رفتن به محتوای اصلی

افزودن دیدگاه جدید

فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
پژوهشگری؛ یعنی استقلال اندیشیدن با مغز خود بدون متابعت از دیگران

من همانطور که به کرّات گفته ام و تاکید مبرم کرده ام به اشخاص ناشناس و کسانی که در باتلاقهای ایدئولوژیکی و مذهبی و دینی و عقاید اکبندی گرفتارند، اصلا پاسخی نمیدهم و اگر در صدد توضیح بر می آیم، فقط جنبه انگیزشی دارد و حرمت به خوانندگان از بهر فراتر کاویدن و پرسشگری و شک بار آور.
تمام این مطالبی را که شخص ناشناس از سایتهای اینترنتی کپیه برداری یا از کتابهای منتشر شده رونویسی کرده و در اینجا انتشار داده است، حرفهای صد تا یه غازی هستند که از زبان و قلم انواع و اقسام اساتید ایرانشناسی در اقصاء نقاط ایران و جهان به وفور، شبانه روز تکرار میشوند بدون آنکه «معضلی» را روشن و آشکار و مستدل بیان کنند. تمام کوششهای آیرانشناسان باختری به طور کلّی و همچنین تمام کرد و کارهای قلمی اساتید ایرانی به طور کلّی بر پایه «تحریفات موبدان میترائیسم و زرتشتیگری» از تاریخ و فرهنگ ایرانیان عبارت بندی شده اند که به شدّت تمام علیه «بُنمایه های فرهنگ باهمستان ایرانیان» در زبانی فاجعه بار و تصنّعی عبارتبندی و تبلیغ و حقنه و تا امروز پدافند شده اند.

تاریخ تحوّلات فرهنگی و اجتماعی ایرانیان را به هیچ وجه من الوجوه نمیتوان از آنچه که به نام «تحقیقات آکادمیکی و رسمی» نامیده میشود -خواه در ایرانیکا منتشر شده باشند، خواه به صورت رساله ها و کتابهای جداگانه از طرف ناشران مختلف- در هر صورت بر «پرنسیپ پرسش و اندیشیدن و کنجکاوی و شناختجویی» استوار نیستند؛ بلکه فقط گردآمدهای آویخته به صدها سند و کتابنامه و مراجع و غیره و ذالک هستند بدون «هیچ اندیشیدنی و تفکّری در باره مطالب». کاملا آکادمیک پسند بدون هیچ بهره ای و ایده ای و کارگشاینده ای.
مسئله اندیشیدن در باره «تاریخ و فرهنگ ایرانیان و بویژه» اساطیر ایرانی و ادیان متنوّع برآمده و سرکوب شده در تاریخ ایران و جنبشهایی که در طول تاریخ قرون در جغرافیای امپراطوری ایران و سپس جغرافیای فعلی ایران، به وجود آمده اند و به شدّت با آنها مبارزه شده است، به «مغز فلسفی بسیار نیرومند و آزاد از هر گونه وابستگیهای عقیدتی/مذهب/.ایدئولوژیک/.نظریّه ای آکبندی» منوط و ملزم است. مسئله تحقیق به معنای این نیست که کی چی گفت؟. کی چه ادّعایی و نظری» میکند؛ بلکه مسئله تحقیقی که صنار سی شاهی ارزش داشته باشد و خردلی بر شناخت بشری بیفزاید این است که به دنبال «چرایی و پاسخ به چرایی و چگونگی» تقلیبات و تحریفات و تناقضات و تصنّعات باشد و مهمتر از همه، «کشف و شناخت» تصاویر و معانی اصلی از جعلیات بعدی و تحمیل شده به تصاویر و مفاهیم و کلمات که تلاش شده است از طرف موبدان، آنها را با اصل، مطابقت دهند؛ ولی به دلیل جنایتهایی که مرتکب شده اند با تمام فوت و فنهایی که به کار بسته اند، ردّپای تبهکاریهای خودشان را به جا گذاشته اند و دقیقا از طریق ردّ پاهاست که میتوان به «کشف حقیقت» و دلایل خصومت و کینه توزی موبدان با بُنمایه های فرهنگ ایرانیان راه یافت.
آثار و مقالات و بحثهایی که تا امروز به نام ایرانشناسی، شاهنامه پژوهی، باستنان شناختی [تاکید کنم که باستان بر خلاف ذهنیّت اماله ای امروزی اشخاص کثیری که هیچ شناختی از تاریخ و فرهنگ مردم ایران ندارند به معنای سپری شده در زمان فیزیکی نیست و به گذشتهای دور تعلّق ندارد؛ بلکه باستان در بُنمایه های تجربی و زبانهای ایرانی به معنای «مایه های انگیزشیی و تخمه ای و هسته نو آفرینی» است] و امثالهم صورت گرفته اند، همه بدون استثنا بر مدار «الاهیات زرتشتیگری» گرد آمده اند و سوای تک و توکی پاراگرافها و جسته گریخته نظرات ارزشمند، بقیّه اش پشیزی ارزش ندارند و به هیچ دهکوره ای راه نمیبرند. هنر پژوهشگری و ایرانشناختی به معنای غرغره کردن و نشخوار و بازخوری و بازگویی به شدّت آکادمیکی-علمی با صدها عنوان کتابنامه ای نیست؛ بلکه هنر پژوهشگری به این منوط است که آنچه را نمیخواهند بگویند و کتمان میکنند و تحریف کرده اند و مدام با بی شرمی توصیف نشدنی به حیث «افسانه و خیالات و خرافات و چرندیات و چرت و پرت و هجویات» اتیکت زده اند و همچنان می زنند با کند و کاوهای فردی به کمک مغز اندیشنده و پرسنده و شکّاک بررسی کرد و به شناخت و کشف حقیقت گورانیده شده کامیاب شد. بنابر این به جای خودفریبی و بازماندن به آنچه که «ایرانشناسان بیگانه» که هیچ پیوندی با تاریخ و فرهنگ ایرانیان ندارند و همچنین به جای متابعت از اساتید و آکادمیکرهای ایرانی که تمام عمرشان به حیث مقلّد و تابع و هر چی آقای باختر زمینان گفتند، سپری کرده اند تا امروز، یاد بگیریم که راه خودمان را با پرسش و جستجو بدون متابعت کردن از مشقنویسیهای به شدّت علمی آنها! بجوییم و بیافرینیم و به زایش دیدگاهها و اندیشه ها و ایده هایی کامیاب شویم که محصول کاوشها و پرسشهای خودمان باشد؛ نه تلقینات زلم زیبمویی و علم نمای دیگران که تا امروز به بدبختی و ذلالت و نکبت ایرانی با پرت و پلا نویسیهای خودشان به نام «پژوهش علمی- آکادمیکی» امتداد فاجعه بار داده اند.
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان

پ., 04.07.2024 - 17:27 پیوند ثابت

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید