
در دوران نوجوانی تا سال ۵۷ همیشه روحانیون را مسلمانان واقعی میدانستیم چون اینطور بما القاء شده بود, ولی هیچ تصوری از کافر واقعی نداشتیم. وقتی انقلاب شد و حوادث سالهای شصت و اعدامهای روزانه جوانان کشور تحت هر عنوانی صورت گرفت و متعاقب آن شروع جنگ و عزم و اصرار روحانیت بر تداوم جنگ که فرصت مناسبی برای سرکوب رقیبان سیاسی بدست آنها داد و سرانجام انقلاب را به انحصار خود گرفتند موجب شد در حالت سردرگمی قدری آن باور قبلی خدشه دار شود و پس از آن با تشدید فشارهای اجتماعی رژیم بر مردم و ورود به حریم شخصی افراد و آزار و اذیت مردم آن باور گذشته بیشتر خدشه دار شد و سپس با جریانات سال ۸۸ و بگیر و ببندهای گسترده و در پی آن ادامه سرکوبها و کشتار جوانان کشور در کف خیابانها و بروز اختلاسهای محدود و بدنبالش اختلاسهای نجومی آن باور بکلی از میان رفت. نتیجه اینکه هیچکس و هیچ چیز به اندازه روحانیت و فساد و ظلم و جورهای بی حد و حصرش به اسلام صدمه نزده بود و موجب تخریب آن در مخیله جوانان کشور نگردیده بود. و این شد که ما نهایتا کافر واقعی در اسلام را یافتیم.
کافران واقعی در طول ۴۳ سال با اعمالشان به عمر اسلام سیاسی در ایران و در منطقه پایان دادند و اسلام را هم بشدت کمرنگ کردند, کاری که کافران عادی در طول هزار و چهارصد سال از انجامش عاجز بودند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید