به مناسبت ۳۰ فروردین و با یاد و خاطره تابناک بیژن جزنی و همرزمانش که در تپههای اوین توسط جوخههای مرگ رژیم شاه به رگبار بسته شدند. تقدیم به آنها.
معرفی کتاب
نام کتاب: یک فرصت طلایی
تئوری و استراتژی برای جهانی شدن.
(دنیای بهتری میتوان ساخت.)
نویسنده: هانس ابراهامسون
برگردان: محمود شوشتری
تاریخ انتشار: ۲۰۰۳ انتشارات لئوپارد، سوئد
۳۱۴ صفحه
در باره نویسنده:
پرفسور هانس ابراهامسون مدرس دانشکده تحقیقات صلح و مدیریت درگیریها در دانشگاه شهر گوتنبرگ سوئد و یکی از فعالین جنبش اتک است. او عضو هیئت رهبری این جنبش در مقیاس کشوری سوئد است. ابراهامسون اقتصاددان و پژوهشگر مسایل صلح و توسعه است. او یکی از صاحبنظران در حوزه نظری است. کتاب "یک فرصت طلایی" حاصل چند سال کار تحقیقی او در این زمینه است. علاقمندی ابراهامسون به مسایل صلح و توسعه باعث شد که در دهه هفتاد سفرهای متعددی به کشور الجزایر داشته باشد، و از نزدیک تحولات آن کشور را مطالعه کند. او همچنین در مورد رابطه بین فقر و درگیریهای خشونتآمیز تحقیقات زیادی در آنگولا و موزامبیک انجام داده است و نیز امکان مانور این کشورها در اقتصاد بینالمللی را بررسی کرده است.
هانس ابراهامسون در کتاب خود به مسائل مهمی پیرامون نظم جهانی حاکم، جهانی شدن (گلوبالیزاسیون) تحت مدیریت شرکتهای ترانسناشنال و پیآمدهای آن که شاید برای بسیاری از ما سئوال برانگیز اند میپردازد. "او معتقد است که جهانی شدن تحت سیطره نئولیبرالیسم روندی تأثیر پذیر است و میتوان (یا دست کم امید میرود که میتوان) از طریق پارهای تصمیمات سیاسی روند جاری را متوقف کرد. او معتقد است که چنانچه جهان امروز و گلوبالیزاسیون تحت مدیریت نئولیبرالیسم برای همه مفید نباشد، بدون شک هیچکس نخواهد توانست از دستآوردهای آن سود برد. او با حرکت از نظرات گرامشی و پولانی در مورد مسایل اجتماعی و نیز با ارائهٔ نمونههایی مشخص از رشد نظم جهانی برخاسته از کنفرانس برتون وودز و نیز برچیده شدن سیستم آپارتاید در آفریقای جنوبی تئوری "یک فرصت طلایی" را ارائه میدهد." (برگرفته از مقدمه کتاب ).
ما در جهانی غیرعادلانه زندگی میکنیم. سهم روزانه یک گاو در کشورهای عضو اتحادیه اروپا بطور متوسط بسیار بیشتر از درآمد روزانه، (دو دلار در روز)، نیمی از باشندگان این کره خاکی (۲،۸ میلیارد نفر) است. تقریباً یک میلیارد نفر از سکنه جهان درآمدی کمتر از یک دلار در روز دارند. نصف درآمد سالانه چهار تن از ثروتمندترین مردان جهان برای تأمین مایحتاج اولیه همه گرسنگان جهان کفایت میکند. نظم جهانی موجود، سیستمی بغایت وحشیانه و غیرعادلانه است و نیاز به دگرگونی دارد. اما چگونه باید به این هدف دست یافت؟ این سئوال کلیدی کتاب "یک فرصت طلایی" است که هانس ابراهامسون تلاش کرده پاسخی مناسب برای این تغییرات و رسیدن به "عدالت بینالمللی"، ارائه دهد.
هانس ابراهامسون در مقدمه کتاب خود چنین آغاز میکند:
"بیش از ۱۲۰۰ میلیون نفر در جهان امروز در زیر خط فقر زندگی میکنند. بیش از نیمی از مردم ساکن این کرهٔ خاکی روزانه درآمدی کمتر از ۳ دلار دارند. برای تأمین آب آشامیدنی سالم، غذای کافی، بهداشت و مکانی برای زیستن و آموزش به همه مردم جهان، سالانه به مبلغی معادل ۸۰ تا ۱۰۰ میلیارد دلار نیاز است. این مبلغ تنها برابر نصف درآمد سالانه چهار نفر از ثروتمندترین مردم جهان و بسیار کمتر از نصف هزینههای تسلیحاتی سالانه است.
فقر موجود در بخشهای وسیعی از جهان امروز معضل بزرگی است که خود به تنهایی بستر بسیار مناسبی برای رشد و گسترش درگیریهای خشونت آمیز و تروریسم است. جهانی شدن تحت مدیریت نئولیبرالیسم بستر اصلی رشد و توسعه نابرابری در جهان است که شرایط زندگی برای تهیدستان را روز به روز بدتر کرده است. ولی این تنها یک روی سکه است. فریاد اعتراض و انتقاد هر روز بیشتر و رساتر میشود. درگیریها و اعتراضات در سیتل، پراگ، گوتنبرگ، ژنو، پورتوالگره و فلورانس بیش از پیش عمق و گسترش یافته است. جنبش عدالتخواهی با شعار "جهانی بهتر میتوان ساخت" گسترش مییابد. اما سئوال اصلی این است که چگونه؟
جهانی شدن با اعتراضات شدید مردم و جنبشهای مردمی روبرو شده است، و این به خودی خود امکانات بالقوهی تغییر را پدید آورده است. هانس ابراهامسون معتقد است که میتوان از طریق "ستیز گفتمانی" نقطه نظرات یکدیگر و منافع مشترک را شناخت و تفاوتهای نظری را آشکار و به سطح جامعه کشاند. این اقدام، آغازی برای ایجاد شرایط مناسب بهمنظور اعمال دگرگونیهای رادیکال در جامعه خواهد بود. " (از مقدمه کتاب، ص ۳ و ۴).
ابراهامسون در کتاب خود با شروع از چگونی شکل گیری نظم کنونی حاکم بر اقتصاد بینالمللی در کنفرانس برتون وودز و سپس ایجاد بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول و روند چیرگی و چنگاندازی ایالات متحده آمریکا بر این مؤسسات مالی بینالمللی پرداخته است. او همچنین گذار سیستم سرمایهداری از فوردیسم (تولید انبوه) به گلوبالیزه شدن و تفاوت خصلتهای این دو فاز از سرمایهداری را مورد بررسی قرار داده است. او با بهره گیری از نظرات گرامشی و پولانی به نقش و تأثیر دیسکورس و قدرت دیسکورسی در چگونگی تحولات اجتماعی پرداخته است.
ابراهامسون معتقد است "ستیز گفتمانی" میتواند نقشی ویژه در چگونگی پیشبرد امر تغییرات ساختاری ایفا نماید. اینکه تا چه حد و چگونه، باید متن را خواند. من خواندن این کتاب را علیرغم پارهای ابهامات در خصوص "ستیز گفتمانی" بویژه در کشورهایی که طرف مقابل و حاکمین نه تنها حق و حقوق منتقدین و حتی هستی آنها را قبول ندارد، چگونه میتواند مورد استفاده قرار گیرد به تمام علاقهمندان به مسایل اقتصاد سیاسی توصیه میکنم. بسیاری از مطالب این کتاب جنبه آموزس داشته و میتوانند به فهم بیشتر ما از تحولات کنونی کمک کنند.
محمود شوشتری babak.m.a@hotmail.com
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید