با گذشت چند روز از مذاکرات پر سر و صدای ژنو و البته پس از واکنشهای کمابیش مثبت کشورهای عضو ١+٥ در تأیید تغییر رفتار ایران در این مذاکرات، بنظر می رسد که در ایران و نیز در جهان، علائم آشکاری از خشم، اعتراض و نگرانی، اینجا و آنجا بچشم می خورد.
در ایران با گذشت روزهای متوالی از پایان دور اول مذاکرات ژنو، اعتراضات چشمگیر محافلی که به نیروهای تندرو معروف شدهاند هیچ فروکش نکرده و روزی نیست که کسانی در فضای عمومی از جمله در نماز عید قربان، در صحن مجلس، در مباحثات تلویزیونی و در مصاحبهها و سخنرانیها، اظهار ناخشنودی و نگرانی نکنند و نسبت به هر نوع تخلف وسازش احتمالی در مذاکره خط و نشان نکشند.
پس از اعتراضات تعدادی از نمایندگان جناح تندروی مجلس نسبت به احتمال سازشکاری در قول و قرارهای داده شده در مذاکرات، سرانجام علاءالدین بروجردی- رئیس کمیسیون امنیت ملی، لااقل دو بار به صحنه آمد و در واکنش به «"شایعه" پذیرش پروتکل الحاقی پیمان منع گسترش سلاح های اتمی توسط هیأت ایرانی»، هشدارگونه اظهار نظر کرد که «هرگونه تصمیم گیری در این زمینه در اختیار مجلس شورای اسلامی است».
این نوع خبر ها که توسط منابع خارجی به روزنامهها درز کرده است چنان باعث خشم این افراد شده که محمد جواد ظریف- وزیر خارجه، برای بار دوم به این کمیسیون فرا خوانده شد و قرار است سه شنبه آینده مورد بازخواست حمید رسائی و جواد کریمی قدوسی قرار گیرد.
وزیر خارجه با دیدن این عصبانیتها، مجبور شد بارها تکرار کند که مذاکرات غیرعلنی است . او گفت «دیدم که برخی رسانههای غربی از قول منابع موثق ایرانی مطالبی را در مورد جزئیات خیالی طرح، نوشتهاند؛ برخی دوستان داخلی هم نقل کرده اند. من همه این مطالب را خواندم و بگذارید خیال همه را راحت کنم، همه این ها حدس و گمان است».
البته این نوع تکذیبها خیال تندروها را راحت نمی کند. کیهان طی مقاله گلایه آمیزی نوشت اطمینان دارد که جزئیات مذاکرات ژنو را غربیها در اختیار اسرائیل گذاشتهاند و همه کشورهای اروپائی هم در جریان قرار دارند. او میپرسد پس پنهان کاری دولت برای چیست؟ آیا قرار است تنها نیروهای داخلی از آن مطلع نشوند؟
از آخرین اعتراضها می توان به تهدیدی اشاره کرد که حجت اسلام ذوالنور خطاب به کشورهای غربی مطرح کرد. بعقیده او اگر کشورهای ١+٥ تا زمان لغو غنی سازی، تحریمها را لغو نکند «ممکن است تیم ایران هم وعدههائی داده باشد که ملت قبول نکند».
این اعتراضهای روزمره چندان تکرار شده اند که صادق زیبا کلام در یک مصاحبه تلویزیونی اظهار نگرانی کرد که افراطیون هر دو طرف (یعنی داخلی و خارجی) قادرند توافق ژنو را بهم بزنند.
***
در مجله رادیوئی زمینهها و زمانهها، گفتگوئی داریم با علی کشتگر- فعال سیاسی و مراد ویسی- روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل ایران، درباره پیامدهای مذاکرات ژنو و تهدیدهائی که می تواند آنرا به ناکامی بکشاند.
در این گفتگو تنش میان هاشمی رفسنجانی و مخالفانش که در یکی دو هفته اخیر اوج تازه ای گرفته یکی دیگر از سوژههای مورد بحث ماست.
اقدامات عربستان سعودی برای به شکست کشاندن این مذاکرات و حمله شدید اللحن روز گذشته امام جمعه تهران علیه حاکمان این کشور، موضوع دیگری است که در این میز گرد مورد توجه قرار گرفته است.
علی کشتگر، در این گفتگو با توجه به ادامه اعتراضات و تهدیدهای مطرح شده علیه مذاکرات هستهای که هم از درون ایران شنیده میشود و هم در خارج از کشور وجود دارد، فکر می کند که نگرانی نسبت به آینده مذاکرات بیمورد نیست.
بعقیده کشتگر مخالفان تندروی داخلی در تنش میان ایران و غرب و در شعار «مرگ بر آمریکا و اسرائیل»، هویت خودشان را میبینند و البته این هویت به یک ماسک ایدئولوژیک تبدیل شده است برای غارت اقتصادی کشور.
کشتگر، اعتقاد دارد که این نیروهای تند رو در عینحال به بیت رهبری هم وصل هستند. در این رابطه وی توضیح می دهد که در حال حاضر رهبر ضمن آنکه به این گروهها احتیاج دارد، به حل مناقشه اتمی هم محتاج است. در واقع تفاوت آقای خامنهای با این گروهها در این است که او مایل است منازعه هستهای را حل کند اما نمیخواهد رابطه با آمریکا بهبود یابد. نمی خواهد شعار مرگ بر آمریکا فراموش شود.
علی کشتگر معتقد است که رسیدن به این اهداف دوگانه چندان هم کار سادهای نیست؛ چرا که این دو موضوع بهم گره خورده اند.
علی کشتگر، در توضیح رفتار سیاسی بلوک جدید قدرت، شامل: هاشمی ، خاتمی و روحانی، اعتقاد دارد که آنها از تجارب هشت سال حکومت خاتمی درس گرفتهاند و اینبار می خواهند مرتب مردم را در جریان بگذارند و آنها را به صحنه فرا بخوانند؛ بهمین دلیل هم زبان صریح و علنی پیدا کردهاند.
بعقیده کشتگر جریانی که با روحانی و بلوک جدید مخالفت میکند یک جریان کاملاً منزوی شده است که نه فقط در درون جامعه بلکه در درون نظام نیز جایگاهی ندارد.
بنظر علی کشتگر، مذاکرات هستهای در خارج از کشور نیز توسط اسرائیل، عربستان و نیروهای "تی پارتی" در آمریکا تهدید میشود.
کشتگر، فکر می کند که لابیهای عربستان سعودی و اسرائیل بشدت تلاش می کنند که این مذاکرات با شکست مواجه شود. او حتی نقل می کند که مذاکرات پنهانی میان اسرائیل و عربستان سعودی برای بشکست کشاندن مذاکرات انجام شده است.
مراد ویسی- روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی، در این گفتگو به بلوک سیاسی جدیدی اشاره می کند که پس از انتخابات 92 در ایران شکل گرفته است. بعقیده او رهبران این ائتلاف سیاسی عبارتند از هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، محمد خاتمی، حسن روحانی و حسن خمینی . بعقیده او این جریان را می شود یک جریان تحولخواه نامید. جبهه مقابل این جریان، ائتلافی است به رهبری ایت الله خامنه ای و شامل سپاه پاسداران و بخشهائی از قوه قضائیه و سازمان اطلاعاتی و بخشی از اصولگرایان تندرو مثل جبهه پایداری.
بعقیده ویسی، اکنون منازعه قدرت در ایران حول این دو بلوک شکل گرفته است. ولی اشکال اینجاست که آقای خامنه ای از روحانی می خواهد که تحریم ها را از میان بردارد، اما نگران هم هست که طیف رقبا نتوانند قدرت را بدست گیرند.
بنظر مراد ویسی، در بلوک سیاسی که در مقابل آقای خامنه ای شکل گرفته است، هاشمی نقش نقطه ثقل را ایفا میکند؛ یعنی از طرف خاتمی به اصلاحطلب ها وصل است، از طرف ناطق نوری به راستها وصل است، از طریق حسن حمینی به خانواده آیت الله خمینی وصل است و سرانجام از طریق شاگرد خودش یعنی حسن روحانی در واقع دولت را در اختیار دارد.
به این ترتیب هاشمی در رأس این بلوک قرار گرفته و اتفاقاً بنظر میرسد که هاشمی تصمیم گرفته است که به نحوی این تحول را به پیش ببرد که مثل دفعه قبل از آقای خامنه ای نارو نخورد.
بنظر مراد ویسی، هاشمی قصد ندارد آقای خامنه ای را حذف کند؛ چرا که احتمال می دهد این کار جمهوری اسلامی را به مخاطره اندازد.
بازی مطلوب آقای هاشمی این است که رهبر اختیاراتش در کشور کم شود و مجبور شود قدرتش را با هاشمی تقسیم کند.
مراد ویسی، مجموعه مخالفین بلوک جدید قدرت را، از مخالفین بهبود رابطه با آمریکا و اسرائیل گرفته تا مخالفین موفقیت دولت حسن روحانی، به پنج گروه تقسیم می کند:
گروه اول، مخالفین داخلی هستند. تندروهای سپاه و جبهه پایداری و....
گروه دوم، بخشهائی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی در خارج از کشور هستند مانند مجاهدین و یا بخشهائی از سلطنتطلبان...
گروه سوم، عربستان است با متحدینش که نگران بهبود روابط ایران و آمریکا هستند.
گروه چهارم، اسرائیلیها هستند که نگرانند اگر مسئله هستهای حل شود، توجه جهان از ایران منحرف گردد.
و گروه پنجم تندروهای درون آمریکا هستند که از سیاست اوباما دلخوشی ندارند. از جمله "تی پارتی"..
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید