
گرینلند یا«سرزمین سبز» ناحیهای خودمختار بخشی از قلمروی پادشاهی دانمارک است. گرینلند در آمریکای شمالی واقع شده و محل زندگی حدود ۵۶ هزار نفر است. همچنین این کشور بهعنوان کمتراکمترین منطقه جهان از لحاظ جمعیتی شناخته میشود. جمعیت آن از مردم بومی (از تبار اسکیموها) و مهاجران دانمارکی تشکیل شده است. پایتخت آن به زبان کالاآلیت، نوک و به زبان دانمارکی، گودتهاب نام دارد.
جیدی ونس، معاون رییسجمهوری آمریکا، جمعه هشتم فروردین در جریان سفر به گریلند از دانمارک بهشدت انتقاد کرد و گفت که این کشور در محافظت از گرینلند، قلمرویی نیمهخودگردان تحت حاکمیت دانمارک، در برابر نفوذ چین و روسیه ناکام بوده است.
او اعلام کرد که ایالات متحده در حال حاضر برنامهای برای افزایش مستقیم حضور نظامی در گرینلند ندارد، اما در آینده منابع بیشتری از جمله ناوهای جنگی و یخشکنهای نظامی به این منطقه اعزام خواهد کرد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
دیدگاهها
دموکراسی، یک فلسفه زندگی مدرن است
سالام
باتشکرازجناب ناظرعزیز
دریچه نگاه،افسارحاکمیت راداشتن،دردرک دموکراسی و قبول زندگی در دموکراسی
و پارامترهای مختلف میتواندتاثیرگذارباشند.
متاسفانه، اگربه نظرات روشنفکرنماهای این سایت رانگاه کنید،
میشه گفت ۹۰ درصدشان نگاه اتینیکی با تفکر پرورش یافته در فرهنگ فراماسیونی میباشد،
آقای بهرامی حق دارد،نتوانددرکی ازنوشته های من داشته باشد.چون پرورش فکری و دریچه نگاه ایشان وامثالهم خارج ازآن نمیتواندباشد،
تمام افرادی که دراینجا از تورمه پهلوی دفاع وحتی آنرابهرطریقی مطرح ومیخواهند
لیدر سیاسی کنند،
میتوان گفت ،توان خروج ازفرهنگ ماسیونی راندارند،
چون نمی توانند،دموکراسی واقعی راببینند،ویا دیکتاتوری ذهنی اتنیکی به آنها اجازه دیدن واقعیتهای جهان وجامعه. مردم رانمی دهد.
اصلا درکی ازدموکراسی ندارند، باستانگراها،نژادپرستان،نوچه های مواجب بگیر اجانب وو،،دراین فاز فکری تشریف دارند.
فقط دوست دارند،جامعه ایی با آزادی های کاذب و ناپایدار همچون دوران پهلوی راداشته عمر و خود مردم رابا تفکرعقب مانده خودبپایان رسانند.آمریکا، اسراییل،روس،انگلیس هرکی حتی کودتاکند،برایشان فرقی ندارد،
فقط فارس و اربابان با
آلرژی ضد تورکی جامعه ایرانشهری
محضر جناب آقای بهرامی عزیز. شما و امثال شما پانفارسهای کم سواد، که بقول آمار پارلمان اروپا، که سال پیش درخصوص فرهنگ فارس و جامعه ایرانشهری، منتشر شد، روزی سه دقیقه مطالعه دارید، یعنی کم مطالعه ترین مردم جهانید. آن سه دقیه مطالعه نیز احتمالا درخصوص آگهی مواد غذائی فروشگاه های بزرگ است که کجا گوشت ارزان، سبزیجات و مواد غذائی ارائه میشود.
بعد شریف می آورید اینجا،از دیگران ایراد میگیرید که سواد ندارند. خب. جنابعالی اگر اینهمه ادعای سواد میفرمائید، و در علم سیاست و فلسفه ترقی و پیشرفت کرده اید، و صاحب آثار غنی درعلوم منطق و فلسفه تشریف دارید، لطفا چند تا از متون آثار فلسفی ـ سیاسی خود را درسایت ایران گلوبال درمعرض دید قرار دهید تا خوانندگان ازعلوم تخصصی و کمالات معنوی شما استفاده ببرند. بقول مولوی: آفتاب آمد، دلیل آفتاب.
و یا خیر، هرگاه در صدد تخلیه آلژی ضد ترکی ذهنتان هستید، لطفا انرژی منفی و ویرانگر خود را، که طبق روانشناسی اول از همه، روان خود آن شخص را مثل خوره نابود میکند ( پیسشو آنالیتیشه اونتر بئووست فروید)، لطفا جای دیگر تخلیه کرده وقت خوانندگان را تلف نکنید. با تشکر.
مومنت مومنت
... یک بیشعورِ سیاستمدار هیچ باکی ندارد که معنی چیزی را که گفته چند بار تغییر دهد تا به مذاق مردم خوش آید .
In reply to تورک اوغلی by بهرامی
شما آلرژی دارید،نمی توانید درست فکرکنید
سالام
بلی ،من منافع ملت کبیر تورک آیران را ،همراه
بامنافع ملل درون ایران محترم و دموکراسی
و رشد،عقلانیت را درنهایت در رعایت حقوق
آنها میدانم،
شما خوب میدانید،خواسته من چیست،
تفکرشما صدساله خیانت وعقب ماندگی
در ایران عزیز بار آورده و ایران رابا سرمایه های
کلان خدادادی یکی ازکشورهای عقب مانده کرده است،
من این اصل اساسی رادرک کرده ام ،ولی متاسفانه شما درکتان بسیار عقب مانده
وپنجره نگاهتان کورسویی بیش نیست،
هرموقع رشد کردی میتوانی ازنظرات من
سردر آری،
لطفا ،سعی کن ،چند قرض ضد آلرژی خورده
بعدا نوشته های من رابخوان،
این یک پیشنهاد دوستانه است،
من حتی بنفع شما حرف میزنی،
توقعی هم ندارم ،درکم کنی.
هرکس لیاقت بالا آمدن از پله های ترقی را
ندارد،
فقط ماباید سعی کنیم،آنها مارا پایین نکشند،
تفکرشما تفکر سقوط به قعر تاریک تاریخ است،
من چه گناهی دارم؟
وقتی یکی بزور میگوید،ماست سیاه است،
با او بحث کردن بی فایده است،
سعی کن ،لاقل سکوت کنی،تامن را به
واکنش وا نداری،
دفعه بعد اگرخواستی چیزی بنویسی ،بقول ما
تورکها چندقرص ضد آلرژی به انداز،
بعدچیزی بنویس،
من بیسوادم، بتو چی؟
نوشته من رانخوان،
تورک اوغلی
بنظر میرسد که آقای تورک اوغلی متوجه نیستند که در سالهای اخیر جملات شان روز به روز رادیکال تر و در عین حال یک نواخت، تکراری و بی محتوا تر میشود. ایشان چیزی برای عرضه کردن به دیگران ندارند. همه توجه شان به این است که آیا در یک مطلب به نفع ترک ها چیزی آمده یا خیر و اگر نیامده با آن مخالفت می کنند حتا اگر موضوع مقاله رفتن به توالت باشد. بیسوادی این آدم و این همه ادعا در کنار آن ده بار شدید تر از آقای خامنه ای است.
مومنت مومنت
مش قاسم جمهوری خواه میشود میشه دلایل خودتو برای جمهوری خواهی به ما و دوستان بگی مش قاسم؟... واقعا چی شد که تو در آغاز سال ۱۴۰۴ جمهوری خواه بشی؟ (مش قاسم)..والله باباجان دروغ چرا تا قبرآآآآ علتش فاشیسم سلطنتی بود از وقتی که در قسمت چهار سریال دائی جان ناپلئون عزیز سلطنه با چاقوی آشپز خانه قصد بریدن عضوشریف دوستعلی خان داشت من و همه همشهرامون به این نتیجه رسیدم که جمهوری بهترین،شکل حکومت هست حداقلش اینکه تو حکومت جمهوری دمکراتیک خلق غیاثآبادی قم به عضو شریف آدم کاری ندارد و در نهايت....طاهره زن شیر علی قصاب رئیس جمهور منتخب میشه جمهوری ایرانی
خانم يعقوبيان گرامي ؛ با شما…
خانم يعقوبيان گرامي ؛ با شما موافقم ، هدف اين بود كه در سياست دوست و دشمن ابدي نداريم
آنا یعقوبیان:
آنا یعقوبیان:
جناب توکلی گرامی،
در حالی که اقدام ۴۱ درصد مردم دانمارک در تحریم کالاهای آمریکایی ممکن است از دید برخی نوعی ایستادگی تلقی شود، اما از منظر سیاست عملی، این یک انتخاب پرریسک و غیرسودمند است. تجربه تاریخی ما در ایران نشان داده که اتخاذ سیاستهای تقابلی و تحریممحور، نهتنها موجب فشار بر دولتهای هدف نمیشود، بلکه بیشترین آسیب را به مردم عادی وارد میکند و اقتصاد ملی را تضعیف میسازد.
سیاستورزی به معنای یافتن راهحلهای عملی برای تأمین منافع ملی است، نه درگیر شدن در اقدامات نمادین و غیرمؤثر. دانمارک، به عنوان کشوری کوچک در نظام اقتصاد جهانی، نه توان اقتصادی و نه قدرت سیاسی لازم را برای مقابله به مثل با آمریکا دارد. چنین رویکردی، اگر ادامه یابد، میتواند به تشدید تنشها و کاهش امکان گفتوگوهای دیپلماتیک منجر شود.
آنچه کشورهای کوچک را به موفقیت میرساند، نه سیاستهای تقابلی بلکه اتخاذ رویکردهای هوشمندانه، تعامل سازنده و مذاکره بر پایه منافع ملی است. درسی که باید از تجربه ایران گرفت، این است که سیاستهای اشتباه در مواجهه با اقتصاد جهانی، نه به استقلال و پیشرفت، بلکه به فقر و انزوای بیشتر میانجامد.
مومنت مومنت
ملکه ما زنده باد
پاید کشور به فَرََّش جاودان
کز فردریک آندره هنریک
از دشمنان بودی پریشان
در سایهاش آسوده دانمارک
اسکاندیناوی پیوسته شادان
همواره یزدان
بوَد او را نگهبان
توجیح توسط افرادی که حتی معنی هویت رانمی دانند
سالام
جناب توکلی،شما فردی تنش آفرین بااین نوشته ها هستی،
مقالات را عمدی انتخاب میکنی ،تا ترازوی سنجش خودرا راه اندازی،
این روش تیزهوشی را بایدبشما تبریک گفت،
روزنامه نگاری یعنی این،ولی سعی کن،مازنی نه طبری بازی درنیاری،
حس خاکپرستی را مقداری کم رنگ کن،
انقلاب رنسانس فکرکنم،
حدود۵۵۰ سال پیش در اروپارخ داد،
درایران هنوز رخ نداده است،
انقلاب زیاد داریم،ولی بامدیریت همان غربی ها،
اگر روشنفکران ما این را متوجه شوند،
دموکراسی دانمارک را خواهندفهمید،
راستی فرمودی مردم بومی گرینلند بومی واسکیمو هستند،
دانمارک درآنجا چکارمیکند؟
اسکیموها،مربوط به کدام اتینیک هستند،
خوب ،این دوستان چرا ازپراکندگی اتینیک ها درایران حرفی نمی زنند،
کی وکدام کشورخارجی،مهندسی این اسکانها رادارد؟
چرا اینهارا به ایران میفرستند،مثلا کردهارا ،افغانی هارا،
ولی از دیگر کشورها اگر تعدادی بیایند،اردو زده آنهارا سریع و درعرض چندهفته برمیگردانند؟
آیا این اسکانها عمدی برعلیه دموکراسی نبوده؟
من با تحقیقاتی که کرده ام ،حداقل ۵ نسلم درایران بوده،تعدادی که حتی دونسل درایران ندارند،ولی هی دم ازایرانی وفرهنگ ایرانی وحوزه ایران میزنن
هوشنگ؛
هوشنگ؛
کیانوش عزیز،
کشورهایی مانند ایران، به دلیل شرایط تاریخی و ترکیب جمعیتی ناهمگونشان، هرگز تجربهای از شکلگیری منافع ملی به معنای مدرن آن نداشتهاند. در مسیر تاریخ، ما ساکنان فلات ایران همواره در چارچوب سازوکارهای امپراتوری زیستهایم، جایی که استمرار تاریخی از طریق حاکمان و پادشاهان حفظ شده است. اگرچه این پیوستگی به میراث ما منتقل شده، اما میتوانست چنین نباشد و امروز اصلاً وجود نداشته باشیم.
تداوم چند هزار سالهای که امروز آن را «ایران» مینامیم، نتیجه جانسختی پیچومهرههای تاریخی برای حفظ این ساختار لرزان بوده است. در کنار این پایداری، پویشهای فرهنگی، هنری و تا حدی علمی، همراه با مبارزات مستمر اقوام مختلف که در یک رابطه زبانی مشترک هویت خود را حفظ کردهاند، به نوعی جوشخوردگی میان مردمان این سرزمین انجامیده است. نیاز به زنده ماندن در کنار هم یا پذیرش نابودی، همان شرایطی است که امروز در جمهوری نکبت اسلامی تجربه میکنیم؛ جایی که ناچاریم برای بقا کنار هم بمانیم.
اما اگر به مفهوم مدرن «منافع ملی» بازگردیم، باید اذعان کرد که از لحاظ تاریخی، ما فاقد «ملت» به معنای کلاسیک آن هستیم، بنابراین نمیتوانیم از منافع ملی به معنای دقیق آن سخن بگوییم. در اینجا میتوان به سخن زیبای بهاره هدایت اشاره کرد: «ما ایران را داریم»؛ حلقه مشترکی که ما را به هم پیوند میدهد. شاید این ادعا خلاف آنچه باشد که تاکنون چهارچوبها و موجودیتهای سیاسی ما را تعریف کرده، اما واقعیت این است که در عرصه بینالمللی میتوانیم از کشور ایران و منافع آن سخن بگوییم، در حالی که در بطن خود، نه یک ملت هماهنگ و همگن، بلکه مجموعهای از پیوندهای تاریخی، فرهنگی و زبانی هستیم.
ازاینرو، شخصاً «ایران فرهنگی» را ترجیح میدهم؛ ایرانی که مرزهای جغرافیایی و سیاسی آن، هویت فرهنگیاش را محدود نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید