
آی........"ژینا" !
آی........مهسا !
..........................
سخن، زعاطفه های قشنگ باید گفت.
سخن ، ززیبایی.
که آفتاب درخشان ِجان ِ زنده ی ماست.
ستاره ها به تماشای عشق ،آمده اند
وباغ های انار
بهار ِتازه تری را سلام می گویند.
تو از کدام طرف آمدی به خانه ی من ؟
که شور شعر ِزنان زمانه ام با توست.
سخنسرای صمیمی ِ باغ ما، "ژینا" !
من از تغزّل ِ مانای مردم گیلم.
من از ترانه ی تابان جان ِکُردستان.
تمام هستی سرسبز ِعاشقانه ی من
تورا صدا زده است.
ومثل زمزمه ی جویبار ِتابستان
ستاره باران ست.
به رنگ اسم ِ خودت هستی
به رنگ زندگی وُ زن
به رنگ زیبایی
که همنشین ِ سلام وُکلام ِ آزادی ست.
تو نیستی که ببینی
چه آتشی به دل عاشقان ِ آب زدی.
جهان ، به جان ِجوانت پیام تازه ،نوشت.
ونام تو به سرود ِسپیده ها پیوست.
تو نیستی که ببینی.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید