فراکسیون ها
تاریخ احزاب در گوشه و کنار دنیا با همه پراکندگی در جغرافیای سیاسی و ویژگی های بومی در ساختار، محتوا و عملکرد حزبی و سایر رویکرد های مشابه تشکیلاتی به امر سیاست ورزی، کم وبیش با پدیده ای به نام فراکسیون ها، گره خورده است.
بررسی اجمالی رهیافت فراکسیونیزاسیون در تاریخ علوم سیاسی، نیازمند یک پژوهش گسترده کارشناسانه و علمی در ابعاد بین المللی می باشد که امید می رود اکنون با درک ضرورت ایجاد فراکسیون ها در جامعه سیاسی ایران، مورد توجه اهل نظر و کارشناسان امر و در دستور کار آنان برای طرح و بحث در میان فعالان سیاسی، قرار گیرد.
این نوشتار تلاشی است مختصر و اشاره ای است فهرست وار بر پایه های نظری و تشکیلاتی درضرورت وجود رسمی، علنی و فعال فراکسیون ها در میدان سیاست ورزی ایرانی.
ناگفته نماند که لزوم اقدام اساسی و جدی در راستای ایجاد فراکسیون های مدرن ،کیفی و تاثیر گذار، اخیرا و از سوی بسیاری از فعالان سیاسی از نحله های گوناگون فکری و دارای سوابق و علایق متفاوت تشکیلاتی و حتی توسط برخی نیرو های منفرد، به ویژه در سال های اخیر با گشایش روزافزون فضای فکری و پراتیک دیالوگ و همگرایی در
اپوزیسیون ایرانی، مورد توجه و اشارات مکرر و حتی در مواردی در دستور کار تماس های پراکنده و جلسات تک گیر و ناتمام ، قرار گرفته است. این امر بیان گر این واقعیت ناگزیر است که در فقدان فراکسیون ها به مثابه یک ابزار دمکراتیک در امر سیاست ورزی و سیاست سازی سالم و پیشرو، همچنان بن بست ها و گره های کور ناگشوده ای از هر سو و در هر زمینه، همچنان بر دوشهای خسته آرزومندان همکاری و مبارزه مشترک برای آزادی میهن و استقرار دمکراسی و حقوق بشر در ایران، سنگینی می کند.
ضرورت وجودی و کاربرد فونکسیونل صرف پدیده فراکسیونه سازی در سیاست، به تنهایی و جدا از پروسه ،دگرگونگی و گوناگونی ها در نقطه عزیمت کاتاگوریزه کردن
انواع فراکسیون ها می تواند حداقل بر پایه های نظری و عملی زیر به طور عام و عمومی استوار گردد . یک یا بخشی از این پایه ها میتواند در موارد خاصی از جایگاه عمده و مرکزی با اهمیت ویژه و حتی بحرانی در پروسه ماندگاری حیات فکری یا ساختاری آن مورد خاص برخوردار گردد.
1. در نهاد ها یا جریان هایی که از جمله به دلایل فراگیربودن و تکثر گرایی و پافشاری بر حفظ یکپارچگی خود به دلیل معذورات سیاسی و محتوایی و ملاحظات جمعی و یا زیر فشارو مراقبت جناح های هم اندیش رادیکال یا بنیادگرا، قادر به اتخاذ مواضع مشترک برای حداقل پیشبرد جنبش عمومی و پویایی و عدم انفعال در میدان سیاست -- بویژه در مواقع ضرور و پر اهمیت که هر گونه تحرک سیاسی و فکری عمومی ارزش استراتژیک دارد – نمی باشند و پایبندی به برخی اصول راه را بر حرکت جمعی می بندد، فراکسیون ها می توانند با اعلام مواضع مستقل و دمکراتیک خود و البته با پایبندی به روح توافقات کلی اولیه و با حفظ پرنسیب ها، در یک رقابت و همکاری مثبت و برکناراز ملاحظات و معذورات فوق، آن نهاد یا جریان را از ایستایی و بن بست های آسیب زا، رهانیده و راه را به سوی ادامه پروسه هدفمند و فعال در راستای پیشبرد جنبش ملی، بگشایند، بی آنکه اختلاف نظرها و پارادکس های بالقوه که اهمیت استراتژیک و یا تاکتیکی مشکل آفرین دارند، بتوانند بی هنگام جنبه غالب و ناضرور یافته و کل حرکت را آچمز نمایند. فراکسیون ها در چنین حالتی خود مسئول و پاسخگوی مواضع خود وپیشبرد آن می باشند. در شرایطی که یک جریان فراگیر به دلایل قابل درک، ازعهده انتخاب یک سخنگو نیز برنمی آید، فراکسیون ها می توانند با سخنگویان مسئول خود، این خلاء جدی را پرکنند.
2. فراکسیون ها می توانند دربحران های بزرگی که از درون یک تشکل را در آستانه فروپاشی و یا انشعاب های عمدتا نالازم گرفتار می آورد و به کام چرخه انفعال و ریزش نیرو می کشاند و یا بد تر ازآن در بسیاری موراد تضاد ها را آبسه گونه در ژرفنای خودآگاه جمعی انکار، قرنطینه و موقتا مخفی می نماید، با گشودن فضای گفتمان و امکان رسمی و علنی در لباس قانونی و دمکراتیک، به نگاهداری واقعی یکپارچگی و پویایی آن تشکل از طریق تحمل دگر اندیشی هم اندیشان در قالب یک اپوزیسیون نقاد و قانونی ، یاری رسانند.
3. بدین ترتیب فراکسیون ها به عنوان یک ضربه گیر و سپردفاعی و کارخانه تبدیل حتی تعارضات و دسته بندی ها به عنصر نقد و رقابت آزاد از کانال ابزارهای حقوقی قانونی و از درون همان منظومه سیاسی و لذا با پیشگیری و حل اختلافات جدی درون جناحی و جبهه ای مانع تجزیه و تلاشی کل مجموعه ذی نفع و عوارض ناشی ازآن می شود.
4. این امر در چشم انداز، زمینه را برای همگرایی ها و ائتلاف های بزرگتر میان جناح های دگر اندیش آماده می سازد زیرا برضریب مدارا و تساهل افزوده و همزمان مکانیزم
ضروری را برای امر همکاری مشترک در زمینه های حساس و پیچیده-- از طریق عملکرد و کاربرد فراکسیون های قرینه و نزدیک به یکدیگر به مثابه پل های ارتباطی میان جناح های ذی نفع-- فراهم می آورد، بی آنکه آن موارد مورد مناقشه و چالش های میان جناحی بتواند بر فضای کلی چیره گردد و دخالت مستقیم و بلا فاصله هسته های مرکزی جناح ها در ابتدای کار لازم آید. در موارد زیادی همین اقدام زودهنگام نیروهای مرکزی، باعث تسری تصاعدی و نا لازم موارد اختلاف اولیه و قابل مذاکره و حل توسط فراکسیون ها در یک فضای آرام پیرامونی، به فضای اصلی گردیده و اختلافات را در مدتی کوتاه به نقطه کور غیر قابل حل و بازگشت رسانیده است.
5. فراکسیون ها می توانند با ارایه آدرس مشخص به افکار عمومی ، نیروها و تشکل های دیگر، زمینه را برای رشد و گسترش یک جریان به بیرون آن فراهم آورند. در بسیاری موارد افراد تمایلی به نزدیکی به تمامی یک حرکت فراگیرو چند وجهی وحتی مبهم ندارند و آن را تهدیدی آشکار برای هویت مشخص خود می بینند، در حالی که به راحتی حاضر یا قادر به همکاری و تماس و یا حتی مشارکت دریک بخش یا فراکسیون ازهمان حرکت که می تواند مواضع آنها را شفاف، رسمی و علنی نمایندگی نماید، خواهند شد.
در اینجا باز هم فراکسیون ها مانند پل های ارتباطی عمل می کنند و یک جریان را قادر به شناسایی و ایجاد رابطه با لایه های مخاطبین پیرامونی از فعالین سیاسی تا نیروها و تشکل های بالقوه درجامعه از افراد تا سازمان های غیر دولتی می سازند.
6. گاه فراکسیون ها درزمان مناسب و در بستر یک حرکت فرا گرایشی، دارای ظرفیت جذب نیرو های ریزش یافته و سرخورده ار خانواده های سیاسی سنتی چهار گانه به درون یک منظومه باز می باشند. با کمک فراکسیون ها، چنین تولدی با کمترین هزینه و حداقل تلفات و آسیب های درون اپوزیسیونی در مرحله گذار از سیاست سنتی به مدرن و با بیشترین بازده مفید در حین عبور ازمراحل آرام و تدریجی آن، امکان پذیر می گردد. افزون بر آن، این گونه فراکسیون ها جاذبه خاصی یرای کوشندگان منفرد سیاسی و فرهیختگان و اهل فنون و الیت فرهنگی- اجتماعی دارند.
7. امروزه در عمل و در برخی از سازمان ها و حرکت ها، شبه فراکسیون های غیر رسمی وغیرعلنی در حال فعالیت هستند، با این تفاوت که از کمترین مشروعیت برخوردار بوده و در معرض آسیب های جدی و دایمی قراردارند.این گروه بندی های نا مرئی می نوانند ناخواسته از طرفی برخطر ریزش، انشعاب و انفعال نیروها بیفزایند و از طرفی دیگربالقوه، محیط کشت مساعدی برای سوء تفاهمات، تشدید اختلافات، پنهان کاری های نالازم و بی مورد، دسته بندی ها، نفوذ عوامل ضد جنبش، خود محوری ها و مناسبات غیر دمکراتیک و نهایتا تقویت بنیاد گرایی و پراکندگی روز افزون در جنبش ملی ایرانیان، گردند. اعلام موجودیت فراکسیون های علنی و دارای یک هویت قانونی و مشروع، راه را بر رقابت های دمکراتیک، شفاف، صادقانه، صریح و آینده دار گشوده و امر مبارزه سیاسی را به یک مدار کیفی سزاوار به مراتب شایسته و بالاتر ارتقا می دهد.
8. تشکیل و آغاز به کار فراکسیون ها، التزام و اعتراف عملی به آزادی بیان، حقوق دگراندیشان و پذیرش گوناگونی ها و تکثر اندیشه و تلاش بی بازگشت در راه نهادینه کردن این ارزش هاست و سالم ترین و کم هزینه ترین مکانیزم برای هدایت دگراندیشی و نوآوری و ازهمه مهم تر عادلانه ترین شیوه موثر چالش گری در عرصه سیاست مدرن و باز درعصرجهانی شدن.
9. نمونه های تاریخی نشان داده است که فراکسیون ها می توانند پیش درآمد و مقدمه تحزب گرایی و پیدایش احزاب قانونمدار مداراجو در جوامع کم آزموده و نا آماده، باشند. کمبودی که جامعه سیاسی ما به شدت از آن رنج می برد و بهای آن را هر روز به گزاف می پردازد. احزاب بزرگی ،زمانی فراکسیون های کوچکی درحاشیه ها بوده اند.
10. صرف وجود فراکسیون های مختلف در یک مجموعه، روحیه مدارای جمعی و ظرفیت برخورد و مناسبات دمکراتیک را بالا برده وذهنیت جمعی را بر اساس واقعیت غیر قابل انکار وجود و هماوردی سایر فراکسیون های رقابت جو و سخت کوش، بر مدار و آهنگ واقع گرایی و خردورزی کوک می کند و عرصه بر شیوه های سنتی و تنگ نظرانه بی مشتری و بازار، تنگ می گردد.
11. فراکسیون ها ابزار قانونی و رسمی با هویت شفاف و آدرس مشخص برای یک گفتمان دمکراتیک به منظور کسب قدرت سیاسی میان نیرو های رقیب هم اندیش و یا دگراندیش از اقلیت تا اکثریت، در یک مجموعه پلورال است. اندرکنش ها و فرایند فراکسیون ها از یک سو و بازتاب و بازخورهای
مجموعه فراکسیون ها از سوی دیگر، همگی روی همرفته راه را بر تقویت و یا باز تولید زمینه های گرایش های هژمونی طلبی، به موثرترین شکل ممکنه بسته و همزمان آلترناتیو های بهینه را شناسایی، معرفی و جایگزین می کنند. بدین گونه سیکل معیوب و فرساینده هژمونی طلبی— هژمونی ستیزی که تا کنون از بارزترین عوامل ایستایی جنبش ملی دمکراسی خواهی ایرانیان بوده است، در فرسوده ترین حلقه مرکزی خود از یکدیگر خواهد گسست.
در ادامه می باید امیدوار بود که موضوع فراکسیونه سازی در فضای سیاسی برون مرزی با توجه به امکانات عملی موجود در رسانه ها، جای گیر و دنبال گردد.
این یک تحول بزرگ و نقطه عطفی در تاریخ سیاست ورزی معاصر ایران و گامی شجاعانه به سوی مدرن کردن سیاست و بیرون کشیدن آن از پراکندگی و بن بست های فاجعه آمیز کنونی و بویژه در این شرایط مناسب و مهیا و پیش از آنکه دیر گردد، خواهد بود. خندق عمیق میان گذشته و آینده را جز با به خدمت گرفتن ابزارهای قانونمند و دمکراتیک و با تکیه برانبوه انباشته و معطل همین نیروها و منابع ارزشمند دردسترس در حال و اکنون نمی شاید و نمی توان پر کرد
ابراهیم آهنیان
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
ع ! ب ! تورک اوغلی
ادبیات رفقای دیروز تبدیل شده به ادبیات خوش مغزی !یاخچی سن
چریک های فدایی
فراکسیون بجای انشعاب
نیروهای چپ، مانند حزب توده و سازمان مجاهدین یا سازمان چریک های فدایی خلق و ادامه اقلیت و اکثریت در طول حیات سیاسی اولیه شان بسیار جزمی می اندیشیدند و کوچکترین انعطاف یا تغییر تاکتیک توسط برخی اعضا را با اعدام یا انشعاب یا کشیدن اسلحه بر روی یکدیگر مثلا بخاطر تسلط یک رادیوی بدون شنونده در عراق پاسخ میدادند. اگر آن زمان این مقاله را مقابل شان می گذاشتید شما را هم با گلوله ای در شقیقه پاسخ میدادند. امروز اما.. به آنجا رسیده اند که مثلا گروه «اتحاد جمهوریخواهان» را ترک کنند و ریزش کنند. جای شکرش باقیست. اما برای آینده هم نیروهای چپ و هم نیروهای راست افراد با تجربه ای هستند و نیاز است که خود را برای زندگی حزبی آماده کنند. امیدوارم این مطلب دکتر آهنیان نقطه آغازی بر یک پروسه دگر اندیشی در قالب حزبی باشد و احزاب و نیروهای ایرانی بجای انتخاب جدایی و انشعاب، راه فراکسیون را پی بگیرند.
In reply to چریک های فدایی by محسن کردی
فکر نانت باش
سالام
................
......................
چریک فدایی چه توده ایی ،چه چپول،چه تجدید
نظرخواه،چه انشعاب یافته ،،بتو چی؟
مگرفضولی که خود را وارد آدما میکنی؟
یک موی امثال فداییان بااینکه تفکرشان درست،یا غلط بوده به یک هزار توی ببو می ارزند.
آخه کسی نیست ،بتو بگه برو دریوزگی فلان
دزدکی باش که بتو دلار بیشتری دهد،
فداییان آن زمان ،تفکرزمان خودرا داشتند،
هر سال وهرماه وهر دوره وحتی هرسن تفکرات
خودرا دارند،.
یک موی مرضیه اسکویی، یک ناخن کثیف دور
ریخته جزنی،حمید اشرف،ارزشش به کل دار
دسته تو می ارزد،.
پدر بزرگم ،میگفت،
کلاه دنه ایی شده ۵ ریال هر کسی ۵ ریال
میدهد،کلاه بسر میگذارد،
ایکاش ۱۰۰ تومن میشد،تاببینم ،کی مرده،
حالا توی ببو ،آمده ازفدایی و غیر ایراد میگیری،
خودت را وارد آدما کرده و فکرمیکنی انسانی؟
افزودن دیدگاه جدید