چند سالی است که تقریبا تمامی گروه های اپوزیسیون به این نتیجه رسیده اند که تنها می توان از راه اعتراضات مدنی در داخل و فشارهای دیپلماتیک از خارج، بر جمهوری اسلامی غالب شد و آن را سرنگون کرد. حتی مجاهدین خلق نیز که تا چند سال پیش همچنان به مبارزه مسلحانه اعتقاد داشتند و در دهه 60 توانستند، خسارات زیادی را بر جمهوری اسلامی وارد کنند، اکنون اسلحه را کنار گذاشته و دیپلماسی خارجی و چانه زنی با مقامات کشورهای مختلف از آمریکا گرفته تا عربستان سعودی، را جایگزین عملیات های مسلحانه کرده اند.
همین وجه اشتراک میان تمام گروه های اپوزیسیون کافی است تا از دل آن، اعتراضات سراسری مسالمت آمیز، دختران خیابان انقلاب، هفتم آبان و ... بیرون بیایند و همه گروه ها و جریانات از آن حمایت کنند. روشی که جمهوری اسلامی دربرابر آن، بهانه ای برای سرکوب خشن مردم را ندارد و می داند که در صورت برخورد سخت با این حرکت ها، باید پاسخگوی مجامع بین المللی باشد.
اما اخیرا برخی از گروه های نوظهور اپوزیسیون که پشتوانه یکی از طریقت های مذهبی را به دنبال دارند، بدون در نظر گرفتن تجربه 40 ساله اپوزیسیون درباره نوع مبارزات، بی محابا و بدون محاسبه، روی به اعمال خشونت زا آورده اند. در مقاله تحقیقی که چند روز پیش با عنوان «دراویش رادیکال پشت پرده ری استارت» در ایران گلوبال انتشار یافت، از نقش دراویش رادیکال به عنوان نیروهای میدانی ری استارت و تقابل دراویش میانهرو و سکولار (نورعلی تابنده) با حرکت های خشونت زای این جریان، صحبت به میان آمد.
حرکت جریان ری استارت و دراویش رادیکال اما، به دلیل آنکه خارج از مشی مبارزات مدنی مرسوم بود، سریعا توسط نیروهای انتظامی سرکوب شد، زمانی که در عصر اولین روز اسفند گذشته، دراویش گنابادی برای درخواست آزادی یکی از همقطاران خود، روبروی کلانتری خیابان پاسداران اعتراض مسالمت آمیز برگزار کردند، اما رفته رفته، این اعتراض مسالمت آمیز به درگیری میان دو طرف کشید و در نتیجه یکی از دراویش حاضر، با اتوبوس به سمت نیروهای انتظامی حمله کرد و سه نفر از ایشان را کشت.
تصادف با اتوبوس کافی بود تا جمهوری اسلامی بهانه لازم را برای سرکوب معترضان پیدا کرده و راه را برای برخورد سخت هموار ببیند و با پروپاگاندای رسانه ای، دراویش رادیکال را «تروریست داعشی» و نیروهای انتظامی را «مظلوم» معرفی کند.
بنابراین با این هجمه جمهوری اسلامی، اگر قرار باشد اعتراضات سراسری، مانند آنچه که در دیماه اخیر حادث شد، تکرار شود، نیروهای امنیتی بهانه لازم برای سرکوب معترضان را دارند و مدعی می شوند که افراد معترض ری استارتی ها یا همان دراویش رادیکال گنابادی هستند نه مردم معترض، ورشکستگان موسسات مالی، کارگران بی حقوق، دانشجویان و ... .
جالب اینکه در این چند روز، درگیری بین دراویش و نیروهای انتظامی به قدری درصدر اخبار خارجی و داخلی قرار گرفت که علیرغم اینکه همزمان دختران متعدد دیگری روسری خود را در اعتراض به قانون حجاب اجباری به چوب کردند، اما این حرکت ایشان دیده نشد. خود همین موضوع نشان می دهد که چقدر حرکت های رادیکال می تواند جنبش های نوپای مدنی که بیشترین تاثیر بر اتاق فکر جمهوری اسلامی دارد را به محاق ببرد.
حمله با اتوبوس به صف ماموران و قتل آنها از سوی هر کس و با هر انگیزه ای صورت گرفته باشد ناپسند و محکوم است. خشونت سلاح کسانی است که نمی خواهند حرکات مدنی در ایران ریشه دار شود. خشونت فضای مدنی در ایران را بیش از پیش ناامن می کند. در همین راستا گروه های و رسانه های اپوزیسیون باید صف خود را از افراد رادیکال جدا کنند تا لطمه ای به مبارزات مدنی وارد نشود، و حرکت هایی مانند دختران خیابان انقلاب به حاشیه نرود و در مقابل باید روبروی افرادی که با بنیادگرایی، به دنبال برگشت به عقب و برپایی حکومتی چون حکومت 700 سال قبل هستند و تاکید دارند که با دموکراسی مخالفند ، ایستاد و نگذاشت صدای این افراد، به عنوان صدای اپوزیسیون به مردم غالب شود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید