
به قلم: هادی هیالی و امیرحسین تیکنی
"سمپاتها زودتر میمیرند" تازهترین رمان هادی هیالی، نویسنده متعهد جنوبی است که در سالهای اخیر با انتشار چندین کتاب در حوزه داستانی و با دغدغه معضلات اجتماعی زادگاهش تلاش میکند با موشکافی اتفاقات اجتماعی و تحلیل درست آنها از این اتفاقات یک بازنویسی اجتماعی متفاوت و کارساز ارائه دهد.
هرچند هر یک از کتابهای این نویسنده به یکی از حوادث سیاسی اجتماعی معاصر خوزستان بر میگیرد اما این آثار در کنار یکدیگر معنای کاملتری به خود میگیرند چرا که نویسنده کوشیده است با نگاهی منصفانه و به دور از احساسات و تعصبات سیاسی یا گرایشهای خاص مدنی، مساله را از جنبه انسانی آن، مورد تحلیل قرار دهد.
بدین شکل وقتی به چند کتاب منتشر شده از ایشان نگاه میکنیم، تمرکز نویسنده بر زدودن تحلیلهای نادرست از اتفاقات معاصر خوزستان و به ویژه حوادث سیاسی اجتماعیای است که بر مردم عرب خوزستان گذشته است. مخالفت و شفافسازی این مساله که اعتقاد به استفاده از زبان مادری برای گفتگوهای روزانه و اهمیت دادن به آموزش به زبان مادری، به معنای همسویی با جریانهای تجزیهطلبی (استقلال طلبان) نیست یکی از دغدغههای اصلی هادی هیالی در آثارش است.
در کنار مساله زبان مادری، او دلایل دادخواهی و اعتراضات مردم عرب خوزستان را نیز مورد ارزیابی و بازخوانی تاریخی قرار میدهد. اهمیت کار این نویسنده در آنجاست که هرگز اجازه نمیدهد متن او، تحت تاثیر حاشیههای اجتماعی قرار بگیرد، چرا که یک نگاه سیاسی از پیش تعریف شده، بازبینی یک حادثه تاریخی را به یک تحلیل تک بُعدی بدل میکند و سبب میشود هرگز خواننده نتواند به یک برداشت درست و حقیقی برسد.
به همین دلیل در آثار هادی هیالی، ما نه تنها با نگاهی تاریخی به جنبشهای سیاسی و مدنی خوزستان مواجه هستیم، بلکه چگونگی شکلگیری این جنبشها، ریشهیابی مردمی آنها، فراز و فرودهایی که طی کردهاند و نهایتا دلایل سرکوب و ردیابی آثار بلند مدت آنها در بافت توده جامعه، همگی در آثار این نویسنده بصورت پررنگی نمود پیدا کردهاند.
"سمپاتها زودتر میمیرند" داستان زنان عرب خوزستان است. به نقش آنها در تحولات سیاسی خوزستان در چند مقطع تاریخ معاصر میپردازد. تلاش زنان خوزستان در سایه فرهنگی مردسالارانه، همواره دور از چشم بوده است.
اگر چه به همین دلایل فرهنگی که در این رمان داستانی به تفصیل به آنها پرداخته شده است، این حضور از نظر کمی نیز بسیار محدود بوده است اما صرفنظر کردن و یاد نکردن از تاثیرگذاری آنها در کنار تاثیرگذاری فعالان و مبارزان سیاسی مرد، عادلانه نیست. تمرکز اصلی داستان"سمپاتها زودتر میمیرند" بروی این مساله است. داستان با سرکوب یک جنبش مسالمت آمیز دانشگاهی که با هدف تلاش در راستای تحقق عدالت اجتماعی شروع به فعالیت کرده است، آغاز میشود. شخصیت اصلی داستان مجبور میشود به فراری ناگزیر تن بدهد. اگر چه ماندن او میتواند منجر به اتفاقاتی تلخ شود اما فرار او نیز سرنوشتش را به دستان دنیایی مردسالارانه میسپارد که حتی عشق نیز نمیتواند پایان مطمئنی برای رهایی او از مخمصه باشد.
دی ماه 1402
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید