نیروهای جنگ افروز بر طبل جنگ میکوبند و اکنون آشکارا قصد خود را برای انهدام تأسیاسات صنعتی ایران بر زبان میآورند. علیرغم این که رژیم ایران یکی از سرکوبگرترین رژیمها در تاریخ معاصر است، اما این رژیم نه به هیچ کشوری اعلام جنگ داده است و نه به هیچ کشوری لشکر کشیده است. برخورد رژیم ایران با حوادث بحرین یک نمودارد است. بحرین در زمانی نه چندان دور بخشی از ایران بود و امروز یکی از همسایگان ایران است. مردم آنجا نیمی ایرانی تبار هستند و اکثریت این مردم شیعه هستند. علیرغم سرکوب بیدادگرانهی مردم بیدفاع بحرین و حملهی ارتش عربستان به آن کشور رژیم ایران تا توانست سکوت کرد و وقتی زبان گشود با رعایت حداکثر احتیاط بود و به هیچووجه مرز مقررات بینالمللی را نشکست. اگر این رژیم اندیشهای برای جنگ داشت بحرین مهمترین جایی بود که میتوانست آن را بروز دهد. بر عکس رژیم ایران، عربستان جنگ را شروع و به بحرین لشکر کشید و مردم معترض را سرکوب کرد. آنهایی که از جنگ افروزی دولتهای منطق در هراس هستند نه تنها با حملهی دولت مرتجع سعودی مخالفتی نکردند بلکه خود طراح و آمر این حمله بودهاند. اگر براستی وجدانی ناظر بر این سیاستهای جهانی است چرا در لیبی و سوریه ناتو کنار مردم است و در بحرین و یمن کنار دولتهای سرکوبگر؟
جنگ رژیم ایران نه با دولتهای دیگر بلکه با مردم آزادیخواه و دگراندیش و دگرسیاست در خود ایران است. جنگ این رژیم با فرهنگ مدرن و با تاریخ و فرهنگ باستانی ایران است. مهمترین و پرهزینهترین جنگ این رژیم تحمیل حجاب و قوانین و مقررات جامعهی مردسالار عصر جاهلیت به جامعهی ایران است. هیاهوی صدور انقلاب اسلامی توسط خمینی سالهاست از تب و تاب افتاده است. تا آنجا که به نیروی اصلی تهدید کننده به جنگ، یعنی ایالات متحدهی آمریکا بر میگردد، رژیم ایران در سالهای اخیر همکاریهای عمدهای با آن داشته است. در جریان جنگ افغانستان، در جریان جنگ کویت، در جریان جنگ عراق و در مقابله با القائده این رژیم به سود آمریکا عمل کرده است و گاه همچون مشاور آن بوده است. تمام رژیمهایی که به یاری نیروی نظامی آمریکا و ناتو روی کار آمدهاند با این رژیم دوست و مورد حمایت آن هستند. از شعارها و تبلیغات پرهیاهو و بیخردانهی دست اندرکاران این رژیم علیه غرب و اسرائیل که بگذریم عمدهترین عملکرد متفاوت آن به رابطهی آن با حزبالله و نیروهای اسلامی در لبنان و فلسطین برمیگردد. بسیار روشن است که این رابطه قبل از همه استفادهی درونی دارد. واقعیت تلخ این است که این رژیم به قیمت ویران شدن کشور ما دست از هیاهو و تحریک بر نمیدارد. اغلب سخنگویان این رژیم فاقد توانایی سیاسی هستند و با نهوهی حرف زدن و رفتار خود برای کشور ما دشمن میسازند. بازی مبهم حکومت ایران با برنامهی هستهای، که تمام جزئیات آن برای برادران روس آنان فاش است، میرود تا دستآویز تهاجم به کشور ما بشود. اما، برابر قوانین و مقررات بینالمللی، هیچ نیرویی مجاز نیست که به بهانهی هیاهوی تبلیغاتی این رژیم کشور ما را درگیر یک جنگ کند. اکثریت مردم ایران که اکنون با این رژیم و با شکل رهبری سیاسی کشور مخالف هستند راه مبارزهی متمدنانه را برگزیدند و جنگ داخلی را جایگزین مثبتی برای تغییر وضعیت نمیدانند. این مردم هم با جنگ داخلی و هم با جنگ تحمیلی از خارج مخالف هستند و آرزو میکنند که سازمان ملل متحد و جامعهی جهانی با احترام به این انتخاب مردم ما به مبارزهی آنان برای صلح و دموکراسی و پیشرفت کمک کنند و نگذارند که با درگیر شدن کشور در یک جنگ روند مبارزهی آزادیخواهانهی ما از مسیر خود منحرف گردد. کسانی که گاه جنگ را همچون کمک به جنبش آزادی خواهانهی ایران قلمداد میکنند باید بدانند که عکس آن است. جنگ شرایط جنگی ایجاد میکند و شرایط جنگی ممکن است به نوعی حکومت نظامی اسلامی منجر گردد و شدت خفقان و سرکوب افزایش بیابد. علاوه بر این عمده اپوزیسیونی که با تهاجم نظامی همراه میشود خود خصلت نظامی و جنگی دارد و بازوی اصلی آن را مجاهدان عصبی اسلامی تشکیل میدهند که کمتر از برادران در قدرت خود عقب مانده و سرکوبگر نیستند. در چنین وضعیتی تلاش مبارزان دموکرات برای گشودن میدان مغزها دچار رکود خواهد شد و بار دیگر میدان بازوها و چه بسا میدان بازوهای نظامی رونق خواهد گرفت.
جنگافروزان نیروی عظیمی را صرف تبلیغات علیه برنامهی هستهای ایران میکنند. هیچ عقل سلیمی نمیتواند این تبلیغات را صادقانه ارزیابی کند. رژیم ایران توانایی و امکان تولید سلاح اتمی را ندارد. راه رسیدن ایران به چنین تسلیحاتی بسته است. کسانی در این رژیم، همچنان که در رژیم قبلی، فکرهایی در این زمینه داشتهاند. خصوصا زمانی که پاکستان به یاری ایالات متحدهی آمریکا به سلاح اهریمنی هستهای دست یافت. اما پس از اوجگیری بحران بر آنان ثابت شد که راه بسته است. اینان به دلیل فرهنگ سنتی خود و وارد کردن احساسات و غیرت و تبلیغات پوک به درون سیاست نمیخواهند صریحا اقرار کنند که عقب نشستهاند. اما آنها عقب نشستهاند. جنگافروزان خارجی نمیخواهند این بحران فروبنشیند. آنها به این بهانه نیاز دارند و سناریوی آن را هر روز کاملتر میکنند. نمونهی آشکار آن هنگامی است که دولت احمدینژاد برای پذیرش اکثر شرایط طرح شده توسط سازمان ملل و دولت آمریکا آماده شده بود. اما همین که این تمایل به توافق اعلام شد اولین کسی که آن را رد کرد بانو کلینتون بوده است. وزیر خارجه ی ایالات متحدهی آمریکا به جای استقبال از اقدام دولت احمدینژاد سراسیمه و با فاصلهی تنها دو سه ساعت نشانههای تهدید خود را در جایی خیلی دورتر قرار داد. بمب اتمی ایران یک ببر کاغذی بیشتر نیست. ببر واقعی نیاز جنگافروزان به بهانه است. اکثر مردم آگاه ایران با تولید و ذخیره و کاربست هرگونه تسلیحات کشتار جمعی مخالف هستند و اولین مقابله با اینگونه برنامهها از سوی مردم صورت گرفته است. جامعهی جهانی حق دارد که با حساسیت بر تولید و کاربرد تسلیحات کشتار جمعی نظارت کند و با رهبری سازمان مللمتحد از بسط اینگونه تسلیحات جلوگیری کند. اما نباید این حق را دستاویزی کرد برای تحمیل یک جنگ بیدلیل به یک کشور بیدفاع. آرزوی ما این است که جهان باور کند در مساله ی تسلیحات هستهای ما در کنار بشریت هستیم و نه در کنار رژیم ایران یا میهن خود. مردم ایران خواهان منع گسترش تسلیحات هستهای و تحدید و برچیدن این تسلیحات هستند. هدف اصلی جنگ نه برنامهی هستهای رژیم است و نه کمک به مردم ایران. هدف جنگ کوبیدن ایران است. امارات عربی ساحل خلیج فارس و عربستان سعودی به همراه دولت اسرائیل بیش از همه بر کوبیدن ایران اصرار دارند. آنها پول این جنگ را چه بسا پیش پرداخت کردهاند. چهار صد میلیارد دلار تسلیحات نظامی جدید عربستان سعودی برای مصرف در همین جنگ در نظر گرفته شده است.
بهانه کردن اسلحهی اتمی برای کوبیدن نیروگاههای هستهای ایران و بهانه کردن این نیروگاهها برای کوبیدن مراکز صنعتی و اقتصادی کشور ما توحش و بیداد است. مردم ما این صنایع را با کار و رنج خود ایجاد کردند. این صنایع حاصل کار و رنج میلیونها مردم ایران است. تخریب بنیانهای صنعتی ما جز پاشاندن بذر نفرت و جز مسلط کردن هر چه بیشتر دیکتاتوری بر کشور ما چه نتیجهای دارد؟ مردم متمدنی چون مردم آلمان که خود تصمیم گرفتهاند نیروگاههای هستهای را برچینند بهترین سرمشق هستند. ما برای آموختن ایران از این سرمشق آلمانی تلاش میکنیم. با این همه نمیتوان انکار کرد که در چارچوب حقوق بینالملل کشورهای جهان حق برخورداری از انرژی هستهای را دارند. این عادلانه نیست که مراکز قدرت جهانی اقدام به تحمیل قهرآمیز یک تبعیض کنند. چنین کاری بر ضد دموکراسی است و بدون شک به دموکراسی در خود آن کشورها نیز آسیب میزند، همانگونه که زده است.
اکنون دولت اسرائیل بیش از همه از خود عصبیت نشان میدهد و با زبان دیپلماتیک از نزدیک شدن تهاجم خبر میدهد. اگر این دولت بخواهد در جایگاه دفاع از منافع مردم رنجدیدهی یهود، مردمی که بیش از هر گروه انسانی دیگری ستم دیدهاند، تصمیم بگیرد نباید دوستی تاریخی و میلیونی ایرانیان و یهودیان را فدای یک آتش بازی سبک جنگی کند. در تمام طول تاریخ یهود آنان دوستانی نزدیکتر از ایرانیان نداشته اند. تاریخ ما به هم گره خورده است. در یک شرایط عادی سیاسی ما میبایست دوستان و همکاران صمیمی همدیگر باشیم. یهودیان نیازمند مهر و دوستی دیگر ملل هستند. برانگیختن خشم و کین سایر ملل به خطرانداختن امنیت مردم یهود است. مردم اسرائیل این امکان را دارند که بیندیشند و اندیشیده تصمیم بگیرند و با امکانات دموکراتیکی که در اختیار دارند بر روندهای سیاسی تأثیر بگذارند. آزایخواهان ایران در برابر گفتههای شریرانهی دولتیان ایران در بارهی هلوکاست سینه سپر کردند و از خواهران و برادران یهودی خود دفاع کردند. چه میگویند این خواهران و برادران در بارهی حرفهای شریرانهی دولتمردان اسرائیل علیه ما؟
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید