مدتها بود که میخواستم این مطلب را بنویسم اما همیشه مسائل واجب تری برای مطرح کردن پیدا میشد. اما این به معنای این نیست که این موضوع مهم نباشد. در این سالها در ذهنم بارها زندگی در یک محیط کمونیستی را تجسم کرده ام. اگر کسی توانایی تجسم زندگی در یک محیط کمونیستی را نداشته باشد هرقدر هم مطالعه داشته باشد بازهم چیزی از کمونیسم نمیداند. فکر هم نمیکنم برای آنکه بفهمم سرمایه چگونه ارزش افزوده حاصل زحمات کارگر را به جیب سرمایه دار میریزد نیازی به مطالعه کتب بسیاری داشته باشم. به اندازه کافی مقاله کتاب بهشت سوسیالیسم را شنیده و مستندهای بسیاری را دیده ام. همچنین دیده ام کسانی مثل مهدی خانبابا تهرانی و دکتر عباس میلانی که مارکسیسم را زمان شاه در رشته جامعه شناسی در دانشگاه در ایران درس میداد که این آثار را زیر و رو کرده اند و به این نتیجه رسیده اند که .... نتیجه اش را بگذارید در مقاله بازگو کنم. به سرنوشت کشورهایی که به دنبال این هدف رفته اند نیز نگاه کرده ام و دلایل فروپاشی شان را جسته ام. همین کفایت می کند.
باری... برای انتخاب عنوان مقاله به دنبال یک عبارت مناسب میگشتم و دیدم همه اینها برای عنوان مناسب است: کمونیست بودن انسانیت میخواهد، کمونیست بودن شعور میخواهد، کمونیست بودن از خودگذشتگی میخواهد، کمونیست بودن لازمه اش نداشتن حقد و حسد است، کمونیست بودن توانایی گذشت و مایه گذاشتن برای جامعه ات را میخواهد، کمونیست بودن توانایی چشم بستن بر خطاهای انسان های دیگر را میخواهد، کمونیست بودن فداکاری میخواهد، کمونیست بودن قناعت میخواهد، کمونیست بودن دهها خصلت نیک و والای دیگر میخواهد و هرکس... هرکس که مدعی است که کمونیست است قبل از آنکه به مفاهیمی مانند ارزش افزوده و سرمایه و غیره بپردازد اول باید خودش را در آینه ببیند. ببیند که آیا شایستگی به کنار.. توان آن را دارد که یک کمونیست باشد؟ آیا به خصلت های نیک یاد شده آراسته هست؟ از او بر می آید؟ هیچ در زندگی تان، در رویاهای تان به زندگی عملی در یک محیط کمونیستی فکر کرده اید؟
ببینید، ولی فقیه محیط زندگی رویایی اش را قرنهاست که تجسم کرده وعده میدهد و من میفهمم چه میگوید. البته وعده او برای بعد از مردن است اما بهرحال وعده را میدهد و حتا به تصویر هم می کشند. مثلا وقتی شهدا به بهشت وارد میشوند امامخمینی به پیشباز می آید مثل عکسی که اون بالای مقاله زده ام. در مورد بهشت از کودکی برایم گفته اند. باغی پر از درختهای میوه و جویهای مملو از شیر و عسل و هرچه بخواهی شراب و حوری های بهشتی و.. (این خداوند تبارک و تعالی چقدر بی سلیقه تشیف دارن! آخه کدام احمقی جوی آب را پر از شیر و عسل می کند؟ جوی آب برای آن است که آب در آن جریان داشته باشد و درختهای بهشت را سیراب کند چرا عسل؟ چرا شیر؟ چرا اینها را بجای جوی توی ظرف مناسب برای مصرف مناسب نمیریزد؟ آخه عسل و شیر هم شد وعده که بخاطرش جهاد کنم سر ببرم آدم بکشم؟ حوری بهشتی که تو ایران خودمون از این پلنگا به چه خوشگلی ریخته باباش یه مغازه هم میزنه پشت قباله ش اگه بگیریش بازم کسی نگاه نمیکنه! خب یه وعده ای بده که دهن ما آب بیافته... مثلا بگو اگه در راه من غارت کنی و آدم بکشی و تجاوز کنی اون دنیا بهت پیتزای پپه رونی با پنیر اضافه، چلوکباب برگ و چنچه و کوبیده چرب و چیلی با ماست و موسیر و ریحون، قورمه سبزی و این چیزا میدم شیر و عسل تو جوب دیگه چه صیغه ایه! شراب چیه؟ تکیلا، جانی واکر، میکده 5 سیری، ابسلوت سوئدی و.... البته این بی سلیقگی قابل فهم است. خداوند تبارک و تعالی 1400 سال پیش که بدنیا آمد پایش را از بیابانهای عربستان آنورتر نگذاشته بود اگرنه میدونست من چقدر شیرینی دانمارکی و شیرینی تر و فالوده شیرازی و بستنی اکبرمشدی دوس دارم از این وعده ها میداد بصرفه روزی پنج بار بطرف قبله پشتک وارو بزنم و برایش کافران را قتل و غارت و به زنان و دختران شان تجاوز کنم و به کنیزی ببرم!)
بهشت مسلمانان را واگذاریم و به بهشت کمونیسم خودمان بپردازیم: فرض کنید در یک دنیای کمونیستی زندگی می کنید. مثلا در یک کمون، یک شهر یا شهرک. اگر آدم کودنی هستید و این کار از شما بر نمی آید که تجسم این زندگی را بکنید به شما نصیحت می کنم از همین راه برگردید کمونیسم را بگذارید کنار کار شما نیست. اما ذهنی روشن و قدرت تجسم داشته باشید میتوانید بهشت کمونیسم را در ذهن تان مجسم کنید و در همان ذهن تان نیز عملا در آن زندگی کنید و بسنجید که آیا حال میکنید و لذت می برید یا خیر.
محل زندگی در محیط کمونیستی:
یک شهر یا شهرک تمیز و زیبا و درختکاری شده. اپارتمان های تمیز و زیبا، سوپرمارکت های نزدیک آپارتمان ها و کودکانی که شاد و خندان اینطرف آنطرف میروند. با توجه به این که لازم است که محیط زیست حفظ شود کسی اتوموبیل شخصی نباید داشته باشد. همه از تراموا و یا اتوبوس های برقی استفاده می کنند. فقط پلیس و آمبولانس ماشین دارند. بقیه، حتا شهردار و اعضای شورای شهر و حتا رئیس جمهور و هیات وزرا نیز برای رفتن به محل کار از وسایل نقلیه عمومی استفاده می کنند. هیچ کسی گرسنه نیست و بهداشت برای همه و هرشب هم در محلات کنسرت و بزن و برقص برقرار است. خیلی عالی.. خیلی زیبا!
محل کار: هرکس به اندازه توانش کار می کند و هرکس به اندازه نیازش از امکانات و مواهب استفاده میکند. کسی مجبور نیست کارگر باشد اگر بخواهد میتواند درس بخواند مدیر باشد یا مهندس باشد و در دفتر بنشیند. کارگر هم به اندازه توانش کار می کند. حال شاید مریض حال باشد امروز دو ساعت کار کند و فردا که حالش بهتر شد 4 ساعت. (حزب کمونیست کارگری 30 سال پیش وعده روزی 4 ساعت کار را داده بود. در مالمو مجری رادیو بودم و با زنده یاد داریوش همایون مصاحبه میکردم. به او گفتم اینها میگویند اگر قدرت را بدست بگیرند هرکس نباید بیش از 6 ساعت کار بکند. داریوش همایون گفت خب.. اگر به حرف است... اگر ما قدرت را بدست بگیریم قانون میگذاریم که کسی نباید بیش از 4 ساعت کار کند! اگر آنها گفتند 4 ساعت ما وعده میدهیم دو ساعت! و اضافه کرد که سیاست به حرف نیست اگر به حرف است خیلی وعده ها میشود داد اما باید دید عملی هست یا خیر. فکر میکنم حق با داریوش همایون بود. رفقای حزب کمونیست کارگری نمیدانستند دارند در مورد انسانها حرف میزنند. اخیرا دیدم که وعده 6 ساعت کار در روز را به 4 ساعت رساندند. قبول نیست اول داریوش همایون یعنی ما سلطنت طلبها وعده چهارساعت کار در روز را دادیم. اینا اگه میخوان وعده بدن باید بگن 2 ساعت).
باری.. در این محل کار کمونیستی هیچ کس اهل تقلب نیست. همه وجدان دارند، همه رعایت حال هم را می کنند و کسی از زیر کار در نمیرود و اگر رفیقی به هر دلیلی نتوانست به سر کار بیاید بقیه کار او را نیز انجام میدهند و هرکس هم از آنچه که نیازش است بیشتر نمیخواهد.
در محیط زندگی در کمون، شهر یا شهرک، آن که در طبقه پایین آپارتمان زندگی می کند به آن که در طبقه بالا و منظره زیبا دارد حسادت نمی کند و نمیخواهد جای او باشد. این رفیق که همسر زشتی دارد چشمش به دنبال زن آن رفیق طبقه بالایی نیست. اصلا در این جامعه قر زدن زن رفیق معنا ندارد چرا که هیچ زیاده خواهی وجود ندارد و این رفیق مان به همان عیال ایکبیری و زشتش قانع است. ولی خب.. قوانین عقبمانده اسلامی و این حرفها را که ندارند. استقلال اقتصادی هم که برقرار است. این رفیق خانم هروقت نخواهد میتواند از آن رفیق جدا شود و زندگی مستقلی داشته باشد. فلان رفیق خانم هم که ده سال است که با این رفیق شوهر بی دست و پایش دارد زندگی می کند هرگز حسرت زندگی آن رفیق طبقه بالایی را ندارد و هرگز به شوهرش.. رفیق فلانی نق نمیزند که خاک بر سر بی عرضه ات اگر تو هم با رفقای بالا رابطه ات خوب بود الان ما آن بالا زندگی میکردیم!
آنچه در بالا آمد چند مثال خیلی ساده بود. میتوان بیش از اینها به عمق رفت و خصلت های انسانی را که از زیر ظاهر زیبای انسان طراز نوین بیرون میزند را بیشتر کاوید. اما مطلب طولانی میشود. این را واگذار می کنم به قدرت تجسم خواننده. میتوان اما اسب خیال را رها کرد و زندگی در این محیط را تجسم کرد و بد و خوب کرد. برای فهم زندگی در محیط کمونیستی باید واقعا توان این را داشته باشید که خود این محیط تجسم کنید و امتیازات و نکات منفی آنرا بتوانید ببینید. آیا محیط زندگی کمونیستی میتواند بر خصوصیات روحی انسان ها فائق شود از از آنها موجوداتی غیر از آنچه هستند بوجود بیاورد؟ یعنی موجوداتی که نه حسد دارند، نه عقده دارند، نه طمعی به زندگی رفیق طبقه دهم و همسر زیبای او دارند، و نه پس از دو بار که رفیق شان نتوانست در کارخانه کار کند این را نه به حساب حال بد یا مشکل خانوادگی و روحی او بگذارند بلکه که فقط به حساب زرنگی و از زیر کار رفتن او بگذارند و فکر تلافی نباشند؟ مثالهای بسیاری را میتوان آورد که روشن می کند که زندگی در محیط کمونیستی آنچنانکه بسیاری در رویاها تصور می کنند نمیتواند وجود داشته باشد. «خصلت های زشت و بدی» مانند حسادت، بخل، رقابت، طمع و زیاده خواهی و سایر خصلت های «زشت» همانهاست که در کنار خصلت های خوب انسانی که در مورد خصلت انسان کمونیست آوردم، از ما انسان معمولی ساخته است. اگر این خصلت های «زشت» (از نگاه من طبیعی) را نداشته باشیم، .. فرشته هستیم. آنگاه میتوانیم کمونیست باشیم. یعنی برای کمونیست بودن باید از انسانیت بیرون برویم و فرشته باشیم.
به جرات میتوانم بگویم که خصلت های روحی و روانی و انسانی من .. محسن کردی... از بسیاری مدعیان کمونیسم و سوسیالیسم به «انسان کمونیست» بسیار بسیار بسیار نزدیک تر است و شخصا اکثر آن مدعیانی که حتا زندانی کشیده اند و شکنجه شده اند را فاقد خصلت های لازم و اولیه برای کمونیست بودن میدانم. من از آنها بسیار نیک اندیش تر و پاک تر و بی غل و غش تر هستم. با این وجود جرات نمی کنم مدعی شوم که آمادگی زندگی در محیط کمونیستی را دارم. برای کمونیست بودن باید بطور کلی انسانیت را کنار گذشت. من فرشته نیستم.. من یک انسانم.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
کار کار انگلیساست
فلیکس ومهوئر... از چینشناسان سرشناس.. در کتاب قحطی بزرگ مینویسد: وقتی از اصطلاح قحطی استفاده میشود اولین چیزی که بیشتر به ذهن مردم خطور میکند و مخاطب در وهله نخست به آن فکر میکند قاره آفریقاست. ولی با این حال در قرن بیستم... ۸۰ درصد از همه قربانیان قحطی در چین و اتحاد جماهیر شوروی و اقمار آن جان خود را از دست دادند
استحاله کمونیسم در چین بعد از مرگ مائو و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی عامل اصلی کاهش ۴۶ درصدی گرسنگی بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۵ بود.
در دفاع از کاپیتالیسم راینر زیتلمن.. ترجمه ...مش قاسم
اگر سلطنت طلبان دارای سواد و…
اگر سلطنت طلبان دارای سواد و فرهنگ و تئوری و مدیریت و ملی گرایی و ایرانیتت و مردمی و سکولاریسم و دور اندیشی و هدفی غیر از چاپیدن بودند ، توسط اخوندهای قرون وسطایی نعلینی 4 کلاسه مکتبی عرزشی، نفله نمیشدند و روانه زباله دان تاریخ نمی گردیدند ،و ایران و ایرانیت را به لب پرتگاه نمی آوردند !
جمهوری اسلامی آخوندی، فرزند خلف سلطنتی، و شاهی خودسر و خرافاتی و ضد ملی است !
نه می بخشیم و نه فراموش میکنیم!
زنده باد جمهوری ! زنده باد اتحاد خلق های ایران در چهارچوب میهنی واحد و متحد !
بستا ! تامام !
In reply to اگر سلطنت طلبان دارای سواد و… by هوشنگ تیزابی
اگر منظورت اینه که شاه برای…
اگر منظورت اینه که شاه برای ماندن باید شما عقل باخته ها.. یعنی ملا چپی مجاهد را از دم تیغ میگذراند تا بماند.. نع! شاه این کاره نبود. این کاره بودن جنایتکار میطلبند. همان 17 شهریور برای هفت پشتش بس بود که ملتی که تصمیم گرفته بود خود را به قعر چاه بیاندازد را بگذارد و برود. شاه با کلاس تر از این بود که نصایح امثال تو جنایتکار را که شاه را ملامت می کنی که چرا مثل تو محمد مسعود را نکشت ..نه! او آدم این کار نبود. و شما رسوایان تاریخ در هیچ قلبی جای ندارید و بجز زوزه کشیدن کاری ندارید. حتا توان پاسخ به یک مقاله را نیز ندارید چرا که خودتان از قبل به نتیجه این مقاله رسیده اید اما وجودش را، مردانگی اش را و شجاعتش را ندارید که بگویید اشتباه بزرگی کردید که شاه ایران ساز را برداشتید. نه.. شاه مثل تو آدمکش نبود که در خانه تیمی رفیقش عاشق شود و گلوله در شقیقه اش بکارد، مثل حمید اشرف روانی و کودک کش نبود. همان بهتر که گذاشت و رفت. من اگر جای پسرش بودم به روی این مردم نگاه نمیکردم. اما رضاپهلوی بسیار مرد تر از شما نامردهایی است که دست در دست آخوند این گند را ببار آوردید و حالا از شاه طلبکاری که چرا تو را به مسلسل نبست؟ حیف گلوله برای تو امثال شماها. شماها باید و باید که سالها زوزه بکشید و بجای نگاه در آینه به دنبال براندازی پهلوی ها در 50 سال قبل باشید. نوش جان تان شکنجه 45 سال حکومت آخوند که به جان و مال و ناموس تو بیغیرت تجاوز کرد و برای حسن نصرالله اشک میریزی. اینها بخاطر آن است که ..... مشکل تان سیاسی نیست مشکل تان این است که زندگی را نمی فهمید.
دیدگاه
دیدگاه
حرف حساب ما به ترتیب زیر است. اگر مشکلی با آن دارید یا بیشتر میخواهید بفرمایید»
عدم تمرکز و حقوق اقوام و مذاهب ایران
پیوست به منشور حزب مشروطه ایران
مصوبه کنگره پنجم
از آنجا که دمکراسی يا مردمسالاری و حقوق بشر به يکديگر بستهاند و يکی بیديگری معنی ندارد؛
از آنجا که رعايت حقوق مدنی و فرهنگی اقوام و مذاهب گوناگون، در مقوله دمکراسی و حقوقبشر هردو میگنجد؛
و از آنجا که حزب مشروطه ايران مردمسالاری و اعلاميه جهانی حقوقبشر و ميثاقهای حقوق اقوام و مذاهب پيوست آن را (که در سالهای پيش از انقلاب به امضای دولت ايران رسيد) پايه برنامه سياسی خود قرار داده است، کنگره پنجم، کنگره همبستگی ملی، اصول زير را به عنوان پيوست منشور حزب تصويب میکند:
۱ ــ ما مردمسالاری را به معنی حق برابر همه ايرانيان در حکومت بر خود توسط نهادهای انتخابی آنان میدانيم. هيچ تبعيض جنسيتی يا مذهبی يا قومی در ميان ايرانيان نيست. همه ساختار حکومتی و سازمان بندی اجتماعی بايد به اراده و در خدمت مردم و برای دفاع از حقوق افراد جامعه باشد. ما هيچ اقليتی جز در رایگيری نمیشناسيم. اقليت به معنی تمايز و تبعيض میبايد از قاموس سياسی ايران حذف شود.
۲ ــ ملت ايران از اقوام و مذاهب گوناگون تشکيل شده است که در طول هزارهها با هم زيسته و از سرزمين ملی با خون خود نگهداری کردهاند. نيرومندی ملی و غنای فرهنگی ايران از اين تنوع قومی و مذهبی بوده است و نگهداری ويژگیهای اقوام و مذاهب گوناگون جامعه ايرانی نه تنها يک حق دمکراتيک بلکه يک ضرورت ملی است. ملت ايران به هر بها و مانند هميشه در يک تاريخ هزاران ساله، از استقلال و يکپارچگی سرزمين ملی دفاع خواهد کرد و سياست ايران بر پايه احترام به حقوق مدنی و فرهنگی شهروندان يک جامعه دمکراتيک خواهد بود.
۳ ــ حقوق اقوام و مذاهب در يک نظام مردمسالار مبتنی بر اعلاميه جهانی حقوقبشر و ميثاقهای آن با اصل يک کشور، يک ملت منافاتی ندارد و همه اقوام و مذاهب ايران میتوانند زير يک حکومت مرکزی با يک قانون غيرمذهبی و عرفيگرا بسر برند و فرهنگ و هويت ويژه خود را نيز در پناه همان قانون نگهداری کنند. زبان رسمی ايران * زبان ملی يعنی فارسی است ولی مردم در هرجا میتوانند زبان مادری خود را آموزش ببينند و سخن بگويند* و رسانههای همگانی داشته باشند؛ رسوم خود را نگهدارند و از هر مذهبی پيروی کنند.
۴ ــ عدم تمرکز به معنی تقسيم اختيارات ميان حکومت مرکزی و حکومتهای محلی برای کارايی و دمکراسی بيشتر ضرورت دارد. تصميم گيری امور محلی در هر محل بايد تا پايينترين واحد تقسيمات کشوری توسط مردم محل انجام گيرد. حزب ما در ادامه سنت انجمنهای ايالتی و ولايتی قانون اساسی مشروطه، حکومتهای محلی را در سطح استان و شهرستان و دهستان و روستا پيشنهاد میکند. حکومتهای محلی بر اصل تجزيهناپذير بودن حاکميت sovereignty و تقسيمپذير بودن حکومت government استوار است. کشور ايران يکپارچه خواهد ماند و مردم ايران زير يک قانون خواهند زيست. اما ايران از يک مرکز اداره نخواهد شد و واحدهای تقسيمات کشوری، امور محلی را از اجرای قانون تا خدمات اجتماعی مانند آموزش و بهداری و امورشهری و اجرای طرحهای توسعه و مانندهای آن که در صلاحيت حکومت مرکزی نيست با ارگانهای انتخابی خود اداره خواهند کرد.
۵ ــ در تقسيم بندی استانهای ايران که بطور سنتی جنبه جغرافيايی داشته است علاوه بر نظر مردم هر محل، ملاحظات مربوط به توسعه اقتصادی بايد در نظر گرفته شود. ايرانيان و کسانی که اجازه اقامت در ايران دارند میتوانند آزادانه در هر جای کشور سکونت کنند. در تخصيص منابع ملی ميان استانها به آنها که از امکانات کمتری برخوردارند بايد بيشتر داده شود تا به ميانگين ملی برسند. در ادامه سياست عدم تمرکز، يک مجلس سنا با نمايندگان برابر از همه استانها در کنار مجلس ملی در قانونگزاری شريک خواهد بود.
يگانگی ملی در يک جامعه آزاد و همسود، با نظام دمکراتيک و غيرمتمرکز، به ما امکان خواهد داد که با بهرهگيری از ظرفيت اقتصادی و فرهنگی بزرگ ايران بهترين سطح زندگی را برای همه مردم ايران فراهم آوريم.
* این جمله با تصویب کنگره دوازدهم از (زبان رسمی ايران زبان ملی يعنی فارسی است ولی مردم در هرجا میتوانند به زبان مادری خود آموزش ببينند) به (زبان رسمی ايران* زبان ملی يعنی فارسی است ولی مردم در هرجا میتوانند زبان مادری خود را آموزش ببينند و سخن بگويند*) تغیر یافت.
In reply to دیدگاه by محسن کردی
آنا دیلیم ..زبان مادریم
ســـالام دوســلار...
در کشوری که (( فارسها )) در اقلیّت تشریف دارند, زبان ملی بهتر است زبان انگلیسی باشد و همه ملت ها با زبان مادریشان تحصیل بکنند. در کانادا دو زبان و در کشور سویس چهار زبان رسمی وجود دارد.
ولی خوشبختانه با وجود جمهوری اسلامی و با بودن شونیسم فارس و ایران شهری, کشور ایران هم مثل روسیه تجزیه خواهد شد و هر ملت برای خود , زبان, سرود ملی , پرچم , اقتصاد مستقل خواهد داشت.
بب
بب
میبینی کرم از خود درخته؟ من اینجا اومدم یک مبحث رو باز کردم و در کمال ادب نوشتم. سه چهارتایی تون که یکی هستید البته اومدید اینجا من از شقیقه نوشتم و شماها گوز گفتید و تازه نزد آقای هراتی بانگ بر می آورید که مسلمانی نیست! خب تن ات میخاره دیگه! دلت دروی وری میخواد منم بهت حال میدم خخخخ
مشکل تو و امثال تو اینه که سواد ندارید حرف درست بزنید. دمکراسی و آزادی بیان از نگاه شماها تنها یک معنی میده و آن این که هرچه گفتید را طرف بپذیرد و حق نقد هم نداشته باشد. خلاصه حرفتون اینه که هرکسی فدرالیسم رو برای ایران مضر میدونه ضد حقوق بشر و ساواکی هست. یا حق تعیین سرنوشت ملت ها در منشور سازمان ملل آمده که چنین چیزی یک دروغ هست بروید و آن سی اصل منشور را نگاه کنید. شماها با من بر سر این دو مساله مشکل داشتید. بقیه ش حقتونه که از من خوشتون نیاد از رضاپهلوی خوشتون نیاد یا سلطنت رو به حال ایران مضر بدونید. و من بارها در مقالاتم فدرالیسم و تجزیه طلبی را نقد کردم خیلی مودبانه و شما چون جواب نداشتید هی متلک گفتید و تکه انداختید. هی فحش دادید. مشکل من با شماها سیاسی نیست.. شماها دشمن هرکس بجز ترک ها هستید. حتا کردها هم مثل شما پانترکها با دیگر ساکنان ایران دشمنی ندارند که شماها دارید. اون حرامزاده پست فطرت «ناچپ» که اینجا نوشت چهره فارسها صورتی مثل کلاهک آلت تناسلی است کدامیک از شما ترسوهای بیشرف بود؟ و آن بی غیرت های ناچپ که این ها رو خواندند و به روی خودشان نیاوردند و اعتراض نکردند و از اینجا اعتراض من به این ناچپ ها در این سایت است. اگر شماها از روز اول اعتراض میکردید و به این لاچین نوکر اردوغان میفهمانید که مسجد جای شاشیدن نیست اینجوری اینجا جولان نمیدادند. بخشی از مشکل بر میگرده به رفقای چپ ناچپ! به قول سعدی «سنّت جاهلان است که چون به دلیل از خصم فرو مانند سلسلهٔ خصومت بجنبانند» و این سری رفقای فسیل در این بیست سال فقط جنباندند و کسی چیزی از اینها یاد نگرفت. میاد اینجا به مهدی هراتی میگه مودب نباش.. مثل اینها باش.. مزخرف بنویس، دشمن بتراش، هرکس که خواهان تمامیت ارضی ایران هست را فاشیست بخوان. مثل آن شامل یوسفی زاده فاشیست که فاشیسم و پانترکیسم از سر و رویش می بارد و به دیگران میگوید فاشیست و جرات ندارد با اسم حقیقی اش ماهیت فاشیست اش را نشان بدهد اینجا با نام ناشناس می آید. خجالت هم خوب چیزیه. اون یکی هم خودش را لو داد. پریرو تاب مستوری ندارد. اون رحیم نمیدونم چی که لینک مصاحبه خودش را ناشناس میگذارد اینجا.
مردک ادعای حقوق بشرش میشود و به آقای هراتی ایراد میگیرد که چرا مودب است! به محسن کردی ایراد میگیرد که ضد مصدق و ضد سوسیالیسم است و در جای دیگر میگوید که محسن کردی را باید خواباند شلاق زد! همین پایین نوشته. چرا؟ چون محسن کردی از حق آزادی بیانش استفاده کرده. این آدم اینجا روش نمیشه بنویسه محسن کردی را باید با ساطور خرد کرد میگه باید شلاق زد. به نظر شما اگر این آدم بجای محمدرضاشاه بود همه مردم ایران را از دم تیغ نمیگذراند؟ من حق دارم ضد سوسیالیسم و ضد مصدق باشم! آیا این جزو آزادی بیان و حقوق بشر من هست یا خیر؟ مردک حتا معنی آزادی انسان و آزادی بیان را هم نمیداند. خاک بر سرت!
مینویسد:
-- امید است توکلی یکروز او را مانند سایر بت های پیشین اش، بشناسد و امکان کامنت مستقیم گذاشتن را از وی بگیرد! تا اینقدر لاطالات خودسرانه اینجا درج نکند و به سایر کاربران توهین های زیرنافی بنماید !
بدبخت.. ارزش این سایت در این است که کسی مثل من در آن مینویسد اگرنه که همش خودتون هستید بگید و ماشالا به هم بگید. فکر میکنی من در سایت های سلطنت طلب نمیتونم بنویسم؟ من میام جایی که یک نفر جرات کند پاسخ مرا بدهد و تو ترسو از زیر چادر میایی اراجیف میبافی و در میروی. تو قدت به خایه های هراتی هم نمیرسد اگرنه جرات داشتی با نام حقیقی و رعایت ادب مثل هراتی با من مناظره میکردی. ناشناس میایی نامربوط مینویسی و وقتی حقت را کف دستت میگذارم مث بچه ها گریه میکنی به هراتی شکایت می کنی؟ خاک بر سرت!
جناب مهدی هراتی ! حیف از…
جناب مهدی هراتی !
حیف از جملات مودبانه و پرمحتوا و خوشبینانه و آرمانی و میهن دوستانه شما که به شخصی مانندمحسن کردی در زیر نوشتید!
او که فردی پرخاشگر و فاقد اصول مترقی اخلاقی سیاسی، هزل نویس و متعصب برای شاه و شاهزاده و سلطنت و ساواک و پرویز ثابتی، ضد زن و ضد اقوام ،و ضد مصدق و ضد سوسلالیسم و ضد دگر اندیش است ؛در این سایت هنری؛ غیر از توهین و تمسخر و روشنفکرستیزی و خودشیفتگی ندارد.
-- امید است توکلی یکروز او را مانند سایر بت های پیشین اش، بشناسد و امکان کامنت مستقیم گذاشتن را از وی بگیرد! تا اینقدر لاطالات خودسرانه اینجا درج نکند و به سایر کاربران توهین های زیرنافی بنماید !
خدایا هیچ کمونیست پشیمانی را…
خدایا هیچ کمونیست پشیمانی را به این روز نینداز !
هر که با اولاد علی درافتاد، ور افتاد .
لینک زیر یک جهان وطن سابق را نشان میدهد که حالا ولایت مدار شده و میان شاهزاده و ولی فقیه بندبازی میکند.
https://www.youtube.com/watch?v=7F5lP4FTjZo
لوده های ایران گلوبال
بب
آقای هراتی گرامی، یک جوالدوز به ما زدید اشکالی نداره کم نخوردیم. اما به رفقا هم یک سوزنی بزنید بد نیست ها! من دربدر به دنبال دوستان چپ میگردم که در این موارد بحث کنیم مثلا کسی مثل شما. اتفاقا طرف سخن من کسانی مثل شما هستند. اما اینجا از آغاز فعالیت این سایت یک سری پانترک که تصور میکنند تنها یک بهشت وجود دارد و آن در تجزیه ایران یا برقراری فدرالیسم است، و جمهوری ایران یک پارچه مثلا مثل جمهوری ترکیه یا جمهوری کره جنوبی را برده داری مجسم می پندارند هی بحث ها را با لوده بازی و مسخرگی به گند می کشند. اسم یک نفرشون رحیم هست ولی اینجا خودشو لاچین معرفی میکنه. جرات نوشتن با نام خودشون رو هم ندارند. اینجوری میشه من ناچار میشم گند بزنم بهشون. خب.. بچه تهرون که نباید بخوره عزیز!
اما برگردیم به نظر جنابعالی که بالاخره یک آدم حسابی در میان رفقا پیدا شد که بشه باهاش بحث کرد. ببینید آقای هراتی عزیز.. با آرزو و آرمان که نمیشه کشور ساخت. شما یک بهشت سوسیالیسم در ذهن دارید و میخواهید به زور تن جامعه ای بکنید که دوست ندارد سوسیالیست باشد. مثلا من دوست دارم ماشینم بهتر از ماشین شما باشد، خانه ویلایی داشته باشم اما سوسیالیسم مرا مجبور میکند سوار اتوبوس شوم و در اپارتمان با دیگران مشترک زندگی کنم. یا من دلم میخواد همش اسمیرنوف بنوشم و شبها کارتون خوابی یا گور خوابی کنم. اما سوسیالیسم میخواد بزور منو آدم کنه و منو میفرسته اردوگاه کار اجباری یا میفرسته نزد روانپزشک که منو درست کنه! قضیه به همین سادگی است. حالا نمیخوام سر این که چقدر این سوسیالیسم شما استعاری است بحث کنم فعلا همین دو مورد را توضیح بدید ممنون میشم.
In reply to لوده های ایران گلوبال by محسن کردی
آقای کرد عزیز من عاشق ایرانم…
آقای کرد عزیز من عاشق ایرانم و یقین و ایمان دارم در با هم بودن از زندگی و توانایی های همدیگر بیشتر بهره مند می شویم.آذریها و کوردها و بلوچ ها بخاطر عدم توسعه عادلانه دلگیر هستند و این در سیستمی دمکراتیک و عدالت گرا ( نمی گویم سوسیال دمکرات ) قابل حل میباشد . پان ترکیسم و پان کوردیسم و… بازی در زمین دیگران است و به نفع هیچ ( هیچ ) کسی نیست. آقای کرد عزیز من بیجا بکنم به شما بی احترامی بکنم اما احساس کردم آن کسانی که پاسخ به مطالب شما نوشته بودند ، حسابشان با خودشان نیز روشن نیست . من کوتاه بگویم و آنکه نمیدانم این نقل قول درست است یا نه ؛ شنیدم که بیژن جزنی یک برداشت ایرانی از سوسیالیسم داشته و من آن سوسیالیسم در کشورهای اروپای شرقی را با روحیات جامعه ایرانی را نپسندیدم . باور کنید من دیوانه ای هستم که فرهنگ وادبیات غنی زبان فارسی ( از هندوستان و بیدل و از پاکستان اقبال و از تاجیکستان و افغانستان و ایران واذربایجان و نظامی گنجوی …) را دوست دارم و می دانم هر کمونیست ایرانی اگر بخواهد کپی برداری از کمونیسم موجود هر کشور دیگری بکند به خطا خواهد رفت. راه حل ایران باید فرهنگ غنی این سرزمین را در تمام تحولات اجتماعی و سیاسی … در نظر بگیرد. من در این دوران پیری خانه ای دارم که پنجره اش رو به اقیانوس است و هر روز غروبها دو استکان چای دم میکنم و به امواج نگاه میکنم و یاد اقبال لاهوری که زیبا از زبان موج گفت : هستم اگر میروم گر نروم نیستم. اگر زنده ماندم ترا دعوت خواهم کرد تا پیاله ای شراب سرخ شیراز مهمان من باشی. برایتان آرزوی سلامتی و شادکامی می کنم. سرفراز باشید.
In reply to آقای کرد عزیز من عاشق ایرانم… by مهدی هراتی
خود بیتی ونژادپرستی
سالام
چقدر،متوهم و گرفتاری،
خانه شما روبه دریا نباشد،رو به بهشت باشد.
چایی وشراب نباشد، ویسکی اسکاتلندی باشد.
نمی دانم کی هستی،
ولی تفکر غلط درغلط داری،
بما، شما حق نداری آذری بگویی،
منهم بشما،باتمام نشانی که ازهندو لاهوری
گفتی ،هندوی نوچه استعمارگران متوهم میگویم،
مادرایران پان تورک وپان کورد،پان عرب نداریم،
بلکه پان فارس فاشيست ومتوهم استعمارساز
داریم،
که باتوهمات استعمارسازی ،بیش ازصدساله
که مردم ایران رابخاطر نژادپرستی،متوهمانه
بگروگان گرفته و مستعمره کرده اند،
اشعارشما ها برای کوزه بدرد نمی خورد
فکرمیکنی دیگران شعرندارند؟
فاشيست ها مشخصه نزدیک بهم دارند
که تو دقیقا ازهمان مشخصه بسیارداری.
آز طنز همراه با واقعه های…
آز طنز همراه با واقعه های تاریخی و مذ هبی ( بهشت و… ) و اینکه کمونیست بودن چه توانایی هایی می خواهد…..داشت خوشم می آمد که خیلی رک و روراست دیدم آقای نویسنده که من ایشان را یک فرد جنتلمن و مودب می شنا سم ( مخصوصا در جواب خونندگان مطالب ) از کلماتی استفاده میکند که گویا از شخص دیگریست نه آقای کرد. اما من الان که در آخرین فصل زندگیم هستم چیزی بهتر از سوسیالیسم پیدا نکرده ام و به آرمان های انسانی سوسیالیسم باور دارم و میدانم در فردای نزدیک و دور ایران باور های من قدرت اجرایی نخواهد داشت اما با تمام وجود به آرمان های انسانی عشق خواهم ورزید و این تفکر در همین دنیای حاضر زندگی در آرامش را به من ارمغان داده. من خواهش می کنم در پاسخ به همدیگر کمی رعایت …..بکنید.
روانشناس چپ.
در لینک زیر، رحیم رئیس نیا ؛مترجم آذری از خاطراتش با روانشناس آذری دکتر غلامحسن ساعدی میگوید. ایشان که روانشناس بود آیا در تبریز هم مطب داشت؟
چرا اسم ایشان در کمنت های زیر نیامده ؟
https://www.youtube.com/watch?v=108ziyNED_s
In reply to روانشناس چپ. by گوهر مراد
خب این هم یه متد هست دیگه…
خب این هم یه متد هست دیگه.. مخاطب جمع کنی. خودتو لو دادی. زود بیا دستمو ببوس بعنوان تشکر
رسول جرجیس!
هاها
اصن انتخاب نام یک به اصطلاح مارکسیست گویای حواسپرتی سیاسی - تاریخی این حاج آقاست: رسول جرجیس!! ببین رفیق، دفه بعد خواستی مباحث مارکسیستی سوسیالیستی بکنی یک نام سبیل کلفت مثل رفیق استالین یا لنین و این رقمی ها استفاده کن. رسول جرجیس؟؟ جرجیس بخاطر پایداری در راه عقیده اش جان داد که چیزی نبود بجز ایمان به مسیحیت! یه چیزی خونگی نبود؟ مثلا رسول تقی ارانی؟ جرجیس ابله اگه در مقابل بت سجده کرده بود جانش را نجات داده بود. و اگر تو کسی هستی که اینقدر بر عقیده ات راسخ هستی .. یعنی مارکسیسم.. جرات کن نمیخواد جانت را به خطر بیاندازی.. با نام حقیقت بیا ببینم کیلو چند هستی؟
من در این مقاله به روان انسان پرداخته ام که چرا به کمونیسم یا سوسیالیسم نمیخوره. جواب نداری مجبور نیستی اینجا ابراز وجود کنی! مث اینه که یکی بگه من یک تنه با یک مسلسل میرم تو کوههای کردستان با رژیم خامنه ای در میافتم و ایران را نجات میدم. بهش میگی داداش نمیشه آخه! بعد بر میگیرده بهت میگه تو نمیتونی بشینی روی مبل بگی نمیشه از کوهستان های کردستان یک تنه رژیم را شکست داد. نوشته رسول جرجیس از همین نمونه هاست. من پرسیدم این چیچیه.. رسول در جواب میگه پیچ پیچیه! عزیزم.. بلد نیستی حرف بزنی، علم و ایده نداری اگه حرف نزنی کسی نمیگه لالی. مقاله های کوبنده من به اونهایی که زیر کون هالو سینه میزدند که چرا بهش انگشت رسید خیلی سوزنده بود و اون کون خانمه در اون مقاله به خوبی رساننده منظور مقاله از شل گرفتن رژیم و ترس رو میرسوند اما برای کسی که عقده داره، چشم نداره موفقیت محسن کردی در بحث ها رو ببینه میشینه لغز میگه.. مزه میپرونه که چرا عکس مقاله کون گنده گذاشتم! خب ویدیویی که توی یوتوب بود این عکس رو گذشته بود اگه شاکی هستی، اگه مخالفی که دخترا در تهران شلوار تنگ بپوشن رسول جان.. برو به نیروی انتظامی مراجعه کن با گشت ارشاد برو اسید بپاش رو کون دختره بهت ساعتی دو میلیون تومن پول میدن چرا ادای آدم های مدرن رو در میاری؟ بهت نمیاد. برو عزیزم.. برو خودتو به برادر رادان معرفی کن بگو آقا محسن منو فرستاده اومدم برای احفظ ناموس اسلام اسید پاشی !!
ححححخخخخ ... خوردی؟ دیگه با من در نیافتی ها! من خدای کل کل هستم و مث تو زیر چادر حرف نمیزنم. مرد هستم میام وسط شما صیغه ای ها زیر چادر زوزه می کشید.
کار کار انگلیساست
وقتی مرحوم رفیق رهبری با زینب سلیمانی پیتزای گوشت قارچ با دوغ آبعلی میخورند ...مرقوم بفرمایید: به حضور مبارک عالیجناب سید علی خامنه اي دامت شوکته پیشوای بزرگ مسلمانان و چپول های عالم ..بعد از عرض ارادت و احترامات فائقه به عرض آن رهبر معظّم میرساند. فدوی یقین دارد که آن عالیجناب از مبارزات طولانی و سرسخت فدوی و مرحوم مش قاسم با استعمار... امریکا و اسرائیل.. و مسلح کردن سپاه پاسداران به سلاح خیلی سنگین اطلاع کافی دارند معهذا جسارتاً شرح مبارزات خود در دهه شصت با دادستانی انقلاب اسلامی مرکز مستقر در اوین و حاج آغالاجوردی....را ذیلاً به عرض عالی میرساند ... مرقوم فرمودید؟ به سفارت جمهوری اسلامی در لندن دستور فرموده برای رفقای کمیته مرکزی س ف ا من و قلی و رقیه امکان بازگشت به آغوش ایران اسلامی فراهم شود ف ن لندن بریتانیا کبیر
.حمعبندی.
جمعبندی :
پیام به رقیب!
بحث مبارزه طبقاتی و سیاست را ،نباید به جدل های روانشناسی و ناهنجاری های روانی و شخصی کشاند !
آخوندها در اوایل انقلاب کوشیدند چپ ها را وارد دعوا و بحث کفر و ایمان کنند؛ در حالیکه موضوع انقلاب، نیاز به شعارهای آزادی و رفاه و استقلال و انسانیت بود.
متاسفانه این متفکر سلطنت طلب، اغلب دنبال بحث های حاشیه ای روانی و جنسیتی و تئوری های فرویدیستی میرود.
مثلا بارها اینجا با اشتیاق به انگولک خوردن، یا تماس باسنی هالو ،توسط یک سلطنت طلب با افتخار اشاره نموده؛ یا فتوشاپ باسن و نشیمنگاه دختران لباس تنگ شمال تهران را در این سایت سرلوحه مقاله هایش قرار داده.
فروید میگفت بعضی ها در مرحله رشد و تربیت در دوران آنال(مقعدی) هنوز درجا زده اند و اساس تحلیل شان روی این تئوری بنا شده. علاق ایشان به روان گرایی شاید به این سبب باشد.
پس بحث مبارزه طبقاتی سیاسی نباید منحرف به بحث های حاشیه ای مانند: نارسیسم یا کلکتیویسم/ شاه یا شیخ/طنز پیشرو بجای لوس بازی لوث/فدرالیسم بجای سنترالیسم/ امت اسلامی بجای جامعه توحیدی/ تمدن بزرگ بجای حکومت ملی/ سکولاریسم بجای ابتذال فرهنگ انگولکی شاهنشاهی/ فمنیسم بجای سازماندهی زحمتکشان/ سپاراتیسم بجای فدرالیسم/و ... قس علیهذا شود.
صبح بخیر
صبح بخیر
ببین.. من بهت حق میدم. تو خودشیفته نیستی و من هستم. ولی این برای من اصلا عیب نیست اما برای تو خودشیفته نبودن عیب بزرگی هست منتها وسعت دیدت کم هست. علم روانپزشکی میگه خودشیفتگی در همه انسان ها هست و اگر نباشه عیب بزرگی هست منتها به اندازه متعادلش. انسانی که خودش رو دوست نداشته باشه و تایید نکنه انسان مریضی هست مثل تو. منتها کسانی مثل من خودشیفتگی طبیعی و به اندازه متعادل دارند. تو اصلا خودشیفتگی نداری. ینی نمیتونی داشته باشی؟ برای خودشیفته بودن باید چیزایی داشته باشی که بتونی بهش بنازی مثلا علم، دانش، شعور، این که یه حرفی بزنی که برای دوتا آدم حسابی قابل بحث باشه. متاسفانه تو یک خودشیفتگی انحرافی داری که میگم برو پیش روانپزشک در تبریز. این که اینقدر شیفته ترکها و ترک بودن هستی و از فارسها نفرت داری. این یک نژادپرستی بیمار گونه است و باید درمان بشی.
یادت باشه وقتی رفتی تبریز به روانپزشک ات سلام برسون بگو آشنای آقا محسن هستی خودش دستش میاد. قبل از تو هم مریض های مشابه رو بهش معرفی کردم.
مومنت مومنت
من نمیدانم چرا هر موضوع ساده ایی در ایران تبدیل می شود به محل مناقشه و یارکشی و جدل از جمله کشته شدن چهار ارتشی در حمله اسراییل به جمهوری اسلامی.
ارتشی مگر کیست؟ یک ایرانی که دستش از همه جا کوتاه است و برای یک لقمه نان وارد تنها جایی شده که همیشه استخدام می کند. از ارتش شاهنشاهی که حرف نمی زنیم که افراد بین پزشک شدن یا ورود به نیروی هوایی دومی را بر می گزیدند. هم کلاس داشت و هم احترام و هم ملی بود. بسیاری از مردم از روی اعتقاد و حس وطنپرستی بدان می پیوستند. ارتشی در ایران امروز یعنی یک کارمند دولت با یونیفرم نظامی. اگر طرفدار رژیم بود که اصلا وارد بسیج و سپاه می شد.
این ارتش نه توانایی دفاع از مردم در برابر سپاه را دارد که عده ایی متوقعند و نه شور میهنپرستیش بیش از مردم کوچه و بازار است. هر آدمی که به سربازی رفته این نکات بدیهی را دیده و می داند.
شادمانی در مرگ چهار جوان ایرانی ارتشی همانقدر قبیح است که حماسه سازی از ایشان خنک و تصنعی.
متاسفانه جنگ تلفات دارد و ظاهرا پدافند هوایی به عهده ارتش بدبخت است.
واقعا مجبور نیستیم درباره هر چیزی موضع صفر و صدی بگیریم و قصه درست کنیم. تنها فرمول همیشه صحیح این است که آدم باوجدان و ملی گرا به هیچ وجه در کنار حکومت اشغالگر تبهکار قرار نمی گیرد.
آخر بحث
ســالام دوســلار...
همانطور که روانپزشک در تبریز علائم اختلالات شخصیتی یک نارسیسیت را برایم گفتند که عبارت بودند از..
علائم خود شیفتگی:
1-احساس برتری و ویژه بودن.
2-نیاز مداوم به تحسین و توجه.
3-کمبود همدلی و عدم درک احساسات دیگران.
4-بهره برداری از دیگران برای رسیدن به اهداف خود.
5-حسادت به دیگران یا باور به اینکه دیگران به او حسادت میکنند.
در جمله پائینی این کاربر, عوامل (1 و 5 ) را می توان بطور آشکار مشاهده کرد که نوشته اند ..
(( این شیفتگی شماهاست که شیفته من هستید.. حاضرید یک چشم تونو بدید جای …… باشید. ولی خب.. جای ….. بودن شعور میخواد، سواد میخواد، سلیقه و استعداد طنز میخواد.))..
واقعآ علم روان شناسی اختلالات شخصی این بیماران را بخوبی نشان میدهد. ما دیگر بحثی برای گفتن نداریم. سیز ساغ , من سلامت.
هاها
هاها
ببین آقا لاچین- شایدم لاچین خانوم- من اگه میگم مه فشاند نور و سگ عوعو کند نشان خودشیفتگی نیست بلکه از یک حقیقت سرچشمه میگیره و حضور دائم تو و سایر اراذل اوباش هم نظرت زیر مقالات من دلیل خواننده داشتن مطالب من هست. من محل سگ به شماها نمیگذارم و یک مطلب اجتماعی سیاسی مطرح می کنم اما شما روانی های عقده ای میایید اینجا صفحه تکراری میگذارید به امید این که یک نفر... یک نفر که سرش به تنش بیارزه نه امثال شامل یاسینی... یک نفر که آدم باشه.. سرش به تنش بیارزه بیاد یه تاییدی پای حرفای شماها بگذاره. همانطور که در این سالها تلویزیون گوناز و سایت گوناز تارعنکبوت بسته خب میایید اینجا پای مقالاتی که خواننده داره ناله میکنید بلکه .. بلکه یک نفر به شماها توجه کنه. خب این دیگه خود شیفتگی من نیست این شیفتگی شماهاست که شیفته من هستید.. حاضرید یک چشم تونو بدید جای محسن کردی باشید. ولی خب.. جای محسن کردی بودن شعور میخواد، سواد میخواد، سلیقه و استعداد طنز میخواد. خب تو چون خیلی بیمزه تشیف داری میایی از من تقلید کنی راه رفتن خودت هم یادت میره. وقتی موضوع روانپزشک رو آوردم بهت تیکه انداختم اصن نتونستی جلوی من دربیایی. حتا در تیکه و متلک هم ناتوان هستی. ببین.. من اینجا پنبه چند نفر رو زدم مثل امید دانا، محمد منظرپور، فخرآور و.. ولی فقط یک بار نوشتم و حرفم رو زدم. اگه بیشتر به اینها بپردازم معلومه که عقده دارم و بهشون حسودی میکنم یا حرف بیشتری ندارم. اما وقتی یک بار اونها رو تفسیر و تشریح کردم دیگه محل سگ هم بهشون نمیگذارم. اما شماها میایید پای مقاله من یه چیز مینویسید که من حسابی بنوازم تون. خب.. تو مازووخیست هستی دیگه.. عقده داری اگه نه محل سگ به من نمیگذاشتی. اگه میایی اینجا برای اینه که شیفته نوازش های من هستی. برای اینه که میگم برو پیش روانپزشک. خیلی از رفقای تو عاشق سعید سکویی هستند چون بهشون فحشهای آبداری میده. اصن اینا در بدر به دنبال سلطنت طلب فحاش میگردن که حرفی برای گفتن داشته باشن اگرنه.. توی تار عنکبوت بی اعتنایی زندگی میپوسند. برو پیش روانپزشک جانم.
Narcissitic Personality Disorder و یا خود شیفتگی
ســـالام دوســـلار...
خبر خوش...بعد از 45 سال دیروز به ایران برگشته و وارد تبریز شدم. دوست های قدیمی را را دیدم و تصمیم گرفتیم باهم در خیابان شهناز قدم بزنیم. بطور شانسی از مقابل مطب یکی از روانپزشک های که نویسنده این مقاله برایمان اطلاع داده است می گذشتیم که تصمیم گرفتم با این روانپزشک یک جلسه 10 دقیقه ای داشته باشم. بعد از خوش آمد گویی وارد مطب شدم و روانپزشک از من پرسید چه خدمتی می تواند برای من انجام بدهد. به ایشان اشاره کردم که من ققط یک سوال دارم و آن این است که در سایت ایران گلوبال .................... که چندی پیش نوشته بود که ایشان (( از محبوبیت بیشتری از دیگران دارد و مقالاتش بیشتر از همه طرفدار, خوانده و پخش میشود )). و بعد پرسیدم که در علم روانپزشکی آیا بحثی در باره این اشخاص وجود دارد. روان پزشک در جواب سوال من اینطور پاسخ داد.
(( خود شیفتگی یا اختلال شخصیت خود شیفته یکی از , اختلالات شخصیت است که با ویژگی های مانند خود محوری, نیاز به تحسین, و فقدان همدلی مشخص میشود.افراد مبتلا به این اختلال معمولا احساسات بزرگی در باره خود دارند و ممکن است دیگران را دست کم بگیرند)).
عوامل موثر در بروز خود شیفتگی به قرار زیر است.
1-ژنتیک: برخی تحقیقات نشان می دهد که عوامل ژنتیکی می توانند در توسعه این اختلالات نقش داشته باشند.
2- محیط خانواده: تربیت در خانواده هایی که در آن ها محبت و تحسین بیش از حد یا انتقاد شدید وجود دارد , می تواند منجر به ایجاد خود شیفتگی شود.
3- تجربیات دوران کودکی: تجربیات
3- تجربیات دوران کودکی: تجربیات منفی و یا مثبت شدید در دوران کودکی نیز می تواند بر شکل گیری شخصیت تاثیر بگذارد.
4- فشار های اجتماعی: فرهنگ های که بر موفقیت و شهرت تاکید دارند , می توانند به بروز به این اختلالات کمک بکنند.
علائم خود شیفتگی:
احساس برتری و ویژه بودن.
نیاز مداوم به تحسین و توجه.
کمبود همدلی و عدم درک احساسات دیگران.
بهره برداری از دیگران برای رسیدن به اهداف خود.
حسادت به دیگران یا باور به اینکه دیگران به او حسادت میکنند.
خلاصه دوستان... بعد از این گفتگو از روان پزشک خداحافظی کردم و با دوستان به طرف (( گجیل قاپسی )) حرکت کردیم. سیز ساغ , من سلامت
روانپریش ها را بشناسیم
روانپریش ها را بشناسیم
همانگونه که نوشتم.. برای کمونیست بودن باید اخلاق کمونیزم رو نیز داشت. و اولین شرط اظهار نظر در مورد مسائل اجتماعی انسان بودن و منصف بودن، عقده ای نبودن، کمبود نداشتن، حسود نبودن و خصایل نیک انسانی است. کسی که مغرض است را نمیتوان در صحنه سیاسی جدی گرفت. کسی که خودش خودش را قبول ندارد و به همین دلیل حتا برای ابراز نظر پیرامون مسائل پیش پا افتاده ای که از نظر رژیم اسلامی پرداختن به آنها در فرودگاه مشکلی ایجاد نمی کند و بسیار بدتر از آنرا در داخل ایران اهل نظر بر زبان می آورند هم به نام مستعار می آویزد شایسته جدی گرفتن نیست. اظهار نظر در مورد کمونیزم که دیگر فحش به خامنه ای و انتقاد از رژیم نیست؟ این را که میتوانی با نام واقعی خودت مطرح کنی. از اینجا میتوان به روان رنجور این آدم های مریض و عقده ای پی برد. اینها برای جامعه موجوداتی خطرناک هستند. مشکل اینجاست که وقتی آدم عقده ای و مغرض و مریض باشد، هدفش از نوشتن در اینجا خالی کردن زهری است که او را آزار میدهد نه این که مشکلی را برای مردمش حل کند یا مساله مورد بحث را بطور مجرد مورد بحث قرار دهد. برای او که سراپا عقده است مودب بودن یک شکنجه است. آدم بی کلاس، آدم بیشعور مهم نیست که چقدر کتاب خوانده باشد میتواند یک استاد فلسفه بیشعور در دانشگاه باشد. بر اساس نظریات روانشناسی 75 درصد شخصیت انسان ها و رفتارهایشان تا 5 سالگی ساخته میشود. نتیجه اینکه اگر فرد در خانواده بی کلاس و بیشعور بار آمده باشد همان رفتار را هنگامی که استاد دانشگاه هم شد با خود دارد. تنها انسان های قوی میتوانند خود را از زیر آن فشار 75 درصدی دوران کودکی آزاد کنند امای همه کسی نمیتواند. هیتلر، استالین، حمید اشرف، صدام حسین، بریا رئیس کا گ ب و نظایر اینها همه نمونه انسانهایی هستند که در دوره کودکی شان یا دوره زندگی شان آزار دیده اند برای همین مهم نیست چه مقدار تحصیل کرده باشند و کتاب خوانده باشند بازهم بیشعور هستند و باید حواس ها جمع باشد که در سیاست دست بالا را نداشته باشند. یک خصلت آنها پایدار بودن و افراطی بودن و ایمان به نظرات سیاسی اجتماعی شان است و به هیچ روی و به هیچ قیمتی از نظرات ضد انسانی شان دست نمی کشند. این ها در بدست آوردن دل انسان های ساده نگر، هرچند این انسانها باکلاس، باشعور و با سواد باشند، استاد هستند. هیتلر یک نمونه بارز چنین انسانی است که با یک قلب سیاه و پر از عقده و روان بسیار پریشان مثل یک پیامبر بر مردم آلمان از دانشگاهی تا کارگر تاثیر بگذارد و قلبها را تسخیر کند. در مقام مقایسه هیتلر برعکس رضاشاه در یک پروسه دمکراتیک و با رای مردم آلمان زمامدار شد. مردم مدرن آلمان آگاهانه به هیتلر و برنامه های سیاسی و اجتماعی او رای دادند. و رضاشاه با یک کودتا قدرت را بتدریج بدست گرفت. حاصل کار هردو را می دانیم و میزان محبوبیت این دو در تاریخ کشورشان را نیز میدانیم. هیتلر همانقدر برای مردم امروز آلمان محبوب است که پیشه وری و غلام یحیا برای مردم آذربایجان. همانطور که امروز انگشت شماری عقده ای و روانپریش امروز راسیسم و نازیسم را از اروپا تا آمریکا در محفل های کوچک ارزشمند می شمارند و هیتلر را می ستایند ، عده ای روانپریش نیز در میان ایرانیان هستند که پیشه وری را می ستایند. اگر در ایران فریاد رضاشاه روحت شاد را همه شنیدند، اگر به فاصله یکی دو سال پس از انقلاب مردم ایران عبارت نور به قبرت بباره را خطاب به محمدرضاشاه بر زبان آوردند، اما حتا در آذربایجان که این روانپریش ها مدعی نمایندگی آن مردم را دارند هرگز مردم در خیابان نام پیشه وری را با وجود تمهیدات وزارت اطلاعات صدا نکردند. این که چرا این انگشت شمار ناشناس با نام مستعار آنچنان از پیشه وری سخن می گویند که گویی پیشه وری امام مردم آذربایجان بوده ناشی از همان مشخصه های این گونه افراد است که در بالا یاد کردم و مهمترین ویژگی این دو سه نفر که مشترک است در پایداری خستگی ناپذیر بر عقیده باطل شان است و حاضرند بخاطر عقیده باطل شان روی میدان های مین نیز بدوند درست مثل بسیجی معتقد به امام زمان که روی میدان مین میدوید. شما در این افراد هرگز شاهد اعتدال در رفتار و گفتار و تعادل روانی نمی بینید. خشم و عقده و نفرت از جزء جزء کلمات شان می بارد. اگر بتوان افراطی گری حمید اشرف را حتا تا 30 سالگی حاصل جوانی و بی تجربگی او گذاشت، اما باور نمی کنم اگر او امروز زنده می بود گذشته خود را تایید می کرد. اگر از حمید اشرف میپرسیدی که چرا دست به اسلحه بردی به تو پاسخ نمیداد که چون شاه درها را بسته بود من به سوی مارکسیسم رفتم بلکه صادقانه پاسخ میداد که من تصور کودکانه ای از کمونیسم داشتم و حتا اگر یک نظام جمهوری لیبرال یا لیبرال دمکرات هم در ایران بر سر کار بود بازهم اسلحه بدست میگرفتم برای سرنگون کردن آن. خب.. این یک حمید اشرف است که اگرچه عقده داشته، اگرچه آدم نامتعادل روانپریشی بوده، اما حالا که به سن حدود 75 سال میرسد دیگر آن جوان ناپخته روانپریش دهه 50 قاتل بزرگ و کوچک و کودک را دیگر تایید نمی کند. اما همه مریض ها و روانپریش ها و نا متعادل ها چنین توانی را ندارند و برای همین از نوشته هایشان روانپریشی یک کودک رنجور را بخوبی میتوان ملاحظه کرد. اینها آدم های قابل ترحمی هستند. رنجوری روان آنقدر در آنها قوی است که متوجه نمیشوند که من چقدر تحقیرشان می کنم و نزد سر و همسر و آشنا گند میزنم به سروپایشان اما باز با همان پایداری بلاهت آمیز شان بازمیگرند برای نواخته شدن. مازوخیسم اینها همین است که از این نواخته شدن و بی آبرویی لذت می برند. افراطی، مازوخیست، استقامت در بلاهت و .. شبیه آن خصلت یگانه اینهاست. بارها مطالب بی محتوای شان را درج کرده اند و کسی محل سگ نگذاشته برای همین عقده آنها را بیچاره کرده و با یک انرژی پایان ناپذیر تا دم مرگ مثل سازاخ... رفیق سابق درگذشته شان بر نظرات پرتی که کسی نگاه هم نمی کند پای می فشارند. در زیر بخاطر نیات پاک و انسانی و به دور از کرم ریختن و اذیت لذتبخش این روانپریش ها نام تعدادی روانپزشک معتبر در تبریز را در زیر مینویسم. به امید حق تعالی که سلامتی به دنبالشان بیاید.
روانشناس تبریز، اطلاعات و نوبت دهی ، بیش از ۱۱۰ روانشناس در ...
معرفی بهترین دکترهای روانشناسی (متخصص و فوق تخصص) در تبریز
عاطفه اقتباس
دکتر الهام قربانیان
دکتر شبنم مشحونی
دکتر مسعود رضازاده
اینچه ناز اسدزاده
زیبا زردی نهر
دکتر مصطفی تشویقی
مینو جعفری حق
In reply to روانپریش ها را بشناسیم by محسن کردی
سالام من فکرمیکنم،بحث های…
سالام
من فکرمیکنم،بحث های شخصی نداریم،
بلکه صحبت برسر توهمات و جیره خوری
ونادانی ،هیکل گندی است.
افرادی که ازسطل زباله اشغال جمع میکنند،
ارزش شان بیشتراز کسانی است ،که
ازدیگران دلار های دزدی ملی گرفته و توهمات
خودرا بخواهد به میدان اندازد.
تفکرات ما ربطی به من وشما ندارد،
بلکه تفکرات ما به سرنوشت ملت و مردم
جهان ومنطقه ربط پیدامیکند،
دروغ گویی و جیره خواری ازهرشغلی بدتراست،
بی ثباتی فکری و عدم شخصیت مستقل انسان
های بی ریشه وبی شخصیت را به دریوزگی
وامیدارد.
جای افرادی که جیره خواری میکنند
باید فلان جزیره باشد،که توسط اربابش،
که سگی برای اومیکرده مردن باحیوانات وافراد
اصلاح ناپذیرباشد،
جای دفن افراد جیره خوار،باید انبار توالت فلان
جایی باشد،که روزانه صدها نفر به روحش،،،
آنرا بریزند.
هیتلر ، وهمفکران هیتلر همه شان ازیک قماش هستند،
آن جنایتکار، پیروانی داشت ،که هم ردیف او
شدند.
حالا پیروانش درغربت دلار دزدی گرفته،
مقاله ۲۰ دلاری مینویسند.
کس وکسانبکه جیره خوارهستند،
جوانان غیور وطن خودرا در درنوشته میخواهد
باعینگ گندوی خود دیده.
به آنها باچشمان گند نگاه ،تا مزد بیشتری گیرش آید،
بیماری که حتما باید ،مثل طرفدران هیتلر،
تحت کنترل باشند،تا باردگر جنایتی در جایی
ازآنها سربزند.
عزت زیاد،
اسم من مارکس است ولی من مارکسیست نیستم.
ســـالام دوســلار..
وینستون چرچیل سخن معروفی دارد که می گوید ( کسی که در 20 سالگی کمونیست نباشد, قلب ندارد و کسی که در 40 سالگی کمونیست باشد , عقل ندارد.)
خود کارل مارکس هم اعتراف می کند که ( اسم من مارکس هست ولی من مارکسیست نیستم ). در کامنت های قبلی اشاره شده بود که کشورها و دولت های که زیر یک حزب اداره میشوند و تک حزبی هستند , مثل حزب کمونیست شوروی, حزب رستاخیز شاهنشاهی, و حزب الله , بخاطر « ذات تک حزبی بودن » , دیر و یا زود متلاشی شده و نابود خواهند شد.
تاریخ بشریّت نشان میدهد که نزدیک به 100 میلیون نفر بخاطر این اسم (( ایده آلیستی )) که فقط در مغز انسان جریان دارد و در زندگی و دنیای واقعی هیچ وقت عملی شدن نیست, قربانی داده است.
و باز هم تاریخ نشان میدهد که بشریّت این نوع اداره حکومت را امتحان کرد و شکست خورد هر چند که کمونیستی های وطنی ما از مارکس , مارکسیست تر, از لنین , لنینیست تر و از تاواریش استالین هم , استالینیست تر تشریف دارند. سیز ساغ, من سلامت.
کمونیست،
سالام
جناب کردی،همه عالم فهمیده
که کمونیست هم یک راه انحرافی برای منافع استراتژی کشورهای غربی
مسیحی بوده،
از بچه ۱۲ ساله که چشم و گوشش می جنبد،تا کیانوری،احسان طبری،
گورباچف،فرخ نگهدار،توکلی
،محققی ،حیدریان ،همه چندسالی است ،فهمیدند،
کمونیست ها ومردم شوروی خدا بیامرز،همان دره سال اول فهمیده بودند،لخوالسا،چاوکوسکی
وو،،،فهمیدند، تو یکی چرا،،،.
جناب کردی عقده های تو بخاطر فعالیت کمونیست ها وجوانان فدایی ومجاهد،
۶۰ سال پیش بخاطر قیام برعلیه ظلم وستم وجنایت
پهلوی ها درون گندیده خود را بیرون می ریزی،
عزیزدلم،
درایران ودردنیا تفکر کمونیست دیگرغیرممکن است ،پیاده شود،
ولی تفکر اقتصادی سوسیالیستی چرا،
این تفکر درتمام دنیا الان اجرا میشود،
تو یکی رابراحتی نمیشه حالی کرد ،باید تورا خاباند،
وبا شلاق حالی کرد.
کم عقده گشایی کن،
کمتر چراغ برداشته برای تفکر غلط خود بخواهی
مثلا خودرا مطرح کنی،
ازاین هجویات بنویس.
مقداری پول از اربابان خود بگیر،
برو دوراز اینترنت و جایی بکر ،یا بیابانی خالی ازسکنه
یافته روحت راسیقل بده.
افزودن دیدگاه جدید