تایید و تصدیق نظرات آکبندی به معنای پژوهیدن نیست
درووود!
تحشیه ای مختصر .
اتکیت به خودی خودش، هیچ چیزی را ثابت نمیکند. خواه نام پر طمطراق «دانشگاه» را انعکاس دهد. خواه تیتل «پروفسور، دکتر» را اویخته نامش داشته باشد. خواه موسسه پژوهشی و امثالهم باشد. مسئله بر سر هیچ و پوچ انگاری تولیدات قلمی و نظرات دیگران نیست. خواه بیگانه باشند. خواه خودی. مسئله این است که حضرات از تمام زحمات و به قول معروف دود چراغ خوردنهایشان، هیچگاه هیچ نتیجه ای نتوانسته اند تا امروز بگیرند؛ سوای تکرار هزار بار نخ نما و حلیم شده همان چیزی که «موبدان زرتشتیگری» تحمیل و تلقین و تحریف و تخریب و تحذیف و باژگونه و متلاشی کرده اند.
از پژوهشگران بیگانه فعلا صرف نظر میکنم؛ زیرا هیچگونه پیوندی با بُنمایه های فرهنگ و تاریخ ایران ندارند و کار آنها فقط توصیف و تشریح قصر اجتماع و تاریخ کهنسال ایرانیان از بیرون است و به هیچ وجه از داخل و بنیانهای سوخت و سازی درون آن، آگاهی ندارند. ارزش پژوهش به این است که پژوهشگر بتواند دقیقا مراحل و شیوه ها و نحوه های تقلیب و تحذیف و تحریف و ساخته های مغرضانه موبدان زرتشتیگری را در متونی که سلطان صاحبقران بر آن بوده اند و تولیّت آن را داشته اند، رسوا و آشکار کند و نشان دهد. تکرار هزار بار جویده شده موبدان زرتشتیگری و پژوهشگران بیگانه، اصلا و ابدا با «پرنسیپ پژوهشگری و وجدان کار علمی» اصلا و ابدا، هیچ سنخیّتی ندارند. پژوهشگری که به هنر شکاّک بودن و ردیابی کریمینولوژیستی و پرسشهای مته به خشخاش گذاری و تدقیق شدن سنجشگرانه در خصوص تاریخ و فرهنگ ایرانیان توانمند نباشد، محصولات قلمی و ادّعاهای گفتاری اش؛ ولو استادترین استادان دانشگاههای ایران و جهان باشد و روزانه میلیونها نفر به پای درس حوزوی اش بنشینند، پشیزی ارزش ندارند؛ گیرم که در هر کوی و برزنی هر کسی که مدّعی «ایرانشناسی و شاهنامه شناسی» امیشود، به حرفها و نظرات چنان استادانی، ارجاع و استناد کور و متابعت بدون هیچ امّا و اگری کند. گفتن حقیقت به دلاوری و رادمنشی و استقلال اندیشه و پایبندی به وجدان فردی و پژوهشی منوط است؛ نه به داشتن مدارک و مدارج و تقدیر نامه ها و رئیس فلان و بیسار دیپارتمن بودن و استاد این دانشگاه و آن دانشگاه بودن و امثالهم.
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان