
اگر نظام جمهوری اسلامی از اوضاع پیچیدۀ کنونیِ منطقه جان به در ببرد و ترکشِ جانستانی نخورد، لاجرم دچار تحولاتی خواهد شد که نه بهاجبار بلکه از سر نیاز است. آنچه در یک سال و چند ماه اخیر رخ داد، از نقشههای دورودرازِ قدرتهای برتر و نیز بالاتر بودنِ دست آنها در قمارهای منطقهای خبر داد و به طریقی به سود ایرانیان بود. سیلیهای محکمی بودند که به ما نشان دادند کلاً بر یک استراتژیِ غلط و نازا سوار بودهایم، بیهوده توان فرسودهایم، دوست نیافته و دشمن زیاد کردهایم، پولهایمان را دور ریختهایم و دهان مردمی که این را غلط میشمردند با ساچمه پر کردهایم. برای یک ملتِ به چاه افتاده و یک حکومتِ به خطا رفته، این عین پیشرفت و باز شدن چشم است. حکومت فهمید سیاستش در کشورهای منطقه غلط بوده است و به نیابتی و دارودستۀ منطقهای و حفاظت از رژیمهای دیکتاتوری پوشالی نیازی ندارد و برخوردش با آنها که میگفتند نه غزه، نه لبنان، اشتباه و نابودگرِ اعتبار داخلیاش بوده است. همچنان است فهم شکست سیاست حجاب زورکی، بستن دروازۀ اینترنت، تبلیغات ۲۴ ساعته و...! حکومت همۀ اینها را فهمیده است و هزینۀ اشتباهاتش را پیش چشم دارد.
به همین دلیل است که میگوییم اگر جان به در ببرد با چهرهای متفاوت روبرو خواهیم بود. اگرنه اصلاحات که حداقل یک پوستاندازی در کار خواهد بود، همچنان که جامعه نیز یک پوستاندازی شناختی خواهد داشت. امروز میخواهیم دربارۀ وضعیت محتملی حرف بزنیم که انتظارمان برای پوستاندازی حکومت درست از کار درنیاید: دربارۀ وضعیت قطعی ناشی از یک سقوط محتمل!
جامعۀ ما هرچند در برابر فلاکتِ تدریجیِ رو به افزایشِ زندگیِ مادیِ خود تابآوری بالایی دارد، اما ازنظر تواناییِ واکنشِ بهینه به موقعیتهای عطف و تغییرات بنیادی و ناگهانی، بسیار فقیر است. به عبارت واضحتر، اگر تغییر یکبارهای رخ دهد، جامعه در واکنش به آن سردرگم و لاجرم دچار آشفتگی عمل است. مثلاً فرض کنید (فقط فرض کنید) ایالاتمتحده به جای افزایش محاصرۀ اقتصادی (که احتمالش بیشتر است) کاری را که در عراق کرد در ایران هم بکند، یا خلیفۀ عثمانی تصمیم بگیرد راه پیوند خود به جمهوری آذربایجان را از طریق خاک ایران تعریض کند. واکنش جامعۀ ما در برابر آن و لزوم دفاع از خاک ایران چه خواهد بود؟ واکنشی یکدست و قوی است؟ بعید به نظر میرسد!
یا فرض کنید بر سر مسئلۀ جانشینی درگیری عمیقی پیش آید و رشتۀ ضخیمی که نظم اجتماعی را به وجود یک نفر پیوند زده است از هم بگسلد و چند شق و راه پیش پای ما بگذارد. در آن حالت چه خواهیم کرد؟ آیا چندپاره نمیشویم و هر یک به طریقی نمیرویم که از دل آن آشوبی درازمدت درمیآید؟ بعید است چنین نشود!
اگر پاسختان به این پرسشها نگرانکننده از کار درآمده است، بیایید دنبال علتش بگردیم. این موقعیت آشوبزا علل مختلفی دارد که بنیان همۀ آنها توسعهنایافتگیِ فرهنگی و سیاسی است و اهم آنها، بیسوادی، غلبۀ تبلیغ بر آگاهیبخشی، سرکوبشدگیِ عقولِ مستقل و خارج از دایرۀ حکمرانی و شکلنگرفتنِ روحیۀ اجماعگرایی در برابر خودمحوری است. در جامعۀ ما احساس بیش از فهم میداندار است، دائم از درون و بیرون زیر بمبارانِ تبلیغاتِ پرفریب است، حکومت عناصر اجماعساز را دشمن میپندارد و بهتبع آن هرکسی را که پرسشهای عقلانی داشته باشد «خنثیسازی» میکند. این کارها را در چنان حدی از وضوح و بیباکی میکند که گاه عناصر سادهاش در حالت هیجانزده از باقیگذاشتن سرزمین سوخته برای مخالفان خود خبر میدهند. بهواقع چنین چیزی رخ خواهدداد. باقیماندنِ زمین سوخته میتواند عمدی نباشد و پیامدِ حماقتهای کهنه و نو باشد.
خنثیسازیِ صاحبانِ پرسشهای عقلانی، بخش مهمی از فعالیت نظامهای مستبد و درعینحال بیخرد است. هماکنون عقول مستقل و منفصلِ ملت یا در کنجی در داخل و خارج از ایران زبان در کام کشیدهاند و در هیاهوی تبلیغاتیِ حکومت و دشمنانش در داخل و خارج کسی صدای آنها را نمیشنود، یا در زندانند، یا در حصر، یا ممنوعالتحرک و ملاقات. به لطف فضای مجازی بلندگو زیاد است و از عارف و عامی، سلبریتی و گمنام، آخوند و دانشگاهی، همه در حال حرف زدناند اما دریغ از یک نهاد اجتماعی که صاحبان اندکی عقل، مقداری وطنخواهی و پیمانهای جمعگرایی را زیر سقف خود گرد آورد و اندکی اجماع بر سر مسائل کشور و راهحل آن مسائل را بِزاید. «عقلای حکومت» که هرچند ماه یکبار تودهای بیشکل و فریادکش را به تأیید وضع حاضر به خیابان میآورند، بهدقت مواظباند چنین چیزی رخ ندهد.
میشود پیشبینی کرد با چنین وضعی از فقدان نهادهای اجتماعی اجماعساز، با این فقر حزبی و افلاس سازمانیابیِ ایرانیان، ما در نقطۀ عطف و سرنوشت امکان یکیشدنِ نسبیِ ملی، واکنش مناسب در برابر وضعیت و درنتیجه چشماندازی از «بعد از واقعه» نداریم.
🆔@jameeno
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید