پدری که به جهنم خواهد رفت.

پدری بخاطر نداشتن هفده دلار در آن دنیا نیز جایش جهنم است.

مدیرارزشی  مدرسه ای که چشم بر تنگدستی پدری زحمتکش  می بندد وتنها برای یک میلیون پانصد هزار تومان معادل هفده دلار .اورا که می گوید" پنج سر عائله دارم .قادر به تامین حداقل های آنها نیستم ." تحقیر می کند. انسان زحمتکشی را که می گوید "اقا گفتم می دهم اما توانم نرسید" 
کسی که بعنوان یک مدیر در مهمترین مرکز آموزشی کودکان این سرزمین نشسته در وحله نخست بعنوان  یک معلم . بجای گوش دادن به التماس پدر با بی اعتنائی بی آنکه احساس کوچکترین همدری از خود نشا ن د هد و فرزنداو را اخراج نکند. با سنگدلی تمام  که  خاص گماشتگان متملق رژِم، سهمیه ای های قرار گرفته در پست های بزرگ وکوچک حکومتیست  با وقاحت تمام دستور اخراج پسر اورا بعلت بی انظباطی صادر می کند.  
تجسم حال یک پدر در چنن شرایط قابل توصیف نیست .
نمی دانم او چگونه در چشمان پسرش که بخاطر نداری او وی  را از مدرسه اخراج کرده اند نگاه خواهد کرد؟ 
تصویرخمینی را در مقابل خود می بینم ."ما تحصیل را مجانی خواهیم کرد ما شما را بمقام انسانیت خواهیم رساند ."
به رئیس مجلس قالیباف وسیسمونی نوه اش فکر می کنم .
به دوازده هزاردلار کمک "ولی فقیه"به هر خانوار لبنانی آسیب دیده در لبنان  به سرود "سلام رهبر "،به مقبره میلیاردی خمینی که هنور تکمیل نگردیده .به وزرای دزدی که یک پای اصلی فساد رانت خواری هستند  به دزدان حکومتی " چای دبش " یک قلم مبلغ ناقابل سه میلیارد . 
به سرزمینی که میخواهند پدر را مجبور به پرداخت هفده دلار کنند . چون قادر نیست! فرزندش را از مدرسه اخراج می کنند . پدری که بنا به روایت رئیس جمهورنهج البلاغه خوان  "درآن دنیا نیز جایش جهنم است" چرا که اگر چنین فقیر ومستاصل است مهاجرت نکرده است"  
به  اپوزیسیونی که شب با درد وغم آن پدرو پسر تحقیر شده  نمی خوابد؟  دغدغه خاطرش هنوز باد دادن خرمن های پودر شده گذشته است.نه شکل دادن بیک وفاق ملی برای مبارزه جدی بااین جرثومه های فساد . ابوالضل محققی