مهشید پگاهی در اظهارات خود گفت: «وقتی صحبت از برابری جنسیتی میشود، تمام گروههای جامعه مخاطب هستند. همه گروههای مختلف در کلام، برابری جنسیتی را تایید میکنند، اما اعتقادات مردسالارانه نهادینه شده در جامعه ما که اپوزیسیون را هم در بر دارد، چگونه است؟ برابری جنسیتی شکلهای مختلفی دارد: حقوقی، فرهنگی، اقتصادی و … زنان ایران جز شایستهترین و تحصیلات کردهترین زنان در کشورهای اسلامی هستند، اما قوانین مربوط به زنان در ایران، مابین کشورهای اسلامی عقب ماندهترین هستند».
پگاهی گفت: «حقوق مدنی در ایران همیشه از فقه اسلام گرفته شده است. در زمان شاه هم برابری وجود نداشت، اما با تلاشها و کوششهای زنان از جنبش مشروطه به بعد به امتیازهایی دست پیدا کردند: بالا رفتن سن ازدواج، محدود شدن طلاق یکجانبه، حق طلاق برای زنان تسهیل شده بود، حق حضانت داده شده بود، چند همسری گرچه ممنوع نشد، اما محدودیت ایجاد شد و برای این کار اجازه همسر را میخواست. بعد از انقلاب همه اینها از بین رفت و حکومت برآمده از انقلاب، حقوق جزایی را هم از بین برد و تبدیل به قصاص کرد. قصاص، حکمی بسیار غیرانسانی و غیرحقوق بشری است، اما حتی در این حکم غیرانسانی هم درباره زنان نابرابری وجود دارد».
وی افزود: «نکتهای که باید به آن توجه کرد که کسانی که دم از برابری جنسیتی حرف میزنند، نمیتوانند اجازه دهند مذهب در حکومت دخالت داشته باشد. اگر قرار باشد در حکومت آینده باز هم مذهب وارد شود؛ کسانی که چنین اجازهای دهند، اینها اعتقادی به برابری زن و مرد ندارند. برابری زن و مرد از هیچ نوع قرائتی از اسلام نمیگذرد و نمی تواند تامین شود. جنبه مهمتر برابری جنسیتی مساله فرهنگی است. فرهنگ جامعه را فرهیختگان جامعه میسازد و از آنجایی که در کشور در همه عرصهها مردان نقش اول را دارند، بدون تلاش و کوشش این برابری حاصل نمیشود. تجربه چندین سال فعالیت زنان، نشان داده است که فرهیختگان جامعه به مسایل زنان بیاعتنایی میکنند، از کارها و دستاوردهای زنان بیاطلاعند و علاقهای هم به اطلاع پیدا کردن از آن ندارند».
پگاهی در پایان گفت: «بسیاری از گروههای اپوزیسیون که حرف از برابری جنسیتی می زنند، اعتقادی به این مساله ندارند و مسایل مربوط به زنان برای آنها اهمیت خاصی ندارد. برای مثال چه تعداد از مردان، در کنفرانسهای مربوط به زنان شرکت میکنند؟ نشریات و رسانه های ایرانی اعتنایی به مسایل زنان ندارند. در داخل کشور که رسانهها حرفی نمیزنند و جنبش هم سکوت کرده است. در خارج از کشور نیز رسانهها اعتنایی به مسایل زنان ندارند. برای مثال چندی پیش و بعد از سخنان آقای خامنهای پیرامون زنان، یکی از نشریات پرخواننده اپوزیسیون مقالهای در اعتراض به سخنان او منتشر کرد، اما نه از دید زنان. بلکه یک مرد این مقاله را نوشته بود. متاسفانه نه تنها در ایران، بلکه حتی در میان ایرانیان خارج از کشور نیز آپارتاید جنسی وجود دارد، زنان در بیشتر جاها به عنوان زینتالمجالس حضور دارند. فراموش نکنیم بدون برابری جنسیتی دموکراسی محقق نخواهد شد و بدون آشنا شدن با نگاه زنانه به مشکلات زنان نمی توان به دموکراسی و آزادی رسید».
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید