
▪️ما باید با نگاهی نقادانه به بررسی و تفکیک نظرات هر شخصیتی که خود را دارای مسئولیت میداند بپردازیم؛ هدف، تقویت گفتمان دموکراتیک و رسیدن به بیشترین میزان همگرایی است. مقصود این نیست که گوینده و شنونده الزاماً یکدیگر را قانع کنند—چنین چیزی ممکن است هرگز رخ ندهد. آنچه اهمیت دارد، تشویق دیگر شنوندگان و خوانندگان به داوری عقلگرایانه و پرهیز از دوگانهسازیهای سیاه و سفید است.
متأسفانه، به اندازه کافی افرادی وجود دارند—از جنس پانها، شخصیتپرستان، قومگرایان، ایدئولوژیگرایان، و طرفداران انواع خاصی از نظامهای حکومتی—که عملاً، و بدون هیچ پاداشی، کار اتاقهای فکر سایبری رژیم را انجام میدهند.
▪️در مورد مهرآیین، آنچه من از گفتار و نوشتار او درمییابم—و هرچه میگذرد، این برداشت برایم روشنتر میشود—این است که او نمیتواند میان موضوعات پراکندهای که به آنها میپردازد انسجامی ایجاد کند. به عنوان کسی که خود را جامعهشناس میداند، انتظار میرود با مفاهیم علمی، چارچوبسازی برای طرح یک ایده، بستهبندی نظری آن، ساختاردهی به استدلالها، و نهایتاً نتیجهگیری آشنا باشد. اما آنچه در عمل دیده میشود، نوعی مدیریت گفتار پاندولی است—با شاخ و برگهایی پراکنده، آشفته در حجم و سرعت بیان—که شنونده را سردرگم میگذارد؛ نمیداند به کدام بخش از سخن یا چه نتیجهای باید چنگ بزند. گویی همه یا هیچ!
▪️در ادامه، چند نکته که پیشتر هم در صفحات رسانهای او نوشتهام، به طور خلاصه اینجا میآورم:
۱. او خود را نماینده ملت معرفی میکند، بهجای آنکه بگوید: "صدایی از میان میلیونها صدا".
۲. او کل قانون اساسی جمهوری اسلامی را رد نمیکند، بلکه تنها میگوید از زمان احمدینژاد، "اسلامیت" بر "جمهوریت" غلبه یافته است.
۳. او انقلاب اسلامی ۵۷ را "انقلابی آزادیخواهانه" مینامد. در این مورد، او همموضع با چپ سرخ و سیاه میشود—که میتوان آن را از منظر تئوریک بررسی کرد، اما نباید فراموش کرد که میلیونها ایرانی نظر دیگری دارند.
۴. او نقشی برای جنبش فرهنگی و فراملی ایرانیان قائل نیست و در این رابطه همگرایی بین مردم با آنچه عملا به باور به نقش شاهزاده از دیدگاه و انتظار مردم گره می خورد را نمی خواهد ببیند و خود را در اجبار اعتراف با تقلیل نقش پهلوی قانع می کند . در اینجا خشم مردم نسبت به او بسیار گسترده بیان شده است ، بحث سلطنت طلبان عصبانی اصلا مطرح نیست..
۵. او تحت تأثیر هژمونی ایدئولوژیک چپ اسلامی، همچنان نوعی رهبری برای الیت بازمانده یا متاثر ۵۷ قائل است—البته با اندکی تغییر. میتوان گفت، او چهرهای بهروزشده از اصلاحطلبان است که مشکلات را در سیستم میبیند، اما راهحل را هم در همان سیستم جستوجو میکند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید