با زور و تهدید و تطمیع دولتهای اروپا ناچار به پیروی از اوامر دولت آقای ترامپ میشوند.
اما این دولتها کدام سود را از چنین روشی به دست میآورند که قابل قیاس با پایمالی اصول ارزشهای دموکراتیک جامعهی اروپایی باشد؟ این بیاطمینانی که در باره اعتماد به قول و قرار اروپایی ایجاد میشود چگونه میتواند جبران شود؟ آیا این قول و قانونشکنی در عرصهی بینالمللی بزودی به زندگی اجتماعی ملل اروپا تعمیم نخواهد یافت؟ چه کسی باید از ارزشهای اروپایی دفاع کند؟ تنها دولت آلمان مانده است که هنوز از خود شخصیتی اروپایی نشان میدهد و حرفی مستقل برای گفتن دارد.
باید پرسید با کدام اصول انسانی و حقوق بشری و متمدنانه اروپا به خود اجازه میدهد که طبق دستور دولت ترامپ پیشنهاد کند یک کشور بهزودی صد میلیونی خلع سلاح و بدون دفاع شود و در مقابل آن، دولتها و دستههایی که آن را به جنگ و نابودی تهدید میکنند بیش از هر زمانی مسلح شده و مورد حمایت قرار گیرند؟ کدام منطق و مدنیتی چنین چیزی را میپذیرد و برای چه این کار را میکنند. آیا این چیزی جز مفهوم عریان تروریسم است که به مناسبات جهانی تحمیل میشود؟ آیا جز استراتژی وحشت اکنون قانون دیگری بر مناسبات جهانی حاکم است؟ و آیا باید تسلیم این وحشت شد یا برای برای خنثی کردن آن کوشید؟
به حاکمیت وحشت بر مناسبات بینالمللی نه میگوییم! نمیترسیم و در مقابل وحشتآفرینی میایستیم! تسلیم شدن به تروریسم دولتها و گروهها رفع هراس نمیکند بلکه هراسی عظیمتر را به دنبال دارد.
جنگافروزان بدانند که در جهان انواع ابرقدرتها وجود دارد. یکی با بمبهای اتمی و یکی با قدرتهای انسانی خود میتواند به میدان بیاید. ما ایرانیان چه بخواهید و چه نخواهید یک ابرقدرت میهنی هستیم. شاید شرارت بشری بمبهای اتمی خود را روی سر ما سرازیر کند و ویران کند انسانها و دستاورهای آنان را. اما کل فرهنگ ما یک آموزش بنیادی دارد و آن عدم پذیرش تحقیر حیثیت انسانی ما است. تسلیم بیقید و شرط ایران به مطامع دولت آقای ترامپ و هراسیدن از تهدیدهای آن آموزش درستی برای بشریت ندارد.
اگر قرار است قانون وحش بر جهان حکم براند و زورگویا زور عریان را نام سیاست بگذارند، آنگاه ملتهایی باید فداکاری کنند و به هر قیمت در مقابل این سیر سیاه جهانسوز بایستند. ما در مقابل تحقیر و زورگویی میایستیم. ما به دستور شما خود را خلع سلاح نمیکنیم تا شما بدون دردسر ما را مغلوب کنید. جهان هنوز به آن حد از مرز توحش نرسیده است که دولت آقای ترامپ فکر میکند. هرگونه جنگی با ایران جنگ با ایرانیان است.
روشن است که رفتن ایران به کام اژدها ناشی از کارکرد رژیم مستبد و گمراه جمهوری اسلامی است. در هر کجا که اسلام را با حکومت و دولت و سیاست گره زدند برای ملتها جز بدبختی حاصلی نداشته است. به نام اسلام دمار از روزگار ما برآوردند. حاکمیت دین بر سیاست و دولت و قانون و مقررات و آن چه به تبع آن دموکراسی اسلامی و فرهنگ اسلامی و اصلاحات اسلامی و غیره نامیده میشود، هیچ معنایی جز تحمیل استبداد و زورگویی یک فرقهی سوءاستفادهکننده از باورهای دینی مردم ندارد. شوربختی ما ناشی از حاکمیت جریانی عقبمانده و برون آمده از تاریکخانهی قرون وسطی است که تاریخ و هویت ملی و آفریدههای فرهنگی ما را میخواهد منسوخ کند و زنان کشور ما را به خاطر کجبستن روسری توی خیابانها تازیانه میزند.
ایرانیان در دو جبهه نبرد خود را ادامه خواهند داد. در یک جبهه نبرد ما با نظام استبدادی و مجموع زوائد و شاخکهای آن است و در جبههی دیگر نبرد ما با دولتهایی سؤاستفاده کننده از این استبداد برای ویران کردن ایران است. ما در هر دو جبهه تا به آخر خواهیم ایستاد. ما قصد تعرض به هیچ جایی از دنیا را نداریم بلکه از کشور خود و از حق خود برای زندگی دفاع میکنیم و از این رو در نبردهای حقطلبانه خود پیروز خواهیم بود. ما با هیچ ملتی دشمن نیستم. به هیچ کشوری لشکر نمیکشیم و در هیچ کشوری پایگاه نظامی نمیخواهیم. همهی افراد و ملتها دارای حقوق برابر هستند و حرمتشان پایدار.
آمریکا و اسرائیل تابوهای مردم ایران نیستند بلکه تابوهای نظام حاکم هستند که از خصومت با آنها برای مصرف داخلی استفاده میکند. یهودیان دوستان ما هستند و اروپائیان سرمشق ما در مسیر جامعه مدرن هستند و آمریکا قارهای از دانش و فن است که همهی بشریت در آن سهیم است و نبودش نبود تمدن معاصر است. ما باید بتوانیم راه خود را باز کنیم. باید به عنوان یک شریک تمدن و فرهنگ مدرن معاصر، پیش از آن که فاجعهی زیستبومی به اوج برسد، برای کشور خود چارهگری کنیم.
در تاریخ معاصر، ایران همیشه کشوری متصل به فرهنگ شکوفا شده در غرب بوده است. ما گفتوگوی فرهنگها نداریم چرا که مساله فرهنگ برای بافرهنگهای ایرانی حل است و همهی جهان پیشرو توسط فرهنگ واحد مدرن نمایندگی میشود. نیروهای پیشرو ایران برای احیاء دوستی و همکاری و اشتراک منافع همه جانبه با غرب، به شکل مسالمتآمیز، تلاش میکنند. نیروهای جمهوریخواه و دموکرات ایران در فضای جامعهی مدرن نفس میکشند. آنها مدافع و گسترندهی این فرهنگ هستند. ما میخواهیم به شکل مسالمت آمیز ایران به جامعهی جهانی و به جامعهی مدرن بازگردد.
مغرضانی هستند که قصد خیانت به دموکراسی غرب از طریق تحریک آمریکا و دیگران به تعرض به کشور ما را دارند. اینان نیز بخشی از نیروهای نارشدیافته جامعهی ایرانی هستند. دوستی را نمیتوان با روشهای دشمنانه بدست آورد. احیاء و کسب دوستی نیازمند کاربست روشهای دوستانه در قبال مرم است. نیروی دموکرات ایران برآن است که به گونه مسالمتآمیز و از طریق بازسازی نظام سیاسی و زندگی سیاسی در ایران دوستی و همکاری و اشتراک منافع با جهان را تأمین کند.
تهدیدکنندگان ایران به جنگ و تهاجم، هم علیه ایران و همه علیه کشور خود اقدام میکنند. ما نمیخواهیم خلع سلاح و مغلوب و مجبور به حل مسایل با آمریکا باشیم. ما آزادانه و آگاهانه میخواهیم این مساله حل شود. از این رو، اصلاح و نفی برجام مخل منافع ایران و جهان است. یک مانع تازه بر سر تلاش دموکراتیک مردم ما برای حل مجموع مسایل است. یک آموزش هولناک از پوکی قراردادها و مقاوله نامه های بینالمللی است.
برای اکثر ایرانیان اجرای کامل برجام لازم و اصلاح و تغییر و انکار آن غیرقابل قبول است. رژیم ایران بپذیرد میهندوستان ایران نخواهند پذیرفت. ارتجاع حاکم بر ایران اجازه و جرئت ندارد که وارد مذاکره برای خلع سلاح کشور ما از طریق اصلاح و تغییر برجام شود. برجام نیازی به اصلاح ندارد. مخالفان برجام نیازمند اصلاح هستند
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید