ما جنگ نمی خواهیم
فراتر از هر ایدئولوژی، گرایشات حزبی، تمایلات دینی، تعلقات قومی، ایرانیان جنگ نمی خواهند. در هنگام تقابل نظامی دو نیروی اهریمنی، ستمکار و ظالم، از مظلوم دفاع کنیم. تقابل دیوانگان به پیروزی یک طرف ميانجامد، و با تخریب کشور، انهدام مراکز نفتی و تولیدی میهن مان خاتمه می یابد. این مراکز و منابع متعلق به جمهوری اسلامی نیست، متعلق به مردم است.
رژیم ایران را نیروی خارجی از میان نمی برد، مردم باید آنرا از پا بیاندازند. آیا نتیجه تخریب گرانه دخالت نیروی خارجی را در افغانستان و عراق ندیدیم؟ ان دوکشور به مراتب از ایران كوچكتر و کم اهمیت تر بودند.
دست برتر اسرائیل در جنگ، بی شک به شکست جمهوری اسلامی کشیده خواهد شد، لیکن در این روند مردم بی گناه ما هلاک میشوند. ما نمی خواهیم و نباید در دفاع از وطن در کنار جمهوری اسلامی قرار گیریم. آیا رژیم اسلامی بقدر کافی به کشتار مردم دست نزده است که حال طرف إسرائيل را گرفته و خواهان جنگ خونینی شویم که بر این کشتار بیافزاید؟ اسرائیل در جنگ برای خود حدی در تخریب نمی شناسد. نابودگر همه چیز است. فریب نخوریم. رودررویی ج ا و اسرائیل به نابودی ایران می انجامد نه فقط رژیم. نه مدافع دولت تخریب گر اسرائیل، نه مدافع رژیم ظالم حاکم بر ایران، که مدافع مردم و کشورمان باشیم!
انچه براي مخالفين جنگ مي ماند ايجاد بزرگترين همياري نيروهاي ضد جنك است. شعار نه به جنك و دمكراسي براي ايران، محور گفتماني اين دوره تاريخي ما ميتواند محسوب شود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
کار کار انگلیساست
یک عده «روشنفکر ایرانی» در آستانه جنگ بین جمهوری اسلامی و اسراییل اعلامیه داده اند. بسیاری از امضاکنندگان از دوستان و آشنایان من هستند. اما اعلامیه آنقدر از مرحله پرت است که نمی شود درباره اش سکوت کرد: نه به جنگ و نه به جمهوری اسلامی؟
نه به جمهوری اسلامی؟ بیش از چهاردهه است که این جنایتکاران بر کشور ما حکومت می کنند و با مردم ما مثل اشغالگران رفتار می کنند. مگر جمهوری اسلامی به خواستگاری شما آمده است؟ مگر سر سفره عقد با ملا نشسته اید؟ مگر رفراندمی در جریان است که شما از هوادارانتان می خواهید رای «نه» به صندوق بیاندازند. بعضی از شما تا همین انتخابات اخیر در خیمه شب بازی حکومت شرکت می کردید. مردم ما سال هاست به جمهوری اسلامی نه گفته اند. نه به جمهوری اسلامی در این شرایط بی ربط ترین حرف است. حرف کسانی ست که هیچ برنامه مبارزاتی برای آزادی مردم خودشان از چنگ اشغالگران ندارند. این «نه» در بهمن ۱۳۵۷ حرف مهمی بود. اما امروز مفت نمی ارزد. این «نه» در واقع جواب به این سوال است: آیا برای رهایی مردم خود برنامه مبارزاتی دارید؟ آیا استراتژی و برنامه ریزی استراتژیک دارید؟ آیا حتی با همفکرانتان می توانید یک اتحاد و یک مبارزه متشکل و متحد را پیش ببرید؟ جواب همه اینها «نه» است.
نه به جنگ؟ کدام جنگ؟ بیش از چهار دهه است که حکومت جمهوری اسلامی به مردم ما اعلان جنگ داده است. چند نسل از بچه هایمان را در زندان ها با شکنجه و اعدام نابود کرده اند. در خیابان ها چشم جوان ها را کور کردند به زن و بچه این مردم مظلوم تجاوز کردند. جنگ حکومت با مردم ایران جنگی روزانه است. این جنگ را چگونه می خواهید متوقف کنید. اعلامیه نویسان به این جنگ کاری ندارند. جنگ داخلی از نظر آنها جنگ نیست. تنها جنگ بین نیروهای نظامی
دو کشور را جنگ می دانند. جنگ با کدام کشور؟ نه به جنگ با اسراییل؟ این جنگ هم تازه نیست. از فردای پیروزی انقلاب در لبنان بازوی مسلح درست کردند. چهل سال است هزینه جنگ با اسراییل را می دهند و به خاک اسراییل موشک پرانی می کنند. اما برای اعلامیه نویسان جنگ با اسراییل از هفت اکتبر آغاز شده است. یک سال هم طول کشیده تا به صرافت گفتن این نه بیافتند. شرم اورست ولی حالا بعد از چهل سال، بعد از گذشت یک سال از هفت اکتبر، این نه به جنگ باید قاعدتا معنی صلح با اسراییل را داشته باشد. اما اعلامیه درباره صلح با اسراییل حرفی ندارد. مگر امضاکنندگان اعلامیه همه حاضرند موجودیت اسراییل را به رسمیت بشناسند؟ مواضع بعضی از حضرات درباره اسراییل فرقی با مواضع محمود احمدی نژاد ندارد. در واقع حرف انها «نه جنگ و نه صلح» است. جنگ خارجی نشود ولی جنگ داخلی همچنان ادامه پیدا کند. اسراییل به ایران حمله نکند ولی سیاست «جنگ محدود» جمهوری اسلامی با اسراییل ادامه پیدا کند.
این اعلامیه در عین حال نشان می دهد «روشنفکران» ما از سال ۱۳۵۷ تا به امروز کمترین تغییری نکرده اند. چون این اعلامیه به سبک آن روزهای انقلاب شکوهمند «اعلام مواضع» است. اتخاذ یک سری مواضع شیک و بعد با آن مواضع جلوی دوربین عکس گرفتن. روزهایی که همه در روزهای بحرانی از هم می پرسیدند سازمان شما موضعش چیست؟ «موضع» مهم بود. در برابر امپریالیسم، در برابر صهیونیسم، در برابر ارتجاع، خرده بورژوازی و بورژوازی. در دورانی که همه سرگرم موضع گیری بودند ملایان با هژمونی سیاسی و فرهنگی و به اتکای بازوهای مسلح و بنیه مالی نیرومند خود همه موضع گیران را سرکوب کردند. اما آن سرکوب برای کسی درس عبرتی نشده است. در یکی از بحرانی ترین شرایط مملکت نخبگان ما «موضع گیری» کرده اند. دو عدد «نه» که ورشکستگی سیاسی آنها را بیش از پیش به نمایش می گذارد.
مومنت مومنت
پیام شاهزاده بموقع، جانانه و جامع و مانع بود. هم یادی از سیاستمداران کاربلد از جمله پدر فقیدش کرد که منطقه در زمانشان، جای امنی بود و هم به مهمترین دغدغه جهان درمورد تغییر رژیم در ایران پاسخ داد: خلأ قدرتی در کار نخواهد بود.
میدان واقعیت امروز مشخص است:
یک طرف خامنه ایی و رژیم جنایتکارش است و یک طرف جماعتی از تبار سنگواره های ناطق پنجاه و هفتی یا نوادگان جوانترشان. اگر بخواهم نام ببرم صرفا مایه بهم خوردن وضعیت مزاجی خواننده خواهد شد.
البته انشانویسانی هم در این میان به دادن شعارهای کلیشه ایی خواهند پرداخت. «راه حل تشکیل آلترناتیو ملی است» و کوفت و زهرمار و حرفهای صدمن یکغاز مضحک مفت.
برو بساز این آلترناتیو را که ما هم ببینیم.
رهبر را نمی توان با جادوگری پدید اورد. هزارنفر یک میلیون حرف می زنند و ده نفر هم اعتنا نمی کنند اما یکنفر است که حرفش در بالاترین سطوح ولوله می آفریند.
من نمی دانم پشت پرده چه خبر است و اساسا ذهنم صرفا قادر به تحلیل کردن بر مبنای شواهد است و چیزی که می بینم و می فهمم. اما می دانم این پیام شاهزاده دل میلیونها ایرانی را گرم کرده، در محافل جهانی مورد توجه قرار گرفته و البته پنجاه و هفتی سوز است.
بنظرم آب آنقدر گل شده که زمان صاف شدنش رسیده باشد.
Sarafi Aryaفکر نکنم کسی از…
Sarafi Arya
فکر نکنم کسی از جنگ خونریزی خوشحال باشد .. اما اگر هر حمله خارجی باعث سرنگونی رژیم جنایت کار باشد خسارات مالی و جانی آن خیلی کمتری از ماندن آخوندها است.. خسارات جانی که از تصادف های جاده ها و ماشین های بی کفایت سالنه بیست هزار نفر است از آمار خوده رژیم حالا نبود دارو درمان و اعدام و کشتن و کور کردن جوانان بماند.. خسارات مالی که از تحریم ها و عدم دسترسی به تکنولوژی در از بین رفتن روزانه گاز و از بین رفتن جاهای نفت و بقیه منابع طبیعی را فقط براسی کنید خیلی بیشتر از جنگ است.. کسانی در قالب صلح دوستی شعار ضد جنگ میدهند خواسته یا ناخواسته به نفع رژیم جنایت کار هستند جون تنها وحشت آخوندها از جنگ و شورش مردمی در سرنگونی شان است.. دو راه برای از بین بردند رژیم است اولی اتحاد همبستگی ملی در جهت منافع ملی است که متاسفانه نیروهای سیاسی به تجربه نشان دادند در ابن چهار دهه که هیچ درکی از منافع ملی نداشتند و ندارند منافع ملی را قربانی منافع حزبی ایدلوژی خودشان کردند و چهار دهه تو سرهم میزنند و حتی اتلافی شکل بگیرد سرنگون کردن رژیم ایدلوژیکی و مافیایی کاری بسیار سخت است که بدونه جنگ درگیری امکان پذیر نیست.. همانطوری که مردم لیبی و عراق موفق نبودند در سرنگونی رژیم شان .. بنابراین شعار ضد جنگ دادند باعث خوشحالی رژیم جنایت کار است،
افزودن دیدگاه جدید