مومنت مومنت
اصولآ نهال روشنفکری نوين و پس از مشروطه ی ايران... اصلآ از جاسوسخانه های اتحاد شوروی به ايران آورده شده و پس از شهريور بيست هم در حزب توده آبياری و تنومند شد که ميوه آنهم برای ما ايرانيان.. جز مسموميت هيچ چيز ديگری نداشت. بخش بزرگی از مردم ما هم که بگونه ی با خواندن کتاب فارسی و آثار همين دو گروه به اين ناخوشی مبتلا گشتند. بويژه با خواندن آثار آن دسته از نويسندگانی که هم باور های ارتجاعی شيعی داشتند و هم اينکه سوسياليسم استالينی را می ستودند.
همين گروه از باصطلاح روشنفکران و دست پروردگان و شاگردان آنان هم هستند که از هر چه فًر و فرزانه گی و شوکت و شکوه و زيبايی و درخشندگی است بيزارند و می خواهند آنرا ويران کنند. بدانسان که حتا از هر پيشوند و پسوندی هم که نشان بزرگی و فرزانه گی و احترامی ژرف به کس يا کسانی باشد به سختی نفرت دارند و هرگز هم آنها را بکار نمیبرند. يعنی واژه گان قشنگی چون عاليجناب سرکار خانم ..جناب آقا.. و بويژه شاهنشاه.. پرنس.. پرنسس.. شاهدخت.. شاهپور و شاهزاده....شازده اسدالله میرزا