غزل برای ایران زن زندگی آزادی
آتشی در سینه دارم شعله ای افسون گرا
کوه غم در دل نشسته مملو از فریاد ها
سالروز انقلاب رقص موی دختری در بادها
ای دریغ ! از ظلم ظالم کشته ی بیداد ها
سرو زردی قد کشیده ، تیشه ای بر شاخه ها
جنگلی زرد و شکسته در نبرد با اژدها
فارغ از هر رحم و خویی دولت آخوندها
سرخی خون جوانان در خزان بی انتها
کاروان اشتران محمل به دوش، نغمه سرا
یک جرس بر گردن و کجاوه ی تابوت ها
ساربانی زورگو دربند گرفته عاشقان بیگناه
حسرتی بر دل نشسته ، خاکمان غرق بلا !
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
کیانوش توکلی
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
زن زندگی آزادی 💚🤍❤️
زن زندگی آزادی 💚🤍❤️
افزودن دیدگاه جدید