
انقلاب بهمن؛ آرمانهای ماندگار و راههای ناتمام!
ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور و تمرکز کنشگری خود در این تلاش همگرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهندوست و ترقیخواه ایران در راه گذار به جمهوریای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه میکنیم.
هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
۲۲ بهمن ۱۳۵۷ روز وقوع رویدادی تاریخی و بزرگ در میهن ما ایران است. انقلاب بهمن ۱۳۵۷ چهرهٔ میهن ما را یک بار برای همیشه و به صورتی غیرقابل بازگشت تغییر داد. انقلاب بهمن حلقهای از زنجیرهٔ بههمپیوسته و بیگسست تلاشها، مبارزات، جنبشها، خیزشها، برآمدها، نهضتها و انقلابهاییست که در بیش از ۱۵۰ سال گذشته در میهن ما برآمد و بروز یافته است؛ پدیدهها و روندهای ترقّیخوهانهای که در جامعیّت خود به عنوان یک مجموعه، میهن ما را از کشوری راکد و مردم ما را از تودهای رعیتوار و تحت انقیاد دربار و درباریان قدرتطلب، فاسد و دسیسهباز قاجار به سرزمینی پویا فرارویانده که موفّق شده است حتی در چارچوب حکومت استبداد ولایی جمهوری اسلامی، جامعهٔ مدنی نیرومند و پویا، نهادهای شهروندی توانمند و جنبشهای اجتماعی متکثّر و درهمتنیدهای شکل دهد که نظام جمهوری اسلامی را مدام به چالش میکشند و در میدان واقعی مبارزه نشان دادهاند که توان آن را دارند که ارادهٔ خود را به حکومت تحمیل کنند و هیمنهٔ آن را در هم شکنند.
رشتهای که تمامی این پویشها را مانند دانههای گوهر رنگین و رنگین به یکدیگر درآمیخته است، آرمان پابرجای استقلال، آزادی، برابری و عدالت اجتماعیست، آرمانهایی که در تاریخ سرزمین کهن نیاکانی ما هستی و حضور دیرینهای دارند؛ آرمانهایی تاریخی که امروزهروز با تأکید ویژه بر برقراری حکومتی غیردینی در شکل تحقّق جدایی دین از حکومت، مؤلفههای صلح، دموکراسی و حقوق جهانشمول بشر نیز به جامعیّت آن افزوده شده است.
تسلطّ نیروهای ارتجاعی مذهبی میراثدار مشروعهخواهان دوران انقلاب مشروطه و همدستان آمریکا، انگلستان و شاه در جریان کودتای ننگین ۲۸ مرداد آقای خمینی و نیروهای حول و حوش او در روند انقلاب بهمن و بر سرانجام آن، منجر به آن شد که به جای استقرار آزادی، برابری و عدالت اجتماعی، حکومتی در میهن ما زمام امور را در دست گیرد که به دستور خمینی، رهبر و. بنیانگذار حکومت تازه به دوران رسیده، از همان سرآغاز به قدرت رسیدن خود، اقدام به کشتار مخالفان خود و تحمیل نظامی استبدادی، سرکوب گر، متحجّر و دینی بر میهن ما نمودند. سبک و سیاقی که در بنیان خود کماکان ادامه دارد و پس از مرگ خمینی، توسط جانشین او پی گرفته شده است.
امّا این واقعیت به این معنا نیست که انقلاب بهمن انقلابی واپسگرایانه و ارتجاعی و خواست آن برقراری حکومت استبداد متحجّر دینی بود. شعار انقلاب بهمن استقلال، و آزادی و سرنگونی سلطنت بود که هرچند در روند خود در گزارهٔ «جمهوری اسلامی» بازتاب یافت، اما انقلابی به عظمت انقلاب بهمن نمیتوانست بدون وجود زمینههای واقعی و بدون مؤلفههای چندگانهٔ ضرور سربرآورد و متحقّق شود. انقلاب بهمن در میهن ما نه نتیجهٔ اعمال ارادهٔ صرف یک گروه اجتماعی و نه نتیجهٔ تحریک بیگانگان نبود.
حکومت شاه در تمامی بازهٔ زمانی بیستوپنجسالهٔ میان وقوع کودتای آمریکایی – انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲و سقوط خود در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ همزمان با سرکوب و کشتار نیروهای چپ و محدود کردن هر چه بیشتر نیروهای ملی و ملی – مذهبی، با پشتیبانی مالی از نیروهای متحجّر مذهبی از تثبیت، تقویت و گسترش شبکههای آنان حمایت کرده بود. بخش بزرگی از نیروهای سیاسی میهندوست چپ، ملی، و ملی – مذهبی با نادیده گرفتن این واقعیت با ارزیابی نادرست از جایگاه و شبکهٔ امکانات نیروهای متحجّر مذهبی و نیز از تواناییهای خود، چه در روندهای منتهی به ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و چه در دوران آغازین پس از سرنگونی شاه، سیاستهایی نادرست در قبال این نیرو اتخاذ کردند. این در شرایطی بود که تا جایی که به نیروهای انقلابی چپ برمیگشت، رفیق بیژن جزنی، رهبر پرآوازهٔ جنبش فداییان خلق ایران سالها پیش در بارهٔ امکان بالقوهٔ قدرت گرفتن خمینی و نیروهای پیرامون او هشدار داده بود.
حکومت نوپای دینی برآمده از انقلاب مردمی بهمن از همان روزهای نخست سرنگونی شاه اعدام فرماندهان نظامی و انتظامی کشور را بر پشت بام مدرسهٔ رفاه آغاز کرد، فرماندهانی که همهٔ آنان در روز ۲۱ بهمن اعلام بیطرفی و از ورود به صحنه در تقابل با مردم انقلابی خودداری کرده بودند. در فاصلهای کوتاه از این کشتارهای ظالمانه و بیرحمانه، حکومت اسلامی که به زودی در رفراندومی غیرآزاد، غیرعادلانه و غیردموکراتیک نام جمهوری اسلامی بر خود نهاد، این بیداد وکشتار را به همهٔ پهنهٔ میهن ما گسترش داد و در دههٔ نخست پس از انقلاب ردپایی خونین در جای جای ایران از خود بر جای گذاشت. کشتاری که اوج آن در سال ۱۳۶۷ و در جریان فاجعهٔ ملی کشتار وسیع زندانیان سیاسی ایران واقع شد که در جریان آن چندین هزار تن از آزادگان دربند، در دادگاههایی غیرقانونی و غیرانسانی و بیدادگرانه به حکم قتل حکومتیِ اعدام محکوم و به طرق گوناگون در بسیاری از زندانهای سراسر کشور کشتار شدند.
سرنوشت سه تحول بزرگ ۱۵۰ سال گذشته در ایران،انقلاب مشروطه، نهضت ملی شدن نفت و انقلاب بهمن، بیانگر آن است که همگرایی نیروهای معترض علیه نظم موجود، بهتنهایی تضمینکننده تثبیت دستاوردهای ترقیخواهانه نیست. هرچند هر سهٔ این تحوّلهای انقلابی چشمگیر با به قدرت رسیدن نیروهای مستبدّ از دستیابی به اهداف بلند خود بازماندند، اما روندهای این دوران مؤید این واقعیت مهم است که کمیّت، کیقیّت و توان نیروهای مترقّی ایران علیرغم سرکوبهای وحشیانهٔ سه نظام استبدادی در تمامی این دوران رو به افزایش و گسترش بوده است. این نیروها در تمام این دههها نه تنها از تلاش تا پای جان برای نیل به گوهر آزادی دست برنداشتهاند، بلکه متضمن اعتلای خواستها و مطالبات مردمی شدهاند. راز مبارزهٔ بیامان، پایدار و پیگیر در راه آزادی در این نکته نهفته است.
ناکامی انقلاب بهمن در دستیابی به آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی نه تنها نیروهای مترقّی و میهندوست ایران را از مبارزه در راه این اهداف بلند ناامید نکرده است، بلکه عزم همهٔ ما در تدوین و تدقیق مبانی مورد نظر برای وصول به این اهداف دیرینهمان را جزمتر کرده است.
در چهلوشش سالی که از پیروزی انقلاب بهمن در سرنگونی حکومت محمدرضاشاه پهلوی میگذرد، مبارزه با نظام حکومت استبدادی دینی جمهوری اسلامی نه تنها هرگز متوقّف نشده، بلکه هر روز نیرمندتر شده است و در آخرین برآمد تا کنونی خود در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» به وضوح تمام توان لایزال خود را برای دوست و دشمن عیان کرد. در جریان چهلوشش سال مبارزهٔ بیامان با استبداد دینی نیروهای مترقّی میهن ما در وقوف بر مبانی جمهوری مورد نیاز میهن ما به اشرافی جامع دست یافتهاند و آگاهانه، در راستای تحقّق آن مبارزه میکنند. ما بر این باوریم که نیروهای مترقّی میهندوست نیرومندترین نیروهای سیاسی موجود در سپهر سیاسی میهن ما میباشند، هرچند حدّ نزدیکی و همگرایی میان آنان پایینتر از میزان مورد نیاز برای ایجاد جبههای قوی و قائم به ذات برای ایستادگی تعیینکننده در برابر استبداد غالب، استبداد مغلوب و دیگر نیروهای طرفدار برپایی حکومتهای استبدادی است.
از این منظر، با این رویکرد و از این عزیمتگاه، ما تلاش برای تقویت و گسترش هماندیشی، همسویی، همگرایی و همکاری نیروهای مترقی را ضرورتی اساسی برای آیندهی میهنمان میدانیم. فراتر از آن ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور و تمرکز کنشگری خود در این تلاش همگرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهندوست و ترقیخواه ایران در راه گذار به جمهوریای مبتنی بر صلح، ازادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه میکنیم.
در چهلوششمین سالگرد انقلاب بهمن بر عزم خود در تلاش پایدار در این راستاهای دوگانه تأکید میکنیم.
سهشنبه، ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ (۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۵ میلادی)
هیئت سیاسی – اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
برگرفته از نشریه کار: http://kar-online.com?p=97324
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
از شعارهای انقلاب بهمن فقط…
از شعارهای انقلاب بهمن فقط استقلال به دست آمده است که امیدوارم جاویدان باشد.
انقلاب ایران به این علت رخ…
انقلاب ایران به این علت رخ داد که امریکاییها و آخوندها موفق شدند نسل جوان در ایران پهلوی را خر بکنند که انقلاب بکنند غافل از آنکه کشور خودشون را نابود میکنند. مثلا صادق زیباکلام هم خودش گفته است و اعتراف کرده که احمق بوده که انقلاب کرده.
بنابراین انقلابیون ایرانی یک ............... که حتی نمیدانستند که امریکا هم با مصادره صدها میلیارد دلار از دارائیهای ایران یکی از برندگان انقلاب بوده. حداقل در ابتدای آن اینگونه بوده.
دقیقا در افغانستان هم بایدن با سرنگون کردن اشرفغنی بلافاصله اقدام به مصادره دارائیهای افغانستان کرد.
بلاخره همه که در ایران خر نیستن، میفهمن امریکا داره چیکار میکنه.
افزودن دیدگاه جدید