صور اسرافیل در حیاط دانشگاه علوم تحقیقات تهران
این متن، با قدرت بیان شاعرانه و شجاعت توصیف، به تقابل نمادین میان مقاومت و سرکوب در جامعه ایران میپردازد. تصویرسازی از «آهودریایی» بهعنوان نمادی از شجاعت، و اشاره به «بلاگردانی» کیانوش سنجری، بهخوبی نقش دسیسههای حکومتی در خنثیسازی امواج اعتراضی را نمایان میکند. بااینحال، نکتهای که در پس این روایت نهفته است، همان حقیقت انکارناپذیری است که حکومتهای توتالیتر همواره از آن هراس دارند: حقیقت، هرچند بهظاهر سرکوب شود، در نهایت راه خود را پیدا میکند و جامعه را بیدار میسازد.
این متن ما را به یاد این میاندازد که مبارزه برای آزادی، مبارزهای چندوجهی است؛ در آن، هم نیاز به شجاعت فردی نظیر دانشجوی علوم تحقیقات است و هم به انسجام و آگاهی جمعی که کیانوش سنجری برای آن تلاش میکرد. نکته پایانی امیدبخش متن، یادآوری این است که حقیقت، قدرتی است که حتی در تاریکترین لحظات نیز راه خود را خواهد یافت.
اما پرسش کلیدی اینجاست: چگونه میتوان از این موجهای گذرا به ساختاری پایدار برای تغییر دست یافت؟ شاید پاسخ در پیوند بیشتر میان این شجاعتهای فردی و ایجاد شبکههای منسجم برای همبستگی باشد.