
ضدیت با ورزشکاران کشور
مبارزه برای دموکراسی نیست!
ــــــــــــــــــ
نظر و نظریهای که میخواهد همه یا بخشی از زندگی اقتصادی، اجتماعی، ادبی، هنری، علمی و ورزشی در کشور را به بهانهی مبارزه با جمهوری اسلامی تعطیل کند و این تعطیلی را وسیلهی مبارزه کند، از سوی هر گرایش و جنبشی که باشد بشدت ویرانگر و زیان آور است. چه تفاوتی هست میان تعطیل کردن عمدهترین عرصههای زندگی مردم با حمله نظامی و کوبیدن این عرصهها با بمب؟
فقیر و گرسنهتر کردن مردم، منع مغزهای علمی و ادبی و هنری از فعالیت در کشور، زیر ضرب بردن شهروندانی که در کشور به کارهای سازنده میپردازند و حتی درگیر شدن با ورزشکاران معصوم ایرانی که با هزار رنج و عذاب برای نیاز و سلیقهی انسانی خود و به تبع آن برای کشورشان تلاش میکنند نامسئولانه و شگفتانگیز است. اغلب ریشهی چنین کردار و رفتاری را میتوان در بیچارگی ما مردم دید. رنج و خشم و بیزاری که استبداد در میان کنشگران سیاسی ایجاد میکند گاه انسان را به سمت افراطهای ویرانگر میکشاند. اما، چنین نظریات و گرایشهایی غیر قابل توجیه هستند و هر که مرتکب آنها شود لازم است در کار خود درنگ کند. من بارها در این باره نوشتم و گفتم. خاصه در مورد حملههای مخرب به بزرگان سینما و ادبیات، که نورافکن مردم در پیمودن این راه سنگلاخ هستند. اکنون و در این مقطع زمانی که المپیک برگزار میشود، برخوردی که برخی با ورزشکاران ایرانی میکنند براستی قابل تحمل نیست. آن شهروندان مهاجر و تبعیدی که چنین کارزار دردآوری را علیه ورزشکاران رنجدیدهی کشور انجام میدهند براستی که به حقوق شهروندی هم میهنان خود تعرض میکنند. بسیار غم انگیز است که کسانی آرزوی شکست این ورزشکاران را داشته باشند یا آنها را بدنام کنند و رنج بدهند. جای احترام مضاعف دارد وقتی که دختران ما علیرغم تحمیل و تحمل پوشاکی که وهن موجودیت آنهاست در مسابقات شرکت میکنند و برای غرور و آرزو و شور زندگی خود تلاش میکنند. مردم در هر شرایطی میخواهند زنده باشند و زندگی کنند. مردم در هر شرایطی میکوشند زندگی خود را بسازند. مردم نمیتوانند بگویند چون رژیم سرکوبگر است پس کشور باید تحریم اقتصادی بشود. آنها بدون فعالیت اقتصادی چگونه از زندگی خود دفاع کنند؟ توده مردم امکان کوچ از کشور را ندارند و پاسدار موجودیت کشور هستند. ماندن در کشور با ملاحظات تحمیلی هم همراه است. مردم نمیتوانند بدون علم و هنر و سینما و ورزش و غیره زندگی خود را شاد و معنادار بکنند و پیش ببرند. مگر ممکن است یک ملت به دلیل وجود استبداد زندگی را تعطیل کند؟ این چه کابوسی است که ما گرفتار شدیم و همه به جان هم افتادیم. اگر در پی دموکراسی هستیم چرا حقوق دموکراتیک شهروندان را رعایت نمیکنیم. اگر یک متعرض به ورزشکاران به دلیل رنج و اندوه مهاجرت و تبعید و سرکوب این کار را انجام دهد باید توجه کند که اکثر آن ورزشکاران حتی از مکنت و امنیت و آسایشی که بهره ی مهاجران و تبعیدی ها شده است برخوردار نیستند. باید ببینند که برخی ورزشکاران کنار رفته ما برای لقمه نانی دستفروشی میکنند و حتی در مکانهای عمومی در کارتون میخوابند. کسی نیست به ما رحم کند. خودمان به خودمان رحم کنیم. حرمت همدیگر را نگهداریم. تنوع فکر و رفتار را تحمل کنیم. به جای تلاش برای سلب غرور و اعتبار از ورزشکاران هموطن خود ارزش کار آنها را مورد توجه قرار بدهیم و بر غرور آنها بیفزاییم. استبداد و دیکتاوری همواره با سلب حقوق و آزادی و اعتبار بخشی از شهروندان جامعه در پی حفظ سلطه خویش است. تلاش برای سلب حیثیت و اعتبار ورزشکاران ما، آسیب زدن به صداقت و اعتبار نیروهای مخالف استبداد است و آب به آسیاب استبداد میریزد
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
امیر جان با ارزش بالا برایت،…
امیر جان با ارزش بالا برایت، و آگاهی از برخورد مسئولانه ات، در بیان رنج ها و دردهای این سرزمین نفرین شده ، لازم میدانم ، نکاتی را با اجازه ات اینجا مستقیما زیر پست شما یادآوری کنم.
🔸 موضوع ورزشهای فردی و یا محدود جمعی، که برای دست اندرکاران مافیای حاکم سفره دزدی کوچکترین دارد ، را نباید با فوتبال ایران (تاکید به تیم «ملی » است ) یکی دید .
فوتبال به عنوان ورزش جمعی با میلیونها طرفداران، جوانان بویژه زنان عرصه درگیری نظام نکبت اسلامی با نسل برافروخته ایراندوختان می باشد . از آتش زدن دختر آبی تا حمله وحشیانه دائمی به زنان ، و بسته بودن استادیوم ها را آشکار جهانی است ....
🔸در فوتبال مافیای رژیم با رقم های نجومی دزدی ، که یک سازمان مخوف گستاپوی اسلامی سرکوبگر برای چاپیدن و سرکوب را مردم سالها تجربه کرده و می کنند.
🔸مقاومت زنان ، دختران ما و تعداد معدودی از ورزشکاران شناخته شده ملی در کنار جنبش مردم که فریاد زده و می زنند ، را ما شاهد بوده و هستیم .
با چنین ورزشی ، شما خشم مردمی را که علیه چاکران مافیا بوده است ، را نخواستید در یک رابطه پایه ای ببینید ، و یا احتمالا باور به ورزش خارج از سیاست را فقط اهمیت مرکزی دادید که خود قبلا فوتبال «ملی » عرصه سیاست نمایش رژیم بود نه ورزش .
🔸 بایکوت استادیوم ها و تحریم بینالمللی (که محل تبلیغ گسترده نظام برای نرمال نشان دادن فوتبال ایران با بقیه دنیا ) را احتمالا خشم نامتناسب دیده اید (برداشت از مضمون نوشته شما ) . اگر درست یادم باشد مطلبی هم نوشته بودید . میدانم برجستگی زبان انتقاد شما در گفتار مهربانانه تان و پند دهی عاقلانه تان است . از طرفی من می فهم در هر اقدام « بایکوت » ، این خطر قطعا وجود دارد، که تر و خشک اینجا و آن
افزودن دیدگاه جدید