شکایت خانواده کیان پیرفلک از تیراندازی به سوی خودروی آنها
عموی کیان پیرفلک، کودک ۹ سالهای که در جریان تیراندازی به خودرویشان در اعتراضات ایذه کشته شد در توییتی از شکایت این خانواده در مورد این حادثه تیراندازی به دادسرای ایذه خبر داده است.
سجاد پیرفلک در این توییت گفته که با دادن وکالت به یک وکیل «باسابقه» به خاطر تیراندازی به ماشین برادرش، میثم پیرفلک و کشته شدن برادرزاده اش شکایت کردهاند.
در اوایل بهمن ماه یکی دیگر از عموهای کیان پیرفلک اعلام کرد که برای پدر و مادر کیان احضاریه قضایی ارسال شده است.
پس از آن دادستان ایذه در توضیح این احضاریه اعلام کرد که پدر و مادر کیان پیرفلک به عنوان «اولیای دم» و برای «ثبت شکایت احتمالی» و با هدف «تحقیقات تکمیلی و شناسایی عاملان جنایت به دادسرا دعوت شدند.»
در روز ۲۵ آبانماه، خودروی خانواده پیرفلک در شهر ایذه به گلوله بسته شد و کیان پیرفلک که ۹ سال و پنج ماه عمر داشت، کشته شد. در جریان این تیراندازی، میثم پیرفلک، پدر کیان نیز بهسختی مجروح شد.
بعد از جلب توجه افکار عمومی به کشتار معترضان در ایذه و کشته شدن کیان پیرفلک، رسانههای نزدیک به سپاه پاسداران از جمله خبرگزاریهای فارس و تسنیم مدعی شدند که او در جریان یک «حمله تروریستی» توسط گروه داعش کشته شده است، اما زینب مولایی راد، مادر کیان پیرفلک در مراسم خاکسپاری پسرش گفت که نیروهای امنیتی خودروی آنها را به «رگبار بستند.»
روایت مادر کیان از لحظه تیراندازی واقعیت دارد
مادر کیان (زینب مولاییراد) به عنوان فردی که دقیقا در صحنه حادثه حضور داشته در جمع هزاران نفر از مردم به صورت شفاف توضیح داده که چه اتفاقی برای کیان، پدرش و کل خانواده افتاده است. صحبتهای مادر کیان تمام ابعاد پنهان موضوع را نمایان میکند، شما هم میتوانید به آن استناد کنید. وقتی مادرش آمده مقابل چند هزار نفر جزییات ماجرا را تعریف کرده، حرف دیگری باقی نمیماند. مادر کیان عنوان کرد: «به شوهرم گفتم خیابانها شلوغ است، بیا از کمربندی برویم. رسیدیم جلوی هلالاحمر، نیروهای امنیتی با لباس گاردی یکطرف ایستاده بودند و نیروهای لباس شخصی روبهرویشان و در طرفی دیگر. یکیشان داد زد برگردید. کیان گفت بابا، این دفعه را به پلیسها اعتماد کن و برگرد. میثم [پدر کیان] درجا دور زد اما ماشین را به رگبار بستند.» این روایت شفافی از لحظه وقوع حادثه است.
*براساس صحبتهای همسر برادرم (مادر کیان)، کل اتفاق در چند دقیقه شکل گرفته، گروهی از ماموران به آنها میگویند این طرف نروید و از آنها میخواهند از مسیر دیگری بروند، خانواده به این راهنمایی یگان ویژه اعتماد میکنند و به سمتی که آنها خواسته بودند، میروند. بعد خودروی آنها به رگبار بسته میشود. یقین بدانید مادری که اینگونه صحبت میکند، دقیق و با جزییات کامل موضوع را شرح میدهد.
*زمانی که در بیمارستان مشخص شد، کیان به قتل رسیده، با توجه به اینکه، خانواده و اقوام شنیده بودند پیکر برخی کشتهشدگان رخدادهای اخیر به خانوادههایشان تحویل داده نشده است، پیکر کیان را به روستای پدری ما برده و در یخ قرار میدهند تا کسی پیکر کیان را نرباید. در مرحله بعد برخی آشنایان، اقوام و افراد طایفه که با برخی نهادها در نظام ارتباط داشتند، وساطت کرده و تضمین دادند که پیکر کیان را تحویل خانواده میدهند؛ این افراد نهایتا هم به قولشان عمل کردند.
*رادین 3ساله، برادر کیان به اتفاق مادرش در سمت صندلی شاگرد نشسته بودند؛ در واقع تیرهایی که شلیک میشود از سمت راننده برخورد میکنند. کیان هم که در سمت راننده نشسته بود، تیرها به پهلوهای او اصابت میکند... من نزدیک 30ساعت است که اصلا نخوابیدهام، بعدا فیلمهای فاجعه را دیدم و متوجه شدم که روایت صحیح همانی است که مادر کیان مطرح میکند. خوشبختانه نه رادین و نه مادرش تیر نخوردند. از سوی دیگر هم، کیان فوت کرد و پدرش هم در بیمارستان است.
*وضع عمومی پدر کیان خوب است و خطر مرگ برطرف شده است، چندین عمل دشوار را پشت سر گذاشته و خوشبختانه توانستهاند تبعات حادثه را پشت سر بگذارد. پزشکان و پرسنل بیمارستان اهواز خیلی زحمت کشیدند تا وضعیت پدر کیان نرمال شود، فقط یک شکستگی عمیق در لگنشان دارند که امیدواریم آنهم بهتر شود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید