است.
نکته قابل تامل آنکه در یکی از بندهای بیانیه حزب دمکرات درباره این جلسه آمده است: «در این نشست طرح پیشنهادی از طرف آقای پهلوی به منظور همکاری مطرح شد که به دلیل دربرگرفته نشدن حقوق سیاسی و ملی مشخص ملت کرد و دیگر ملیتهای ایران به طور کلی از سوی آقایان مصطفی هجری و عبدالله مهتدی رد شد و این نشست بدون هیچ نتیجه ای پایان یافت.»
البته تمایل ایشان به موضوع فدرالیسم و خودمختاری مسبوق به سابقه است. در پاییز سال 95، 54 تن از چهره های سلطنت طلب و طرفدار تشکیل سامانه پادشاهی، در نامهای با عنوان «آخرین هشدار به آخرین ولیعهد» از مواضع شاهزاده درباره فدرالیسم و عدم رسمیت شناختن «بخش ناپذیری حاکمیت ملی ایران» توسط ایشان به شدت انتقاد می کنند.
حال این سوال به ذهن خطور می کند که مگر شاهزاده شعارهای کف خیابان را نمی شنوند؟ آیا شعارهای مردم در حمایت از نظام سابق و ایشان برای مشروعیت ایشان کافی نیست که ایشان به تجزیه طلبانی روی آورده اند که وقیحانه پیشنهاد همکاری با رهبر اپوزیسیون را رد می کنند. حال آنکه شعار حمایت از نظام شاهنشاهی و پهلوی در اقصی نقاط کشور (فارغ از قومیت و زبان) در اعتراضات اخیر بارها شنیده شده است.
شاهزاده بارها خود را هم رهبر پادشاهیخواهان معرفی کرده و هم رهبر جمهوریخواهان. آیا دو طیف وسیع از اپوزیسیون در 40 سال اخیر نتوانسته در راستای براندازی نظام جمهوری اسلامی، همگام با شاهزاده قدم بردارد که اکنون ایشان از گروه های تجزیه طلب طلب یاری کرده اند؟! مبارزات مسلحانه گروه های تجزیه طلب، چه سنخیتی با فراخوان های شاهزاده برای مبارزات مدنی و بدون خشونت دارد؟!
برای رژیمی که سقوط خود را برابر با «تجزیه ایران» معرفی می کند، حضور گروه های تجزیه طلب در کنار رهبران آلترناتیو نظام، به جز مشروعیت بخشی به تداوم جمهوری اسلامی، دستاورد دیگری نخواهد داشت!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید