در دوران محاکمه سران حزب توده و اعترافات کیانوری، یکی از اهل رژیم پیشین میگفت شاه حاضر بود یک چشم خود را بدهد تا کیانوری این اعترافات جانانه را که مقابل دوربین تلویزیون انجام میداد برای او انجام دهد و بگوید که اشتباه کرده و راه شاه درست بوده. آنچه در نظر صاحبنظران معتقد به شرکت در انتخابات می بینم نمونه اخلاق اصیل ایرانی است « نه به اون زینب و کلثوم شدنش، نه به این دایره و دمبک زدنش». اونجایی که زمان شاه باید دایره دنبک میزد و یک جای کار را میگرفت و در دستگاه شاه مفید واقع میشد تعزیه زینب و کلثوم راه انداخت. امروز که باید قهر پیش گیرد گلایه و گریه سر دهد به هر خس و خاشاکی دست میازد تا راه آخوند صاف شود! همچی فداکاری می کنند و اعلام می کنند که در انتخابات بین بد و بدتر از سر ناچاری شرکت می کنند که گویی چشم ملتی همین الان به دست اینهاست و اینها از خود میپرسند که «در کدام سمت تاریخ ایستاده ام!». بیا پایین بابا... از ملت عقب افتاده ای، تاریخ اصلا عارش میاد به تو نگاه کنه! نه به اون زینب و کلثوم شدنت، نه به این دایره و دمبک زدنت!
آقا! ... یک جایی هست که لازم است چشم در چشم تاریخ بدوزی و بگویی نه! دیگر مصلحیت اندیشی جایز نیست! اگر در تاریخ یک جا هست که باید مصلحت اندیشی را به کناری نهاد و چریک بازی در آورد جاش اینجا و الان است! الان که وقتی جوانان با رژیم درگیر می شوند جامعه حمایت می کند و درهای خانه ها باز میشود تا جوانان را پناه بدهند تا دست نیروی سرکوب به آنها نرسد. میدانند که شیشه پنجره شان خرد میشود و قدرت تعمیر و خرید ندارند اما بازهم فداکاری میکنند. امروز مثل سال 49 نیست که مردم سیاهکل چریک ابله را دست بسته تحویل ژاندامری بدهند امروز مردم از چریک حمایت می کنند. در چنین وضعیتی این خروسهای بی محل در خارج کشور آواز شرکت در انتخابات سر میدهند! نه به اون زینب و کلثوم شدنت، نه به این دایره و دمبک زدنت!
الان وقت چریک بازی است که اگر از گوشه ای از ایران با اندک نیرو و امکانات شروع کنند مثل طالبان که در مقابل ارتش 300 هزار نفری اما بی انگیزه افغانستان پیروز شد و ارتش فرار کرد، امروز هم یک نیروی چریکی میتواند در مقابل سپاه پیروز شود چون سپاه فاسد دقیقا وضعیت ارتش افغانستان را دارد. اهل پول زن و فساد و بی غیرت است و نمی تواند در مقابل یک نیروی چریکی هدفمند با چند آرپی چی و موشک انداز دوش پرتاب بر علیه هواپیما و هلیکوپترها و تانک هایش تاب بیاورد و میشکند.
این چریک بازی طلب این جماعت، مصلحت اندیشی شان منو کشته! آقا! باید بگی شرکت نمی کنم چون درست نیست! بگذار با انتخاب پورمحمدی متعفن وضع بدتر شود و شلاق روزگار به تن مان بخورد تا عبرت نسلهای آینده شود که دیگر گز نکرده نبرند. برای مصلحت اندیشی خود رژِیم اصلاح طلبانش را دارد تو در خارج و در محیط امن دیگه دل به دل خامنه ای نده! آقا! .. الان وقت دایره و دنبک زدن نیست!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
مومنت مومنت
... نه از چریک فدایی سوسیال دموکرات در میاد و نه از سوسیال دموکرات های نوین چریک فدایی قدیمی
کوبیدن شخصی
دوست عزیز محسن عزیز
از نظر من شما را باید پرووکاتور نامید یا نویسنده شجاع
اعتقادی دارید وقابل احترام
ایا واقعا اعتقاد به حرکت مسلحانه دارید!؟؟؟
یا میخواهید چریک های (مارکسیست های ۵۷)قدیمی را تحریک کنید؟!
من مقاله تان در مورد......... فرخ نگهدار را هم خواندم و دقیقا موافقش هستم غیر چند خط پایانی.
چطور شما انجا میخواهید از فرخ شکایت کنید برای ارایه نظراتش نه اعمالش که دوستی در کمنت یادآور شد در فردای ایران آزاد ولی اینجا درس دمکراسی به رفقای کمونیست میدهید؟!
چقدر فضای بحث شما بوی ۵۷ میدهد(خودم ۵۷ نوجوان عدالت خواه !!!!بودم)
چقدر زیباست بحث ها را کمی زیباتر هدایت کنید
چون بالاترین مسولیت در اختیار شمای نویسنده میباشد.
In reply to کوبیدن شخصی by حامد
حامد عزیز
تنها ره رهایی جنگ مسلحانه.. امروز معنا پیدا کرده. در ادامه بخوانید
حامد عزیز، ممنونم از طرح نظرت. سخت منتظر بودم یکی ماست خور مرا در این مورد بگیرد و داشتم مایوس میشدم که شما از راه رسیدید. مشی مسلحانه در مقابل شاه اشتباه بزرگی بود به این دلیل که نظام شاه یک تیران نبود، بلکه یک نظام اقتدارگرا در جهت خواست جامعه بود. شما در فامیل زندانی سیاسی داشتید؟ چون ما در فامیل بزرگ مان نداشتیم. در محل هم نداشتیم. چون مردم ایران مشکلی با شاه نداشتند. یک مشت چریک هپروت زده میخواستند قدرت را بدهند دست پرولتاریا اما پرولتاریا اونها رو دست بسته میداد دست پلیس. فرخ نگهدار و فدائیان در عملیات شهری تروریست بودند نه مبارز! در سیاهکل مشی مسلحانه دنبال میشد نمیشه اسم تروریست روش گذاشت. چریک شهری در کلمبیا و نیکاراگوا معنا پیدا میکرد نه در تهران. در تهران چریک حضور نداشت بلکه تروریست حضور داشت. بعد از انقلاب هم مجاهدین در شهرها تروریست بودند نه چریک.
از اینها بگذریم شرایط زمان شاه با شرایط امروز قابل مقایسه نیست. بگذارید یک فرض را مقابل شما بگذارم. چنانچه درگیری در تهران مثل روزهای جنبش مهسا آغاز شود، و مثلا آمریکا با ده دوازده تا هواپیما بارهای مملو از سلاح های سبک و مهمات را روی تهران خالی کند و حمایت هوایی هم بر علیه مواضع ثارالله و وزارت اطلاعات و بسیج بکند، مردم این سلاح ها را بر میدارند و به روی رژیم آتش می گشایند. جای تعارف نیست! من کاملا موافق جنگ مسلحانه شهری در شرایط مناسب هستم. راه دیگری نمانده. من نمیخواهم ببینم نوه نتیجه های ما موالی مسلمانان معتقد به ولایت فقیه باشند. مرگ بهتر از این زندگی است. به وقت مناسب باید اسلحه را برداشت. آخرین روزهای این رژیم را گلوله رقم خواهد زد.
مغلطه ای به نام ( کمونیسم).
ســالام دوســلار..
همانطور که مشاهده میکنیم کمونیست های وطنی ما از مارکس مارکسیست تر, از لنین لنینیست تر و از ..... خود را نشان میدهند. کاربر کمونیست دو آتشه ما می نویسد که (( آن سیستم شوروی که گفتی، بقول خودت ؛استالینیسم بود و نه کمونیسم.))..
از این کاربر خواهش داریم یک کشوری که بقول خودشان یک سیستم (( کمونیستی )) دارند به اطلاع ما برسانند که این (( کمونیسم .. قبله گاه زحمتکشان جهان )) در کجاست؟. این مغلطه گویی ها درست یه این می ماند که بگوییم در ایران امروز (( جمهوری اسلامی واقعی )) نیست. در کشوری که بیش از 45 سال ملت فلاکت زده هر روز و هر شب ( اسلام ) را تجربه میکنند, این اسلام واقعی در کجاست؟
کمونیست های وطنی و ایده آلیست های ما فقط و فقط در بالای ابر ها زندگی میکنند. شعار های عدالت اجتماعی, برابری و برادری, تقسیم سرمایه در بین زحمتکشان و....را می دهند.. این شعار ها, شعارهای خیلی خیلی خوبی هستند که متاسفانه همه اشان تو خالی است که فقط در مغز ایده آلیست ها که با حقایق دور هستند, می چرخد.
در 57 کشور مسلمان که بیش از یک میلیارد نفر جمعیّت دارد تعداد انتشارات اعم ار کتاب, مجله و روزنامه ها از کشور 55 میلیونی انگلستان کمتر است.
مقاله ای است از ( دیوید ستتر) ..
Years of Communism—and 100 Million Dead
100
The Bolshevik plague that began in Russia was the greatest catastrophe in human history
100 سال کمونیسم - و 100 میلیون مرده
طاعون بلشویکی که در روسیه آغاز شد بزرگترین فاجعه تاریخ بشر بود.
یکی دیگر از فاجعه تاریخی بشر همین کلمه (( آریایی و آریایی نژاد )) است . بشریّت به این کلمه که نه مکان جغرافیای دارد و نه زمان تاریخی, بیش از 65 میلیون قربانی داد.
دوستان..
دوستان ... ترکی , فارسی
دری, بلوچی , کردی, عربی حرف زدن و...... گناه نیست.
اگر آقای توکلی که با اعقاید ایشان تا اندازه ای آشنایی دارم در مدت سالیان زندگی در غرب و آشنایی با فرهنگ دموکراسی عقایدش را تغیر داده است نه تنها گناه نیست درست بر عکس, این نشان دهنده رشد و آگاهی سیاسی ایشان را نشان میدهد.
دوست کمونیست دو آتشه ای در انگلستان داشتم که در سالهای 80 مرا دعوت به تظاهرات در خیابان های لندن کرد.
هرچند که میل به این کار را نداشتم ولی از روی ناچاری قبول کردم. اکثر افرادی که در این تظاهرات تشریف داشتند همه چپی های دو آتشه با ویزای دائمی و یا با پاسپورت انگلیسی , تحصیل کرده ولی بیکار, دارای حقوق سوسیالی از دولت انگلستان, دارای خانه های سازمانی که کرایه شان دولت میپرداخت, دارای بیمه های درمانی و اجتماعی که باز هم دولت انگلستان می پرداخت, دارای حق ورود به موزه و کتابخانه های انگلستان بطور رایگان بودند. در این تظاهرات یکی از این شعار ها این بود ( مرگ بر امپر یالیسم , زنده باد سوسیالیسم )....
بعد از تظاهرات که برای نوشیدن آبجو به یکی از (( پاپ )) های لندن رفتیم از دوستم سوال کردم..
دوست عزیز ...آیا شما می توانید پاسپورت شوروی را داشته باشید, دولت شوری ماهیانه برای شما پول و کرایه خانه شما را پرداخت بکند, بیمه های درمانی شما را بپردازد, دانشگاه ها را برای شما مجانی بکند و بعد بیایید در خیابان های مسکو فریاد بزنید که (( مرگ بر سوسیالیسم, زنده باد امپریالیسم ))؟
چون ایشان جوابی برای گفتن نداشت پاسخ داد ( چون در زمان قبل از مصدق, پول های نقت ما را انگلستان بلعیده است , ما هم حق داریم از پول های دزدیده شده استفاده بکنیم )...
دوستان... همانطور که اشاره شد, کمونیست ها وطنی ما در عالم هپروت و بالای ابر ها زندگی میکنند. و چون سالیان سال در این عالم زندگی کرده اند , قدرت شناخت از تحولات اجتماعی و حقیقی دور مانده اند . البته ایشان هم زیاد تقصیری ندارند. اگر موقعیتی میشد که ایشان هم سفری به کوبا و یا کره شمالی داشتند, شاید عقایدشان تا اندازه ای فرق میکرد.
دوستان اینک یک برنامه از یو تیوب را برایتان میفرستم, داستان یک ایرانی در زندان های کوبا را نشان میدهد. در این برنامه متوجه خواهید شد تاواریش فیدل کاسترو چه بلایی بر سر کوبا و مردمانش آورده است.
https://www.youtube.com/watch?v=yB4P5wTPdc0&ab_channel=%D8%AF%D8%A7%DA%…
و یا در یو تیوب تیتر (( خاطرات عجیب یک ایرانی در زندان کوبا / گفتگو با مهدی اسدی )) را جستجو بکنید.
در پایان به این کاربر یاد آوری بکنیم که ما (( آذری )) نیستیم. ما (( تورک )) هستیم . لطفآ از دادن هویت غلط که از سیاست های پان ایرانیست ها , شونیست های فارس و جمهوری جهل و جهالت اسلامی ریشه میگیرند, اجتناب بکنید. ما خودمان بهتر از شما میدانیم هویتمان چیست و کی هستیم و به قیّمی مثل شما ها احتیاج نداریم. سیز ساغ , من سلامت.
حتی برای نوشتن چرندیات و…
حتی برای نوشتن چرندیات و تهوع جات های تبلیغات سازمانهای جاسوسی سیا و موساد هم نیاز به کمی سواد و اطلاعات و توانایی است و نه مبلغان همجسگرایی و روابط جنسی دسته جمعی که حتی جریانات سیاسی جامعه ایران را در زمان شاه و شیخ نمی دانند و در سایت خود عکس ساواکیهای جنایتکار را نصب کرده اند مانند تصویراحمد حراستی را.
واقعا با همین خیالپردازی ها…
واقعا با همین خیالپردازی ها ۴۵ سال نتوانستید براندازی کنید مردم از جمهوری اسلامی بیزار هستند ولی صد برابر از اپوزیسیون خارج نشین بدشون میاد اگه از ترس تجزیه طلب و مجاهد و کمونیست و پهلوی و جنگ و ناامنی داخلی نبود تا حالا صد دفعه حکومت سرنگون میشد توسط مردم در ضمن مردم به جوان بی سلاح پناه میدهند نه به مبارز مسلح شاید واسه شما خارج نشین ها جنگ داخلی و حمله نظامی خارجی نابودی زیرساخت های ایران مهم نباشه اما برای ما که تو ایران هستیم مهم چون هرچی نابود بشه باید با پول ما ساخته بشه و تو این سالها واسه تک تک چیزهایی که ساخته شده مردم ایران خون دل خوردن سر هر پروژه چندین برابر هزینه داد ملت بابت دزدی و تحریم و رانت و غیره در ضمن تو شاید درک نمیکنی این واقعیت رو که اون چند صدهزار پاسدار و بسیجی و آخوند هر کدوم خانواده و دوستانی دارند که مثل اونا فکر میکنند ایرانی اند ولی ما میدونیم که جنگ مسلحانه یعنی درگیری میان میلیونها ایرانی در ضمن این حکومت بر خلاف قبلی طرفدارانش فرار نمیکنند میان تو خیابون و میجنگند تو محل کار من هم طرفدار هست هم مخالف روی هم اسلحه نخواهیم کشید پ
لنین تراشان استعمار
کاری به جوی متعفن توده ایسم در ایران ندارم که متاسفانه نشان دادند لیاقت و فهم درک آزادی را درایران وجهان نداشتند و همواره در خدمت استعمارگران روس وبکام غربی ها کشتند و کشته شدند.
اما مطلب مورد نظر نقشه دولت انگلستان برای از بین بردن امپراطوری عثمانی است که تا امروز مردم خاورمیانه گرفتار آن هستند.
از بین بردن عثمانی و شکست آلمان، آلمان رابه ایجاد انقلاب در روسیه انداخت. بهترین نامزد برای این رویگرد تاریخی فردی بنام لنین بود که با پول و حمایت آلمان به روسیه فرستاده شد تا برای آلمان نظام سلطنتی را براندازد.
متاسفانه در ایران در باره آغاز و سرانجام و تاثیرات جنگ اول مطالب زیادی منتشر نشد و آموزش از جنگ اول در سیاست خارجی قرار نگرفت و مردم دربی خبری بسر بردند. در این بی خبری بود که میدان فعالیت برای ستون پنجمی ها باز شد که هنوز ادامه دارد.
از سال 20 تا 32 فضای آزادی بوجود آمد که بازهم سیاست مسکو برای برهم زدن آن به وسیله حزب توده از بین رفت.
در سال 57 بازهم روزنه ای پیش آمد که اینبار هم آن روزنه را توده ای لجن مال کردند.
این است خواستگاه و سیاست چپ در صد سال گذشته در ایران و جهان.
سالام دوسلار.آن سیستم شوروی…
سالام دوسلار.
آن سیستم شوروی که گفتی، بقول خودت ؛استالینیسم بود و نه کمونیسم.
مگر علی اووف و نسیم ناظر بایف نماینده ملی بودن آذربادگان قزاقستان و هویت ترک هستند؟ استالین هم نماینده سوسیالیسم نبود. چرا یک بام و 2 هوا در مثال منطق شما ؟
کیانوش هم گویا ترک طالش و آستارا و قائم شهر است، ولی حالا سوسیال دمکرات شده. یا نشده. یکبار میگفت پدر و مادرش ترکی حرف میدند.
من هم سالها با آذری ها همسفر و در خوابگاه دانشگاه هم اطاق بودم ولی 4 جمله ترکی یاد نگرفتم؛ غیر از شنیدن موسیقی آذریایجان شمالی و خرم آبادی،آذری ها با هم فارسی حرف میزدند در ملاقات های چای و سیگار و طرح محاصره شهرها از طریق روستاها.
حکومت های تک حزبی همیشه متلاشی میشوند.
ســـالام دوســـلار...
وینستون چرچیل سخن معروفی دارد که میگوید (( کسی که در بیست سالگی کمونیست نباشد قلب ندارد و کسی که در چهل سالگی کمونیست باشد عقل ندارد ))..
به این کاربر مجهول الهویّه کمونیست دو آتشه بایستی اطلاع داد که بشریت این نوع حکومت دیکتاتوری پرولتاریایی را آزمایش کرد و بیش از 100 میلیون قربانی داد.
حکومت های تک حربی بنا بر ( ذات ) و اصالتشان اصالح پذیر نیستند همیشه متلاشی شده و خواهند شد. حکومت تک حزبی دیکتاتوری کمونیست شوروی, حکومت دیکتاتوری تک حزبی رستاخیز پهلوی که متلاشی شدند و حکومت دیکتاتوری تک حزبی حزب اللهی جمهوری جهالت اسلامی هم متلاشی خواهد شد.
کارل مارکس سحن مشهوری دارد که می گوید (( اسم من مارکس هست ولی من مارکسیست نیستم )).
کار بر گرامی کمونیست دو آتشه ... بهتر می توان گفت که مارکس بیماری های اجتماعی را بهتر از دیگران تشخیص می دهد ولی نسحه و دوا های که برای این بیماری ها تجویز میکند نه تنها بی اثر است بلکه شدت بیماری ها را دو چندان میکند.
باز یک سحن مشهور از وینستون چرچیل یاد آوری کنم. او میگوید (( من هم بخوبی میدانم که نوع حکومت پارلمانی که ما داریم از بدترین نوع حکومت هاست , ولی هنوز بشریّت بهتر از این حکومت , هیچ نوع حکومت دیگری را پیدا نکرده است ))..
کار بر کمونیست دو آنشه گرامی .... قانون اساسی امریکا بیش از 200 سال پیش در یک ورقه نوشته شد. این قوانین بر حسب ذات و اصالتشان قابل تغیر می باشند. این قوانین بر خلاف تمام مشکلات و نا کارآمد های که دارد, هنوز هم که هنوز است , هزران هزار بار بهتر از (( مانیفست کمونیست )), دولت امریکا را میگرداند.
کار بر کمونیست دو آنشه گرامی... انسان در فضای باز سیاسی و در فضای آزاد رشد و تکامل پیدا میکند. در
دیکتاتوری های پرولتاریایی و تک حزبی , انسان به یک ماشین (( بعله قربان )) تبدیل میشود. بعد از فروپاشی شوروی بخاطر حزب گندیده کمونیستی استالینیستی , از پانزده جمهوری که بوجود آمد, هیج یک از این جمهوری ها به یک سیستم دموکراسی هنوز دست نیافته اند. سال های زیادی میخواهد که ریشه گندیده و بیماری (( استالینیزم )) در این جوامع از بین برود.
بزرگترین مشکلی که چپ و اپوزیسیون امروزدر ایران دارد این است که از بافت و حقوق حقه ( ملت های مختلف در ایران ) بیخبر است. واگر هم خبر دارند این خواسته های ملت های دیگر در ایران را نادیده میگیرند.
خوشبختانه در این عصر شکوفایی دیجیتالی , ملت های غیر فارس در این فلات ایران نامیده شده , آنقدر رشد و به آگاهی سیاسی دست یافته اند که بدانند منافع ملیّشان در پشت داس و چکش است و یا پشت شیر خوابیده و یا در آزادی و استقلال.
در پایان جالب است که یک خاطره کوچک تعریف بکنم.
دوستی در اسکاتلند داشتم که در سالهای 80 رئیس سندیکای معدنچیان ذغال سنگ یک قسمت اسکاتلند بود. شاید بیاد داشته باشید که در سال 1984 , معدنچیان ذغال سنگ انگلستان به رهبری (( آرتوراسکارگیل )) که بمدت یک سال اعتصاب کرده بودند نزدیک بود که دولت مارگارت تاچرا را سرنگون بکنند. این دوستم از طرف سندیکای معدنچیان لهستان و شوروی سابق برای دوستی و همبستگی ( کارگرهای جهان ) و هم چنین برای کمک به معدنچیان اسکاتلند به این کشور ها دعوت شده بود. در نشستی که با چندین تن از کارگران و معدنچیان در شوروی سابق داشت با شوخی از او سوال کرده بودند که (( چه طبقه ای را در جامع شوروی بعد از سوسیالیزم و قبل از رسیدن به کمونیسم می بینید ؟)) ایشان جواب داده بود هیچ طبقه ای را نمی بینم. آنها با شوخی گفته بودند که در شوروی بعد از ( سوسیالیزم ) و قبل از ( کمونیسم ) , "(( الکل ایسم ))"وجود دارد......
تو که اینهمه استعداد زمینی و…
..........
مدام قضاوت روانی در باره منتقدان نوشته جات ات نمودن، نشان میدهد دچار چه توهمی هستی. اینقدر سطحی و غیرمنطقی میباشی که میروی با ماشین گوگولی اسم و آدرس روانشناسان ایران را پیدا میکنی تا به افراد منتقد ات تجویز نمایی و برای آنان مشتری پیدا کنی. چه تشخیصات راه دوری در باره متفکرانی مانند لاچین و تبریزی و ..... تاکنون اینجا کردی. !
از وضعیت روانی خود و سایقه و تجربه ات با روانشناسان ماوراء البحر قدری بنویس. کیانوش کمنت در باره لوس بازی هایت را اگر سانسور کرده ولی شاید آنرا برایت فرستاده باشد. سلطنت طلبان بی فرهنگ فاقد هنر و طنز را ، حتی آخوند نفله نمود و روانه لوس آنجلس و قطب شمال کرد.
اگر سوسیالیستها و آزادی خواهان بقدرت میرسیدند حداقل نمی گذاشتنه اطرافیان و خادمان و پارازیت های اطراف شاه ، میلیونها دلار سرمایه مردم ایران را به امریکا منتقل کنند ، یا برای کانال یک شین شین چکهای 10 هزار دلاری ماهانه حواله نمایند.،و بعضی از مهاجرین و فرا ریان، به روانشناس راه دور ،مانند تو رجوع کنند، که سخن از تفنگ برنو و طناب دار و مبل و مستراح و آفتابه در پاسخ و پیامت بنویسی و سن افراد را دلیل فسیل و 57ی بودنشان قید کنی.
به ناشناس کمونیست
حیفم آمد در کنار خنده هایی که کردم چند کلمه ردیف نکنم بلکه به این باور برسی که مشکل روانی داری و باید به روانپزشک مراجعه کنی. اینجا اثبات کرده ام که یک لاجوردی جلاد اما صد برابر بدتر در وجود تو در حال جوش و خروش است و برای روز انتقام از انسانهای روی کره زمین لحظه شماری میکند.
من مطمئن هستم که شما کاملا به حرفهایی که میزنید اعتقاد دارید. روانشناس نیستم اما آن خشم انقلابی که در سطر سطر نوشته شما مشهود است را که میخوانم متوجه میشوم که با یک لاجوردی دیگر این بار با عقاید افراطی غیر انسانی در پوششی انسانی تحت نام کمونیسم طرف هستم. خدا را شکر که تو و ایده ات به جای خمینی جانشین شاه نشدید. تو با این خشم انقلابی و عینک انقلابی ات نسل کاسب و بقال و ماست بند و کارخانه دار و زارع و کارگر را از دم بر می انداختید و یک کیم ایل سونگ جدید بر ایران حاکم میکردید که ما هم میشدیم کره شمالی. از خودت بترس مرد حساب! این گونه کینه ورزیدن به دیگران آنهم سیستماتیک از تو یک روبات ضد انسان ساخته. به این جملاتت نگاه کن و قضاوت کن. در جملاتی که می آورم آنهایی که تو دشمن کمونیسم به حساب می آوری سر به میلیاردها انسان روی کره زمین میزند. متد برخورد صاحبان اندیشه تو همان متد استالین، پل پت و مائو منتها از نوع ترمز بریده ترش است. بخشی از جملات شما را می آورم. به باور من کسی که به این سطور باور داشته باشد یک دیوانه و قاتل است که باید زنجیرش کرد که اگر زنجیر پاره کند و سرنوشت مردمان را در دست بگیرد میلیاردها نفر را به قتل خواهد رساند. باور نداری با یک روانپزشک مشورت کن تا آخر عمری خودت را بشناسی و لال و بیمار از دنیا نری. حالا نمونه ای از نوشته های دهشتبار و کینه ورزانه تو که عقیده به آن معنایی بجز نابودی فیزیکی مخالف عقیده اش او را راضی نمی کند. تو با من برخورد سیستماتیک داری. یعنی به من نه بعنوان یک انسان گمراه که به بهشت کمونیسم اعتقاد دارد بلکه به عنوان یکی از پیچ و مهره های نگهدارنده نظام سرمایه داری نگاه می کنی و در نتیجه بجای برخورد شخصی با نظریات من یک برخورد از نوع حذف فیزیکی کل نظام سرمایه داری و پیچ و مهره های نگهدارنده اش میکنی. پیچ و مهره نگهدارنده کل نظام سرمایه داری یعنی انسانهایی که در این نظام مشغول کار و تولید هستند و اعتقاد دارند که نظام خوبی است. پیچ و مهره این نظام یعنی من مزد بگیر.. یعنی کل مزدبگیران در نظام های سرمایه داری که برای عقاید کمونیستی تو پشیزی ارزش قائل نیستند و تو و امثال تو را انسانهای خیالپرداز می شناسند که هنوز شناختی از روان انسان ندارد و بجای شناخت روان انسان، به هپروت اندیشه مارکسیسم پرداخته و آنچنان شیفته آن شده که توان دیدن یک وحشت بزرگ - به تعبیر آریامهر- را ندارد. و اما کدام سطور نشان دهنده روان پریشان تو، مالیخولیا، و نشان یک لاجوردی قصاب از تو در صورتی که تو و همفکران روانی ات کنترل جامعه و قوه قهر را در دست بگیرید است:
نوشته ای:
چرا کمونیسم ستیزی،- تداوم انتقام بورژوازی امپریالیستی است؟ ،خطر و آسیب کمونیسم ستیزی برای بشریت در میان سلطنت طلبان؛بازندگان تاریخ. - کمونیسم ستیزی یعنی سیاست و ایدئولوژی امپریالیسم در مبارزه با سوسیالیسم،.... (دوباره کلی حرفهای شبیه به هم که به کنار اما نتیجه گیری ات جالب است). مینویسی:
به نقل از توماس مان،نویسنده آلمانی و مبارز ضد فاشیسم، کمونیسم ستیزی فقط جنون اصلی عصر ما نیست، بلکه جنایتی علیه صلح و بشریت است.
ینی من، محسن کردی، و هرچه مزد بگیر در جهان است که کوچکترین اعتقادی به کمونیسم نداریم و آنرا رد می کنیم همه جانیانی هستیم بر علیه صلح و بشریت (بشریت یعنی جنابعالی ناشناس).
مفهوم کلمه جانی یعنی چی؟ یعنی کسی که یک قاتل بالفطره است و عقلا باید جلوی این آدم را گرفت! یا به زندانش انداخت که زندانی که میلیاردها را زندانی کند نداریم، در نتیجه تنها یک راه می ماند که اخلاف تو مانند هیتلر و استالین و پل پت و مائو بکار گرفتن: نابودی محسن کردی، نابودی همه مزدبگیران جهان سرمایه داری که با تو همعقیده نیستند. برای آن که به وسعت جنایتی که شخص جنابعالی بر علیه بشریت موجود در سر داری پی ببری، و بدانی که چرا هزاران برابر از لاجوردی جلاد اوین بدتر هستی، کافیست جملاتی که در تعریف «آنتی کمونیسم» ردیف کرده ای نگاه کنی و تلاش کنی ببینی در واقعیت عینی، در جهان چه کسانی در طبقه بندی آنتی کمونیسم تو جای میگیرند. این افراد چه کسانی هستند که جهان امپریالیستی به وسیله آنها آنتی کمونیسم را پیش میبرد؟ آن کسان محسن کردی هست، و همه کسانی که در جهان سرمایه داری مشغول کار هستند و از زندگی شان راضی و کسانی مثل تو را بجز یک روانپریش به حساب نمی آورند. ملاحظه میفرمایید که با قرار دادن ماها... یعنی میلیاردها انسان روی کره زمین، نقشه قتل و نابودی ما را که یک یک مان را جانی و مزدور امپریالیسم و سرمایه داری میدانی در سر میپروری. برای همین است که میگویم در آینه نگاه کن و از خودت بترس! تو قاتل بالقوه فرزندان و نوه های خودت، برادرت، خواهرت و افراد فامیل و همشهری هایت هستی که همه با ذهنیت مالیخولیایی آلوده به کمونیسم تو موافق نیستند. تو قاتل بالقوه ما از نگاه تو جانیان روی کره زمین که تعداد مان به میلیاردها انسان میرسد هستی. تو موجود خطرناکی هستی که باید مراقبش بود که یک وقت نرود آب تهران یا آب شهری که در آن زندگی می کند را مسموم کند تا بتواند توجه مردم را به بهشت کمونیسم جلب کند.
راهکاری که تو پیشنهاد می کنی و در زیر می آورم، فقط یک آرزوی ابلهانه است که اصلا جای شدن ندارد چرا که همه آنهایی که تو به همکاری میطلبی، عقیده دارند که امثال تو نیاز به روانپزشک دارند چرا که روان تو را از روی نوشته هایت میتوانند تحلیل کنند. ببین چه راه حلی داده ای ای روانپریش مالیخولیا، چنین انسانهایی فقط در ذهن اسکیزوفرن تو میتوانند وجود داشته باشند:
«جهت خنثی نمودن توطئه های غیرانسانی آنتی کمونیستی بورژوازی و کاپیتالیسم، باید روشنفکران، هنرمندان، و مبارزان اجتماعی در زمینه های فرهنگی، فکری، سیاسی، صنفی و رفاهی متحد شوند و کوششهای سودجویانه مالی اقتصادی و فرهنگ عقلگریزانه ارتجاعی خرافاتی آنان را خنثی و افشا سازند.»
به پیر خرفت فسیل ناشناس
من: قاسم!! برو اون تفنگ منو بیار تا حق اینو بزارم کف دستش! اگه مردی وایسا! ...
مفتش امنیه: اجازه بدید .. من خودم با دست خودم طناب دار رو میندازم گردنش!
ناشناس: 🏇🏇🏇🏇
من: خخخخخخخخخخخخخخخخخ
هاهاهاهاهاهاها...
😆😆😆😆😆😂😂😂😂🤣🤣🤣🤣
🔥🔥🔥🌪️🌪️🌪️🪐🪐🍻🍻🍹🍹🍾🍾
😆😆😆😆😆😂😂😂😂🤣🤣🤣🤣
من: هه هه هه. ... هاها.... قاسم!
قاسم: هی هی هاها....بعله آقا!
من: برو اون آفتابه ره بزار دم مبال!
قاسم: چشم آقا..
.اتحاد یا کمونیسم ستیزی؟.
سرباز فداکار ! از اینکه هنوز دشمنت؛ مانند :شاه و ساواک و سازمان سیا و پرویز ثابتی، امروزه :چپ و چریک است، واقعن فرزند خلف همان سلطنت........... سرنگون شده ای هستی که چارتا آخوند نعلینی..........کنند و هنوز در خیال باطل آن هستید؛ در حالیکه رضا پهلوی با اعلان مواضع جمهوری خواهی اش نشان داد که فقط او فرزنذ زمان خود است و نه امثال شماها! بازگشت سلطنت پهلوی به ایران، توهین به خدا و خلق قهرمان ملتی اهورایی است!خوشبختانه نسل جوان نشان داد که حتی تصوری از نظام کاروپت و فاسد رژیم گذشته ندارد. جنایت آخوندها باعث شد که فیل شاهدوستان بار دیگر یاد هندوستان کند. جهان بسو جمهوریت میشتابد نه بسوی نظام شاهان ..................
چرا کمونیسم ستیزی،- تداوم انتقام بورژوازی امپریالیستی است؟ ،خطر و آسیب کمونیسم ستیزی برای بشریت در میان سلطنت طلبان؛بازندگان تاریخ. - کمونیسم ستیزی یعنی سیاست و ایدئولوژی امپریالیسم در مبارزه با سوسیالیسم، جنبش کارگری انقلابی، احزاب مارکسیستی، نیروهای مترقی، و جریانات دمکراتیک جهان. آنتی کمونیسم نشانه بحران عمومی سرمایه داری، ناامیدی تاریخی، زوال فرهنگی فکری، و وحشت کاپیتالیسم، بورژوازی، و امپریالیسم از سوسیالیسم احتمالی آینده است. کمونیسم ستیزی مشخصه و تمایل اصلی کل سیاست و ایدئولوژی امپریالیسم است. ریشه آن، بحران عمومی نظری و عملی در ایدئولوژی نظام سرمایه داری است. کمونیسم ستیزی مهمترین ابزار و سلاح سیاسی ایدئولوژیک بورژوازی در مبارزه علیه زحمتکشان و ایدئولوژی علمی شان یعنی مارکسیسم-لنینیسم است.
به نقل از توماس مان،نویسنده آلمانی و مبارز ضد فاشیسم، کمونیسم ستیزی فقط جنون اصلی عصر ما نیست، بلکه جنایتی علیه صلح و بشریت است. واژه آنتی کمونیسم ریشه یونانی فرانسوی دارد و بشکل عکس العمل بورژوازی علیه جنبش های خلقی و کارگری و جهان بینی علمی شان یعنی ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیکی است. در بعضی از کشورهای غربی و جهان سومی، کمونیسم ستیزی، ایدئولوژی دولتی است. عواقب و خطر کمونیسم ستیزی برای بشریت را نباید دست کم گرفت. افشای آنتی کمونیسم و مبارزه علیه آن وظیفه مهم اخلاقی سیاسی ایدئولوژیک انسانهای صلحجو،ملی، هومانیست، سوسیالیست، و کمونیست است. به کمونیسم ستیز ارتجاعی و ضد بشر باید در هر زمان و مکان و شرایط اعلان جنگ نمود و با آن شجاعانه مخالفت کرد. از نظر تاریخی مرحله اول آنتی کمونیسم بورژوایی در پایان قرن 19 در زمان مارکس و انگلس شروع شد. مرحله دوم آن بعد از انقلاب اکتبر در روسیه و تشکیل سیستم جهانی سوسیالیسم بعد از پایان جنگ دوم جهانی آغاز گردید و تا مرز جنگ اتمی میان دو بلوک شرق و غرب پیش رفت. امپریالیسم همراه با بورژوازی و کاپیتالیسم همیشه ادعا نموده اند که ایدئولوژی کمونیسم غیردمکراتیک، غیرهومانیستی، مخالف حقوق بشر، و خلاف آزادی انسان است، در حالیکه آنها خود از طریق جامعه طبقاتی تقریبا 3000 ساله شان در طول تاریخ بشر، کم جنایت نکرده اند.
کمونیسم ستیزی در تمام اشکال ایدئولوژی امپریالیستی از جمله در اخلاق، هنر، فلسفه، ادبیات، اصول اخلاقی، حقوق، و جامعه شناسی نفوذ دارد. یکی از حامیان کمونیسم ستیزی، رهبران روحانیت ادیان ابراهیمی است که با ایدئولوژی مارکسیسم سرجنگ دارند و علیه جنبش خلقی و کارگری و علیه سوسیالیسم و کمونیسم مبارزه میکنند. علت و ریشه مادی آنتی کمونیسم امپریالیسم و بورژوازی، سرمایه داری انحصاری و قدرت طلبی سیاسی نظام سرمایه داری است. هدف آن از آغاز نابودی جنبش سوسیالیستی در تئوری و در عمل بوده.
بخشی از اهداف آنتی کمونیسم غربی، تعقیب و سرکوب نیروهای دمکرات، صلح طلب، و سوسیالیستی است و میکوشد از رشد نیروهای انقلابی و مردمی جلوگیری کند، احزاب و سازمانهای کمونیستی را تجزیه و متلاشی سازند و جهانبینی کارگری را با شکست روبرو نمایند و ناسیونالیسم شونیستی را تقویت کنند. آنتی کمونیسم مرسوم فعلی، سلاح ایدئولوژیک اصلی جنگ روانی امپریالیسم و توجیه سیاست تهاجمی علیه جریانات ترقی خواه و سوسیالیستی، توجیه فشار و تعقیب کمونیست ها و فعالان صلح و حقوق بشر در کشورهای امپریالیستی و کشورهای جهان سوم است.
آنتی کمونیسم از آغاز در جریان جنبش کارگری بشکل سلاح ایدئولوژیک طبقه سرمایه دار علیه مارکسیسم و بعدها علیه لنینیسم بوجود آمد و در مقابل زوال بیرونی ایدئولوژی بورژوایی، بشکل دشمنی با ماتریالیسم تاریخی دیالکتیکی وارد عرضه اجتماعی شد. آنتی کمونیسم حتی امروزه در کشورهای سرمایه داری مخصوصا در کشورهای عضو پیمان ناتو تبلیغ و حمایت میشود. تبلیغات آنتی کمونیسم میکوشد در لباس فریب، به بهانه اصلاح سوسیالیسم، پیشنهاد انواع مدل های سوسیالیسم ملی، و اقسام سوسیالیسم دمکراتیک، وارد جنبش ها و فضای سیاسی فرهنگی جوامع بحرانی و مستعد انقلاب و سوسیالیسم گردد.
آنتی کمونیسم امروزه هم خصوصیت اصلی و استراتژی سیاسی امپریالبسم است که ماهیتا انسان ستیز و ضد انقلابی است. از نظر تئوریک آنتی کمونیسم میکوشد از تمام انواع عناصر ارتجاعی و التقاطی ایدئولوژی بورژوایی و انواع نظریه های رویزیونیستی و اپورتونیستی، چه راست و چه چپ، استفاده کند تا جنبش های مردمی چپگرا را بی اعتبار سازد. بورژوازی میکوشد از طریق کمونیسم ستیزی تضاد بین امپریالیسم و خلق را مخدوش کند و یک جبهه واحد ضد سوسیالیستی تشکیل دهد و در سیاست داخلی با سرکوب نیروهای مبارز و صلح طلب، و در سیاست خارجی، دفاع از قوی ترها و مسابقات تسلیحاتی مانع رشد نیروهای استقلال طلب گردد.
آنتی کمونیسم حدود یک قرن است که بشکل سلاح اصلی و سیاسی ایدئولوژیک بورژوازی و امپریالیسم علیه جنبشهای اجتماعی چپگرا و مردمی فعال است و میکوشد با توتالیتر نامیدن احزاب و سازمانها چپ و دکترین آنان، مارکسیسم و سیاست احزاب چپ گرا بدنام، منحرف و بی اعتبار کند، و با صطلاحاتی مانند پلورالیسم و همزیستی مسالمت آمیز، و نامیدن کشورهای کاپیتالیستی بشکل " جوامع صنعتی و جوامع رفاه" و تبلیغ افکار بورژوایی، صلح طبقاتی کذایی ایجاد کند، تا بتواند در سیاست خارجی به استثمار، جنگ و ترور دولتی ادامه دهد. منظور آنان از تکثر و پلورالیسم سیاسی، معمولا التقاط جهانبینی مارکسیسم-لنینیسم با نظریه های بورژوایی و انحراف جنبش انقلابی کارگری بشکل سندیکاهای زرد و جایگزینی افکار ناسیونالیستی شونیستی بجای افکار رهایی بخش و سوسیالیستی است تا جنبش های مردمی و جهانبینی چپ را منحرف یا تخریب سازد.
انکار عملی شدن رهایی، استقلال و سوسیالیسم، تحریک و تنفر علیه نیروهای دمکرات، صلحجو و سازمانهای ترقی خواه، از جمله اهداف آنتی کمونیستی کاپیتالیسم و امپریالیسم است. بورژوازی میکوشد از طریق رویزیونیسم جنبش کارگری و ملی را زیر سلطه خود در آورد یا آنرا تجزیه و منفعل سازد و ایده سوسیالیسم را بی اعتبار نماید و برای این کار گاهی از شاخه راست احزاب سوسیال دمکرات و اتحادیه ای راست کارگری و با کمک ایدئولوگ های رویزیونیست استفاده میکند.
مبارزه فرهنگی آنتی کمونیستی امپریالیسم از طریق طرح شعار "اصلاح و انسانی نمودن فرهنگ" و انکار سیاست فرهنگی مارکسیستی احزاب و سازمانهای چپ است، با این هدف که جنبش چپ را تخریب نماید، رابطه میان سازمانهای مردمی چپگرا و هنرمندان را تیره کند و ادیبان و هنرمندان را از خلاقیت در سبک و مکتب "رئالیسم سوسیالیستی" و در هنر و ادبیات مقاومت و مسئول، و از جانبداری سوسیالیستی جدا سازد. غرب نیروهای خالق فرهنگ دمکراتیک و سوسیالیستی را مورد آزار قرار میدهند و معلمان چپ را از مدارس اخراج میکنند، و به هنرمندان مخالف نظام سرمایه داری امکانات نمیدهند. آنتی کمونیسم بورژوایی میکوشد از طریق رسانه های مدرن و سنتی، خرافات، فردگرایی، منفعت طلبی، ابتذال، بی خیالی، و اشاعه فرهنگ سکس و لذت مجازی مردم را از ارزش های انسانی و مسئولانه جدا سازد. جهت خنثی نمودن توطئه های غیرانسانی آنتی کمونیستی بورژوازی و کاپیتالیسم، باید روشنفکران، هنرمندان، و مبارزان اجتماعی در زمینه های فرهنگی، فکری، سیاسی، صنفی و رفاهی متحد شوند و کوششهای سودجویانه مالی اقتصادی و فرهنگ عقلگریزانه ارتجاعی خرافاتی آنان را خنثی و افشا سازند.
افزودن دیدگاه جدید