رفتن به محتوای اصلی

افزودن دیدگاه جدید

فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
گوهر کاریزی انسان

درووود!
اندکی نرمشهای دم دست از برای بیدار شدن!

بالطّبع هر گونه رُک گویی که با تصوّرات تلقینی آدمها همخوانی نداشته باشد، باعث کدورت و چه بسا خصومت و نفرت و کینه توزی شود. حقیقت تلخ این است که طیف تحصیل کردگان و کنشگران ایرانی به طور کلّی – من از استثناها هیچوقت حرف نمیزنم؛ مگر اینکه مناسبت و الزامی وجود داشته باشد- از عصر مشروطه تا همین امروز به دنبال «تقلید کردن و شبیه شدن بوده اند». مشروطه خواهی به شبه مشروطیّت انجامید. قانونخواهی به شریعت و نصوص اسلامی انجامید. نواندیشی به ایدئولوژیگرایی انجامید. پیشرفت خواستیم، به عصر حجر افتادیم. در آرزوی انتخابات بودیم، اسیر انتصابات شدیم. دنبال جمهوریخواهی رفتیم، اسیر ولایت فقیه شدیم. دنبال تجدّد و مدرن و مدرنیته رفتیم، شدیم دلقک و میمون ادایی. این روزها نیز دنبال سکولاریته و لائیسته دوان دوانیم و همچنان به چارچوب حکومت خلفای الله میخکوب مانده ایم. در تمام این شبیه شدنها هیچوقت نتوانستیم «خود» بشویم، زیرا از خود بودن، عار و ننگ داشتیم و هنوزم عار داریم.

فرهنگ برای نیاکان ایرانیان به معنای تقلید و کپیه برداری نبود و نیست. فرهنگ، زایش کاریز بُنمایه های منحصر به فرد تک تک انسانها بود که نه تنها شادمانیها و پیشرفتها و آبادانیها و سرفرازیها و خنیاگریها را می آفرید؛ بلکه در پیوستن به دیگر کاریزها به رودخانه و دریا و اقیانوس تبدیل میشد. فرهنگ که همان انسان در فردیّت کاریزی اش باشد، اصالت خود را میزیست. انسانی که اصالت داشته باشد، هیچگاه مقلّد و دنباله رو و شبیه خواه از آب در نمی آید. ولی طیف تحصیل کرده و کنشگر ایرانی میخواهد که شبیه دیگران شود و مردم را نیز شبیه دیگران کند تا احساس اینهمانی داشتن با مردم دیگر قاره ها؛ بویژه اروپائیان بکند. او نمیداند که شبیه شدن، جنس تقلّبیه و بُنجل که هیچ خریداری ندارد. او به جای زایش و پدیدار کردن اصالت خودش، تمام توش و توان و استعداد و توانمندیهایش را در راه «شبیه شدن» است که خرج میکند و هدر میدهد. خبر ندارد که اصالت نداشتن؛ یعنی «بی فرهنگ» بودن. یعنی هیچ بودن. یعنی بی مایه و مغز بودن. یعنی لوله و مخزن و بشکه شدن؛ نه چشمه زاینده و افشانده شدن. وقتی که نیاکان ایرانیان، انسان را به حیث «کاریز زاینده» می دانستند، او را با آفرینش هنرهایش بهره ای از خدا میدانستند که به زیباآرایی جهان کوشاست. نیاکان ایرانیان، هیچ درک و شناختی از مفهوم «وطن به معنای ناسیونالیسم اروپاییها» نداشتند. برای آنها، جهان مطرح بود که در همبستگی انسانها به خدا واگردانده میشد. خدا برای ایرانیان، چیزی فراسوی کائنات نبود که در جایی لم داده باشد و امر به کن فیکون دهد. خلقت برای ایرانیان، هیچ معنا و مفهومی نداشت. خدا، گردآمد اجتماع هر چیزی بود که هستی داشت. اینطور نبود که خدا، نقش خالق و آمر و سلطان صاحبقران برای سیطره داشتن بر مخلوقات باشد و هر وقت اراده کند، آدمهای روانپریش و عقده ای را همچون «محمد ابن عبدالله» برا ترساندن و انذار مامور توبیخ و ارشاد کند. خدا، پیوسته به انسان بود و انسان، عجین و آمیخته به خدا. پیوند جزء و کلّ، پیوند همبستگی بود نه گسستگی و پارگی که محصول ادیان نوری و ابراهیمی است.
وقتی که درد پارگی و گسستن ایجاد شود، انسان ناشاد میشود و زندگی مزه خودش را از دست میدهد. آنچه باقی میماند، دوزخیست که هر لحظه از آن، به معنای سوختن و کفته شدن انسان بدون هیچ فریاد رسی است. مومنان به ادیان نوری از کهنترین ایّام تا امروز تلاش کرده اند که پیوند انسان و خدا را تا میتوانند از هم بگسلانند و ناممکن کنند تا امکانهای قدرتورزی خودشان را بر هستی و نیستی انسانها تحکیم کنند. خدا و انسان در فرهنگ ایرانیان، پیوند بیواسطه با همدیگر داشتند و هرگز از یکدیگر جدا و منزوی نبودند. این مسئله پیوند و آمیختگی خدا و انسان از اهم دلایل خصومت و کینه شدید متولیّان ادیان نوری به انسانهاست؛ زیرا میخواهند انسان را تابع و مطیع و مقلّد مراجع قدرتورز کنند. میخواهند استقلال و آزادی فردی انسان را غارت کنند و او را اسیر و عبید اراده جبّار خودشان کنند.. به همین دلیل در رقابتهای خونین و مالینی که با همدیگر دارند، به خشم و قهر و خشونت و جنایت متمایل هستند و اجرای هر نوع جنایتی را به حیث ضمانت اعتقادات نصوصی خودشان میدانند. الاهان ادیان نوری هرگز نمیخواهند و نمیتوانند با دیگران بیامیزند، زیرا هر نوع آمیزشی را «شرک و دوویّت و کفر» میدانند و همواره میخواهند که فقط به یک شکل ثابت و واحد باشند. نفرت و کینه توزی که موبدان زرتشتی به بنیانهای فرهنگ مردم ایران داشتند در چهره بهمن پسر اسفندیار بازتابیده است که نشانگر فجایع جبران ناپذیر و هولناک در تاریخ ایران تا امروز باقی مانده است. بهمن زرتشتی برای ریشه کن کردن بنیانهای فرهنگ جهان آرای ایرانیان و تثبیت و تحکیم دین حکومتی و ایدئولوژیکی شده زرتشتی، اینگونه مینالد:
یگوبم سرش گفت در زیر سنگ
خورم باستخوانش، می لعل رنگ
کنم سیستان را سراسر خراب
سراسر به ارزن کنم کشته آب
و زایدر سوی دخمه لشگر کشم
همه نامداران سرکش کُشم
یکی اندر آن دخمه، لشگر زنم
بُن و بیخ دخمه به هم برکنم
تعصّب و کینه توزی وحشتناک بهمن زرتشتی که به «جهاد دینی و خونریزی هیستوریک» مبتلا بود به حدّی خصومت را غلیظ در خودش آمیخته بود که حتّا به مرده نیز هیچ ارج و اعتباری نمیداد. ارثیه هولناک کینه توزی در راه دین حکومتی و ایدئولوژیک شده، نه تنها زمینه های فروپاشی و نابودی سلسله ساسانیان را امکانپذیر کرد؛ بلکه ارثیه شوم الاهیات مزخرف زرتشتیگری به متوکّلان اسلامیّت رسید و جنگ و جهاد دینی را به برنامه و اصول اخلاقی خودشان تبدیل کردند تا همین ثانیه های گذرا. تخریب و نابود کردن قبرها و قبرستانهای معتقدان به ادیان و اعتقادات دیگر از پیامدهای همین کینه هزاره ایست که در ذهنیّت مومنان مسلمان تحکیم شده است. فاجعه غم انگیزتر آنست که با شکل گیری سازمانها و گروهها و تشکیللات مومن به مذهب مارکسیه در ایران نیز مسئله کینه توزی جهادی و جنگ عقیدتی از عصر مشروطه تا همین امروز بر پایه همان کینه توزیهای هزاره ای الاهیات زرتشتیگری و اسلامیّت دوام آورد و نفرت و کینه را در قلب و مغز و روان کنشگران چپ ایدئولوژیکی به حیث رفتاری حسنه و مطلوب جا انداخت و شبانه روز در خصومت با امپریالیسم و کاپیتالیسم و بورژوازی و هر چیزی که با اصول و نصوص عقیده منحط آنها همتراز و همخوان نبود و نیست، کینه توزیدند و هم خود را به خاک سیاه نشاندند، هم ملّت ایران را.
امروزه روز اگر کسانی بخواهند کاری کارستان را برای میهن و مردم اجرا کنند، باید هنر گسستن از تمام علائم و نشانه های خشونت و نفرت و کینه توزی را در وجود خودشان لایروبی کنند و یاد بگیرند که با مغز خودشان بیندیشند و به کندن تمام لایه ها و پوسته ها و برچسبهایی که به وجود آنها آویخته شده اند، همّت کنند تا نم نم به کشف کاریز در وجود خودشان کامیاب شوند و اصالت خود را بزییند و مدام تابع و دنباله رو و مقلّد و مفعول نمانند.
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان

جمعه, 05.07.2024 - 10:12 پیوند ثابت

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید