رفتن به محتوای اصلی

چرا من سلطنت‌طلب نیستم

چرا من سلطنت‌طلب نیستم

در حالی که پادشاهی مشروطه به‌عنوان گزینه‌ای برای بازگرداندن حق حاکمیت ملی، لااقل در دوران گذار از جمهوری اسلامی، هر روز نیرومندتر می‌شود، بعضی هم‌میهنان همچنان می‌کوشند تا با تخطئه این گفتمان، به ادامه وضع موجود کمک کنند. آیا می‌توان نظر آنان را تغییر داد؟ برای آنان که مخالفت خود با پادشاهی مشروطه را مدیون ناآگاهی یا بدفهمی‌اند، پاسخ «آری» است. اما برای آنان که دشمنی با کل مفهوم مشروطیت را به نوعی دین یا مذهب می‌پندارد، پاسخ چیزی جز «نه» نیست.

در این مقاله، روی سخن ما با گروه نخست است. در یک گفت‌وشنود اخیر با چند تن از آنان، بحث با این جمله از سوی یکی از شرکت‌کنندگان آغاز شد: من مشکلی با مشروطیت ندارم، مخالفت من با سلطنت است!

 
 

بدین منوال، کل مفهوم پادشاهی مشروطه خلاصه می‌شود در سلطنت، بی‌آنکه خلاصه‌کننده دقیقا بداند سلطنت چیست. توضیح بدهیم: سلطنت بخشی از مجموعه‌ای است که به اتفاق یک دولت‌ــ‌ملت را تشکیل می‌دهند. به عبارت دیگر، عامل سلطنت در همه نظام‌های سیاسی‌ــ از پادشاهی گرفته تا جمهوری در همه انواع آن و البته استبداد و نظم تورانی‌ــ حضور دارد. 

سلطنت به معنای سلطه است یا کنترل که سومین مرحله از تشکیل یک دولت‌ــ‌ملت به شمار می‌رود‌؛ روندی که با فتح یک سرزمین مشخص آغاز می‌شود، با غلبه بر آن ادامه می‌یابد و سپس با تسلط یا سلطنت تحکیم می‌شود و سرانجام با گذر از مرحله حاکمیت، به مرحله دولت می‌رسد. در طول تاریخ، روند مورد بحث غالبا در مرحله تسلط یا سلطنت متوقف می‌شود. به همین سبب، نهادی که معرف این مرحله است، همواره «سلطان» خوانده می‌شد که در روم باستان «امپراتور» بود و در فرهنگ هندی «راج» یا «رای» خوانده می‌شد. در فرهنگ‌های آلتائیک، همین مفهوم با واژه‌های «خان» یا «توآن» بیان می‌شود. در اروپای مسیحی‌شده قرون وسطی، واژه «رکس» نیز به کار می‌رفت و حتی عیسی مسیح با عنوان «رکس» تجلیل می‌شد.

وظایف سلطنت در تمامی تعاریف، از مفاهیمی مانند دولت و ملت روشن است: حفظ حدود و ثغور سرزمین موردبحث، برقراری امنیت و دفاع در برابر هجوم بیگانه، نظارت بر اجرای قوانین و مقررات و در بعضی موارد استفاده از خزانه عمومی به سود همگان. 

در طول تاریخ، روند دولت‌ــ‌ملت‌سازی از مرحله سلطنت فراتر نمی‌رفت. در همان حال «سلطان» یا «راج» یا «رکس» صلاحیت و مقام خود را مدیون نهادی بالاتر می‌دانست. در اروپای پیش از ظهور پروتستان‌گرایی، پاپ اعظم کاتولیک‌ها معرفی نهاد بالاتر بود. در روسیه، تزار به‌عنوان سلطان مقام خود را مدیون اسقف اعظم کلیسای ارتدوکس می‌دانست. در هند، گروه زبدگان‌ــ یعنی برهمن‌ها‌ــ صلاحیت «راج» را تایید می‌کردند. در قلمرو خلافت اسلامی، سلطان صلاحیت خود را از خلیفه دریافت می‌کرد.

مفهوم دولت‌ــ‌ملت در اروپای سده هفدهم و هجدهم شکل گرفت و با قراردادهایی که میان ممالک اروپای غربی امضا شد، به صورت الگویی تازه برای اداره سیاسی مطرح گردید (قراردادهای معروف به وستفالی).

در طی سه قرن گذشته، الگوی دولت‌ــ‌ملت به شیوه وستفالی در سراسر جهان منتشر شده است. در این الگو، سلطنت به‌عنوان مرحله‌ای از روند دولت‌ــ‌ملت‌سازی حفظ شده است. امروز هم در نظام‌های پادشاهی و هم در جمهوری‌ها، نهاد سلطنت در چهار یا پنج وزارت تجسم می‌یابد: دفاع، امور خارجه، کشور، دادگستری و در چند مورد محدود، خزانه‌داری. در جمهوری فرانسه، این وزارت‌ها را رگالین یا شاهانه می‌خوانند. در پادشاهی انگلستان، وزارت‌های موردبحث عنوان حاکمیتی دارند. در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نیز وزارت‌های موردبحث به‌عنوان نمادهای سلطنت یا کنترل جامعه، مقامی ویژه داشتند.     

بدین ترتیب می‌توان دید که عنصر سلطنت یکی از اجزای همه دولت‌ــ‌ملت‌ها از جمله دولت‌ــ‌ملت زاده انقلاب مشروطیت در ایران است. بخش سلطنتی هر دولت‌ــ‌ملت معمولا جایگاهی دور از سیاست‌های حزبی دارد، زیرا نماینده و حافظ منافع درازمدت تمامی جامعه است. به همین سبب، امروز حتی در دموکراسی‌های غربی، همانطور که در دوران پادشاهی مشروطه در ایران بود، نظامیان، دیپلمات‌ها، مسئولان امنیت داخلی و قضات نمی‌توانند عضو احزاب باشند و در فعالیت‌های سیاسی شرکت کنند. در بعضی موارد، نظامیان و شبه‌نظامیان‌ــ پلیس شهری و ژاندارمری‌ــ حتی حق رای دادن در انتخابات ندارند.

خلاصه کنیم: هم‌‌میهنی که می‌گوید مخالف سلطنت است، در واقع مخالف نهادی است که در همه نظام‌های سیاسی حضور دارد. در همان حال، پادشاه مشروطه یا جمهوری در انواع و اقسام آن را نمی‌توان در مفهوم سلطنت خلاصه کرد. توصیف افراد به عنوان «سلطنت‌طلب» بی‌معنا است. زیرا این برچسب را در مورد گردانندگان و هواداران همه نظام‌های سیاسی می‌توان به‌ کار برد. لنین و استالین هم سلطنت‌طلب بودند، همانطور که امروز دونالد ترامپ و شی جین‌پینگ نیز سلطنت‌طلب‌‌اند.  

به عبارت دیگر، سلطنت‌طلبی جزئی از پادشاهی‌خواهی است، اما تمامی آن نیست. بنابراین کسانی که با گزینه پادشاهی مشروطه مشکل دارند، بایستی دلایل خود را برای مخالفت با کل آن، نه سلطنت که جزئی از آن است، عرضه کنند. 

مفهوم دولت‌ــ‌ملت در همه الگوهای آن، فراتر از سلطنت است. دولت‌ــ‌ملت معاصر که پادشاهی مشروطه یکی از الگوهای آن است، تمامی زندگی را در برمی‌گیرد و در چارچوب اعلامیه تهران ۱۹۶۸ میلادی در تامین نیازهای آموزشی، بهداشتی، اقتصادی و فرهنگی جامعه نیز وظیفه‌مند است. در همان حال، پادشاهی مشروطه ایران ویژگی‌های خاص خود را دارد: میراث‌دار یک فرهنگ و تمدن کهن و ریشه‌دار است که الگوی فراگیر از چگونه انسان‌ بودن را عرضه می‌کند‌ــ همانطور که جمهوری خلق چین یا جمهوری برزیل الگوی خاص خود را دارند. اگر ما پادشاهی مشروطه را تبلیغ می‌کنیم، منظورمان به هیچ وجه، خوار و خفیف کردن الگوهایی که دیگر ملل گزیده‌اند، نیست. 

 پادشاهی مشروطه قبایی است که به تن ایران دوخته شده است. کهن‌جامه‌ای است که هرگاه لازم باشد، قابل پیراستن است و ما را از جامه عاریت خواستن بی‌نیاز می‌سازد. 

به‌عنوان گزینه دست‌کم برای دوران گذار از نظام ضدایرانی کنونی در تهران، پادشاهی مشروطه به ما امکان می‌دهد که از جهش به سوی مجهول پرهیز کنیم و اجازه ندهیم که اشتباه ۱۳۵۷ یعنی ایجاد خلاء سیاسی که سرانجام دیدیم چگونه پر شد، بار دیگر شکل گیرد

علاوه بر ادعای مخالفت با سلطنت، در بحث‌های اخیر، با یک موضع‌گیری شگفتی‌آور دیگر نیز روبرو شده‌ایم. بعضی هم‌میهنان می‌گویند: هوادار پرشور رضا پهلوی هستیم، اما نه به‌عنوان پادشاه یا حتی وارث پادشاهی، بلکه به‌عنوان یک رهبر سیاسی!

وقتی می‌پرسید: چرا، می‌گویند: بیم ما این است که اگر او را به‌عنوان شاه یا وارث پادشاهی بپذیریم، ممکن است دیکتاتور بشود! آنان متوجه نیستند که بدین‌ترتیب می‌خواهند او برای اینکه مبادا یک روزی دیکتاتور شود، از همین الان نقش دیکتاتور را بر عهده گیرد. این هم‌میهنان متوجه نیستند که شاه مشروطه به هیچ‌ روی نمی‌تواند دیکتاتور شود و ادعای بعضی چپ‌گرایان ما که رضاشاه کبیر و محمدرضاشاه، دیکتاتور بودند با پرسش‌های چرا، چگونه، کی و کجا از هم می‌پاشد. بگذارید یک جمله تحریک‌آمیز دیگر بیفزاییم: تنها راه جلوگیری از تحمیل یک دیکتاتوری دیگر‌ــ یعنی پس از دیکتاتوری ولایی آقایان خمینی و خامنه‌ای بر ایران‌ــ لااقل در آینده قابل‌پیش‌بینی، بازگشت به پادشاهی مشروطه است.

کسانی که عبور یا گذار از نظام کنونی را با یک حمله نظامی خارجی میسر می‌دانند، فراموش می‌کنند که حمله‌کننده هر کس باشد، دیکتاتور سرنوشت ما خواهد شد. آنان که گذار را با یک کودتای نظامی خیالی میسر می‌دانند، نیز نمی‌دانند که اگر کودتایی در کار باشد، کودتاگر چاره‌ای جز دیکتاتور شدن ندارد. گروهی کوچک نیز در آرزوی یک انقلاب پرولتاریایی هستند و بدین ترتیب نوعی دیگر از دیکتاتوری را توصیه می‌کنند. سرانجام هستند کسانی‌ که برای گریز از همه این گزینه‌های نامطلوب، پرچم سوراخ‌شده «رفراندوم» را علم می‌کنند. اما آنان هرگز نمی‌گویند که این رفراندوم خیالی را چه مرجعی، در چارچوب چه نظام قانونی، با کدام ضمانت اجرایی و البته با عرضه کدام سوال، باید انجام دهد. 

خلاصه کنیم: امروز بر اثر بیداری بخش‌های بزرگی از ملت ما به ویژه نسل‌های جوان، یک فرصت واقعی برای بستن پرونده ۱۳۵۷ و انحلال جمهوری اسلامی به وجود آمده است. امروز باید برای همه روشن باشد که اکثریت از نظر سیاسی فعال ایرانیان می‌دانند و می‌گویند که نظام کنونی را نمی‌خواهند. در حالی که گرایش روبه‌رشد سیاسی در مسیر خواستن بازگشت به پادشاهی مشروطه است. در نتیجه ما امروز می‌بایستی اردوی خود را انتخاب کنیم: اگر خواستار پایان دادن به کابوس جمهوری اسلامی هستید، از گزینه پادشاهی مشروطه‌ــ حتی اگر غایت مطلوب شما نباشد‌ــ حمایت کنید، زیرا فقط در چارچوب مشروطیت است که می‌توانید در آینده به دنبال غایت مطلوب خود بروید.

در ماه‌های اخیر یک بحث دیگر نیز مطرح بوده است: پهلوی‌گرایی یا به قول بعضی پهلویسم به‌عنوان مفهومی مستقل از پادشاهی مشروطه. 

مطرح شدن این بحث شگفتی‌آور نیست. در ایران مانند بسیار جوامع در حال توسعه، موضع‌گیری سیاسی یا از طریق یک «اسم» صورت می‌گیرد یا از طریق «ایسم». حتی در جوامع از نظر سیاسی پیشرفته‌تر با پدیده‌هایی مانند گُلیسم‌ــ کیش‌سازی سیاسی از ژنرال دوگل‌ــ در فرانسه روبرو می‌شویم. در آمریکای لاتین، بولیواریسم، پرونیسم و سان‌مارتینیسم هنوز روح و رمق سیاسی دارند. در ایران خودمان، کیش مصدق‌ــ یا مصدقیسم‌ــ یک تاریچه نزدیک به ۸۰ ساله دارد. در سال‌های ۱۳۲۰ خودمان در ایران یک جنبش به‌اصطلاح «فداییان شاه» در مقابل فداییان اسلام، شکل گرفته بود.

ستایش از دودمان پهلوی به‌عنوان سازندگان ایران معاصر و پادشاهانی که آرمان واقعی مشروطیت یعنی ایجاد یک دولت‌ــ‌ملت امروزی را تحقق بخشیدند، به هیچ روی قابل‌سرزنش نیست. اما فراموش نکنیم که نه رضاشاه کبیر و نه محمدرضاشاه هرگز نخواستند که دستاوردهای ایران را به نام خود در انحصار گیرند. در ترکیه، کمالیسم، کیش شخصیت آتاتورک، ایجاد دولت‌ــ‌ملت مدرن آناتولی را در هیئت یک جمهوری به نام مصطفی کمال پاشا ثبت کرد. اما در ایران، محمدرضاشاه از انقلاب «شاه و ملت» سخن می‌گفت، بی‌آنکه واژه پهلوی‌گرایی را بر زبان آورد.

با این حال اگر امروز پهلوی‌گرایی به پیروزی نهایی گزینه پادشاهی مشروطه کمک می‌کند، مصلحت این نیست که آن را مستمسکی برای مبارزه با آن گزینه قرار دهیم. 

 خوشبختانه رضاشاه دوم یعنی وارث پادشاهی مشروطه ایران، یا به گفته دوستداران ضد‌مشروطه‌اش، رضا پهلوی، از آغاز واکسن ضدکیش شخصیت را پذیرفته است. تبدیل او به نماد یک کیش کار آسانی نخواهد بود. او با مطالعه کردار و رفتار رضا شاه کبیر و محمدرضا شاه نقش شاه را در چارچوب مشروطیت ایران به‌خوبی درک می‌کند‌ــ نقشی که با اتکا به فرهنگی کهن با آموزه‌هایی از اساطیر، ادبیات و فلسفه ملی به‌خوبی ترسیم شده و از دید آنان که می‌خواهند بدانند، کمترین جایی برای تردید باقی نمی‌گذارد. 

جنبش بزرگ کنونی که با هدف «دوباره خودمان بشویم» به پیش می‌رود، نیرومندتر از آن است که از بحث‌های انحرافی صدمه ببیند. برعکس این بحث‌ها حتی ممکن است این جنبش را نیرومندتر سازد. هدف ما احیای پادشاهی مشروطه است و بدین‌سان نمی‌توان ما را در قالب «سلطنت‌طلب» به قفس انداخت

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
ایندیپندنت فارسی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

جم

عنوان مقاله
چرا من سلطنت‌طلب...

ما نیز بمحضر دکتر طاهری ارجمند روزنامه نگار ارشد بی بی سی، یار و یاور، صمیم دلارهای نفتی آل سعود و مخلص بی منت سرویس شهر زیبای لندن، بمحضر مکرمشان وکالت میدهیم باتفاق اعلیحضرت شاهزاده رضا پهلوی یادگار تمدن بزرگ، زمام امور مملکت را همانند پدر تاجدارش اعلیحضرت محمد رضا شاه، ذلل الله، شاه شاهان، خدای خدایگان، بزرگ آرتشداران، نوه مبارک حضرت سپه سالار رضا هفت تیری میریج، نواده دودمان پر شکوه سلسله مقتدر قاجار، و سلاله منزه کوروش کبیر و داریوش بزرگ، یادگار نبیره حضرت سید الشهدا و علمای اعلام، انشا الله سکان هدایت کشتی کج و معوج ایران را در این روزگار پر طلاطم در دست گیرد. تا به یاری ایزد منان فرهنگ و تمدن دو هزار و پانصد ساله افتخارات نجومی یادگار شکوهمند حضرت کوروش کبیر در سایه داهیه ایشان، ایرانیان متمدن بار دیگر بسوی دروازه های طلائی تمدن بی نظیر حصیر آباد و حلبی آیاد، دورغوز آباد و یورغون آباد، و یوخسول آباد رهنمون گشته، در فراخنای الطاف بیکران فرهنگ درخشان ایرانشهری های لس آنجلسی (ایران ـ فارس)، بدون قیدو شرط، و رها از قید و بند دمکراسی، در کنار اژدهای فقر کلان شهر تهران، خوشبخت شوند.

پ., 17.04.2025 - 12:40 پیوند ثابت
ناظر

عنوان مقاله
چرا من سلطنت‌طلب...

محضر دکتر طاهری عزیز. امیر جان با اهدای سلام و کرامات عز وجل، امت مسلمان را امید است که انشاالله خودتان زمام امور مملکت را در دست گیرید. تا رضا جون نیز بعنوان دستیار در کنارتان باشد. امت مسلمان اعوذ بالله من الشطیان الرجیم، در کنار مقدسات و تشعشعات امام امت و نفس پر برکت ائمه اطهار صلوات الله علیه و صلم، یا حمایت الطاف پر شکوه امام زمان اعجل الله تعالی فرجه و شریف، بفرج امداد های غیبی چاه مبارک جمکران یادگار مناجات حضرت احمدی نژاد رئیس حمهور با سعادت اسبق، صحابه بسیج مستضعفین و آستان عتبات، نه تنها از تواصل ثواب اخروی در کنار آب زلال کوثر در معیت حوریان خوش ذوق غافل نیست؛ بلکه در خصوص معیشت پر صواب دنیوی از اغذیه و ادویه و اشربه گرفته تا شراب وصال دلبران طناز نهایت امتنان در تقریب طنازل و تصدیق امتصال بقرع شگون تمسک نماید تا باری به خشوع تعامل نهایت امتنان از محضر آن جناب به تصریح خشوع چنین باشد که آن بزرگوار بزودی از انزوای غربت، رفع حصر نموده به آغوش وطن بازگشته بر سر ما امت سیاهی لشکر، منت نهاده با افتخار بر ما شاه شوید. تا از حضور پر شکوه تان قلوب امت مسلمان شاد گردد.

س., 15.04.2025 - 15:09 پیوند ثابت
ع.ب.تورک اوغلو

عنوان مقاله
کدام سلطنت؟

سالام
درایران همیشه سلسله ها حتی حکومت های کوچکی مثل زندیه با قدرت خود و
ایل وتبارش تشکیل شده است،
تنها رژیمی که درایران توسط
اجانب تشکیل شده همین حکومت پهلوی بوده است،
پس بهتره به این حکومت ،
حکومت اجنبی حاکم کن نام
گذارید،
تعدادی دراین سایت،ودر تلویزیون اینترناشیونال به
چه دلیل برای این حکومت لالی گری میکنند،معلوم نبست،
خدا داند.
ولی میشه گفت ،کورخوانده اند
ما نسل انقلاب هنوز نمرده ایم
ماباید فراخوان میتوانیم حتی کودتاهم شود،آنرا به شکست انجامیم،
میگند درخانه داماد،خبری نیست،درخانه عروس ،
عروسی راه انداخته اند،
فکرکنم،عمرخود رضا پهلوی هم کفاف دیدن حکومت رانکند،
ولی چرا تعدادی درخارج بعنوان سیاسی سلطنت طلب
شده اند معلوم نیست.
فقط می‌توان گفت ،خانواده
پهلوی پول‌های زیادی ازایران
باخودبرده اند،

د., 14.04.2025 - 05:08 پیوند ثابت
ناشناس

رضا پهلوی صد بار گفته است که سلطنت طلب و مشروطه خواه نیست و جمهوری خواه است. او حتی برای آن که بخشی از هوادارانش را که از گزینه پادشاهی کوتاه نمی آیند تعدیل کند همین چندی پیش با زهم با تاکید بر جمهوری خواه بودن خود گفت که اگر کسانی هم به پادشاهی معتقد باشند باید ترتیبی بدهند که پادشاهی بر اساس وراثت و دائمی نباشد و انتخابی و قابل تغییر باشد.
تحقق این حرف او که برای قانع کردن بخشی از هوادارانش زده است در عمل یعنی جمهوری، علاوه بر تاکید رسمی خودش بر جمهوری خواه بودن.

ی., 13.04.2025 - 17:49 پیوند ثابت
لاچین

عنوان مقاله
چرا من سلطنت‌طلب نیستم

ســالام دوســلار..
ما نمی دانیم نویسنده این مقاله آقای طاهری در کدام کره زندگی میکنندولی ملت ایران بعد از تجربه 50 سال دیکتاتوری پهلویان و 45 سال جمهوری جهل و جهالت اسلامی و 8 سال جنگ,بهتر از ایشان میدانند که با کدام روش و سیستم اداری, کشور ایران اداره شود. ایشان می نویسند که..
(آنان که گذار را با یک کودتای نظامی خیالی میسر می‌دانند، نیز نمی‌دانند که اگر کودتایی در کار باشد، کودتاگر چاره‌ای جز دیکتاتور شدن ندارد)..
ولی ایشان بطور ( آگاهانه ) از یادشان می رود که انقلاب مشروطیّت ایران در سوم اسفند 1299 و با کودتای رضا شاه از بین رفت و دیکتاتوری رژیم پهلوی توسط انگلیس ها برقرار شد.
ایشان باز هم بطور آگاهانه از یادشان میرود که در 28 مرداد 1332 پسر رژیم دست نشانده انگلیسیها , بوسیله یک کودتای نظامی , این بار توسط انگلیسی ها و امریکایی ها باز هم به تخت سلطنت برگشت.
ایشان بطور آگاهانه میدانند که رژیم های که بطور ( کودتا ) به قدرت می رسند نه مشروعیت قانونی دارند و نه حقوق بین المللی. در نتیجه حکومت پهلویان یک حکومت غیر قانونی بوده و رضا پهلوی هم نمی تواند در اداره این کشور نقشی داشته باشد.

ش., 12.04.2025 - 17:27 پیوند ثابت
کامران نیکروش

عنوان مقاله
چرا من سلطنت‌طلب نیستم

یعنی فرزندش اتوماتیک جانشینش میشود. حالا اگر این فرزند آدم عقده ای مثل علی خامنه ای از آب درآمد چه باید کرد؟
دوباره انقلاب کنیم؟ یا اینکه بسوزیم و بسازیم یا شما سلطنت طلب یا پادشاهی طلب ایمان دارید که فرزند شاه هرگز ناجور در نمیاید چون از نژاد مقدس است؟
بهتر نیست این پادشاه را خودمان انتخاب کنیم و این انتخاب را چهارسال یکبار تجدید کنیم تا هروقت ناجور شد و نخواستیمش بدون دعوا بشه عوضش کرد؟
حالا چرا بعضی ها دوست دارند پادشاه داشته باشند؟
برای اینکه در اصل میخواهند وقتی طرف را توی دست گرفتند با خیال راحت یک عمر از قبل او بخورند. البته این قصدشان را رک نمیگویند بلکه آنرا در لباس زیبا میپوشانند و به ملت ایران پادشاه نروژ و انگلیس را نشان میدهند ولی جنی دیگر قالب میکنند.

جمعه, 11.04.2025 - 21:58 پیوند ثابت
آقای مطالعه

نویسنده با پرگویی و شلوغ‌بازی که «لنین و استالین هم سلطنت‌طلب بودند، همانطور که امروز دونالد ترامپ و شی جین‌پینگ نیز سلطنت‌طلب‌‌اند»!!! و.....
آخرش دوباره پهلوی را کرد تو پاچه ما!!
عجب گیری کردیم!!

جمعه, 11.04.2025 - 20:58 پیوند ثابت
علی اکبری

عنوان مقاله
مشروطه ، سلطنت یا …

عقل سالم ایجاب می کند در هیچ مرحله ای ، در هیچ سطحی به هیچ فرد ، خانواده ، حزب یا عقیده و مذهبی ، قدرت سیاسی را بطور دایمی در هر سطحی واگذار کرد. مردم ایران با توجه به تجارب تلخی که دارند ، حتما به سیستمی رای می دهند که همه مقامات آن انتخابی و برای دوره معینی باشند و اگر ناراضی باشند حتی بالاترین شخص مملکت قابل استیضاح و برکناری باشد مثل کره جنوبی

جمعه, 11.04.2025 - 20:57 پیوند ثابت
ناشناس

نویسنده کیست ؟ امیر طاهری است ؟
چون تو هم مانند رضا پهلوی ممکن است شاید/ پرهپس/ می بی/ متوجه شده باشی که وجود شاه یا فرد در راس حکومت موجب دیکتاتوری و خودسری میشود.
من ایرانی شرم میکنم/خجالت میکشم/ وقتی تصور این را داشته باشم که در قرن 21 در یک کشور تاریخی با مردمی با هوش متوسط/ بخواهند بجای جمهوریت یا /پارلامن تاریسم/ یک شاه را در بالای سر خود داشته باشند !
مردم در عصر و دوره ای که حتا خدا را هم کنار گذاشته اند.
نه شاه/نه شیخ/ بلکه:
جمهوری دمکراتیک سکولار سوسیال فدرال منوگام؛ در ایرانی واحد و متحد !
نه یک کلمه بیش ! نه یک کلمه کم !

جمعه, 11.04.2025 - 20:40 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید