نسخهای از نامه فائزه هاشمی رفسنجانی، فعال سیاسی و نماینده پیشین مجلس ایران به دست بیبیسی فارسی رسیده است که در آن از شرایط داخل زندان اوین بهشدت انتقاد میکند.
خانم هاشمی در این نامه نوشته است: «در این زندان آموختم که ما مبارزین طبلی توخالی و دیکتاتورهای حقیری بیش نیستیم. سرود آزادی و عدالت میخوانیم و در چرخه زندگی، ستم را بازتولید میکنیم.»
«در این زندان بیشتر آموختم تنها راه رسیدن به آزادی و عدالت و برقراری یک حکمرانی خوب، اصلاحات و به ویژه اصلاحات ساختاری است.»
این نامه که به تاریخ شهریور ۱۴۰۳ است. خانم هاشمی همچنین نوشته است که «مشاهداتم در زندان حالم را از هر مبارزهای به هم میزند، ماندهام بر سر دوراهی.»
خانم هاشمی که دختر اکبر هاشمیرفسنجانی و از بنیانگذاران حزب کارگزاران سازندگی در ایران است، با نقد سیاست «انتخاب بین بد و بدتر» در سالهای گذشته چند بار تاکید کرد که در انتخابات رای نخواهد داد چون مشارکت در انتخابات به اعتقاد او زمانی مفید است که «نتیجه آن موثر باشد.»
اتهامات خانم هاشمی «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «اخلال در نظم از طریق شرکت در تجمعات غیر قانونی» است که یک بار در سال ۱۳۹۱ و بار دوم در مهر ۱۴۰۳ او را راهی زندان اوین کرد.
خانم هاشمی نوشتن این نامه را «یکی از سختترین تصمیمات» زندگی ۶۰ ساله خود توصیف کرده است:
«بعد از ۲۲ ماه همراهی و گوشزد و گفتن و هشدار و ندیدن نتیجه، برای بیان حقیقت و آگاهی عمومی که از ویژگیهای شاید خوب و شاید بدم باشد راهی جز نوشتن و انتشار برایم نمانده. حق مردم است که واقعیت را بدانند.»
خانم هاشمی همچنین در توصیف بند زنان سیاسی بدون اشاره به نام شخص یا گروهی به «نظریهپردازانی از درون تهی» انتقاد کرده است و آنها را «دیکتاتورهای کوچکی» خوانده که «آنچه را که سالها با آن مبارزه کردهاند بر سر همبندیهای خود میآورند.»
«به عبارت دیگر همبندی (بخوانید گروه فشار داخل بند)، همبندی را میپاید، برای او تعیین تکلیف و خط قرمز مشخص میکند، آزادی او را سلب می کند، به او انگ و تهمت میزند، او را تهدید میکند، آرای او را دور میریزد، ضرب و شتم نثارش میکند، فضای وحشت و خفقان میآفریند. چرا؟ چون با او همراه نشده، یا نقدی بر او وارد کرده و پا روی سلطه و اقتدار او نهاده.»
بیبیسی فارسی نمیتواند مستقلا صحت این اتفاقات را تایید کند.
به نوشته خانم هاشمی، برای او که در سال ۱۳۹۱ نیز در زندان بود، در مقایسه با این دوره چنین شرایطی به «ابتذال کشیدن مبارزه» است:
«متأسفانه برخی مدافعین حقوق بشر زندانی نیز به اینها پیوستهاند. انگاری تقسیم کار کردهاند در سلطه بر دیگران ولی با نقشهای متفاوت. وضعیتی که در اپوزیسیون در داخل و خارج کشور و در فضای مجازی نیز مشاهده میشود.»
او همچنین در نامه خود در باره انتخابات ریاست جمهوری اخیر نوشته است که این افراد «با ایجاد هیاهو و فحاشی و شعار مانع رأی دادن برخی از زندانیان» شدند:
«از ۸ صبح تا ۱۲ شب روز جمعه در راهروی منتهی به درب خروجی بند نشستند، همبندیهایشان را چون مأموران امنیتی پاییدند و اجازه عبور ندادند. فضا به قدری خوفناک بود که زندانبانان نیز جرأت باز کردن درب برای عبور رأی دهندگان را نداشتند.»
در ادامه خانم هاشمی نوشته است که برخی از زندانیان به دلیل «نگرانی از طرد و تنها و تهدید شدن در محیط بسته زندان و بدون تمایل قلبی با برنامههای اعتراضی زندانیان همراهی میکنند.»
خانم هاشمی میگوید که در این زندان آموخت که «سالها و حتی دههها تا نهادینه شدن دموکراسی در خود بعنوان پیش نیاز اصلاح جامعه و حکومت فاصله داریم.»
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
پدر ملعون
آنچه این خانم زندانی در باره زندان نوشتهاند بسیار درست است، اما باید توجه داشت این وضع فاجعه آمیز
بدون نقش اساسی اکبر رفسنجانی پدر این خانم ممکن نبود.
کارنامه پدر این خانم زندانی مملو از خیانت و جنایت و خباثت و بی رحمی و تجاوز به نوع بشر است.
اولین شرط راستگویی ایشان کالبد شکافی نقش پدر در تاریخ سیاه جمهوری اسلامی است.
نه تنها این خانم زندانی بلکه فرزندان سران این قوم بی وطن باید به کارنامه سیاه دین خود و پدران بپردازند.
این مثل پارسی که خیاط در کوزه افتاد، مصداق کارهای شماست.
افزودن دیدگاه جدید