رفتی و نمی روی از یادمان!
دیشب 18 تیر 1401 قلب شهناز غلامی عزیز و گرامی روزنامە نگار و فعال جنبش زنان کە سالهای بسیاری در طول زندگیش ذرەای از اهدافش برای رسیدن بە جامعە برابر و آزاد از پای ننشست در فرانسە از تبش ایستاد. شهناز غلامی اهل تبریز یکی از زنان شورشگر، در جنبش عدالت خواهانە و برابری طلب در کارزار مبارزات و فعالیت های سیاسی و جنبش زنان بود. او سالها در زیر شکنجە مورد آزار و اذیت جنایتکاران اسلامی قرار گرفت ولی هیچ گاە ذرەای از فعالیت علیە حکومت چە در داخل ایران و چە در خارج کشور از پای ننشست. یاد عزیزش و خاطراتش همیشە گرامی باد.
کیانوش توکلی
زنده یاد شهناز غلامی از نویسندگان سایت ایران گلوبال بود .او چند هفته پیش بهم زنگ زد و گفت بخاطر درد ناعلاجی که بخشا در زندان تشدید شده بود؛ تحمل زندگی بیشتر را ندارد و تصمیم دارد که خودکشی کند؛ پشت تلفن خیلی سعی کردم که پشیمونش کنم که پشیمون شد؛ فقط یک خواهشی از من کرد که کتاب هایش را چاپ کنم و منهم بهش قول دادم. او با دخترش زندگی می کرد وبه لحاظ مالی هم وضعیت خوبی نداشتند. روحش شاد! سعی می کنم به وصیتش عمل کنم.
بیخبری از وضعیت شهناز غلامی
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران: شهناز غلامی وبلاگنویس و روزنامهنگار دو ماه است که در بازداشت به سر میبرد و از وی خبری نیست.
شهناز غلامی روزنامهنگار آذربایجانی و نویسندهی وبلاگ آذرزن از حدود دو ماه پیش بازداشت شده و هیچ خبری از وضعیت و محل نگهداری وی در دست نیست. محمدعلی دادخواه که در پروندهي قبلی این فعال حوزهی زنان به عنوان وکیل وی حضور داشت نسبت به وضعیت او اظهار بیخبری کرده و گفته است که موکلاش تا کنون تماسی با وی نداشته است. بنا بر گفتهی دادخواه خانم غلامی در این دوره از بازداشت دارای اتهام جدیدی است و به دلیل اینکه نتوانسته است تا به حال از این وبلاگنویس خبری دریافت کند و خود وی هم تماسی نداشته، نمیتواند به عنوان وکیل او کاری کند.
شهناز غلامی پیشتر در اوائل پاییز 1387 بازداشت و به مدت دو ماه در بازداشتگاه اطلاعات و سپس در زندان تبریز در بند زندانیان خطرناک و معتاد زن به سر برد. وضعیت وی به گونهیی بود که مجبور به اعتصاب غذا شد. وی پس از آزادی محاکمه و به شش ماه زندان محکوم شد. اتهام او در پروندهی قبلی «تبلیغ علیه نظام» عنوان شده بود.
شهناز غلامی دارای یک دختر کوچک و پدر و مادری مسن است و کسی را ندارد که پیگیر وضعیت وی باشد. همین امر سبب شده که بازداشت دوبارهی این وبلاگنویس و روزنامهنگار در هالهیی از سکوت و بیخبری باشد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
شهناز غلامی در دوره راهنمایی…
شهناز غلامی در دوره راهنمایی همکلاس من بود ، در دوران انقلاب ، از همان اول فعال سیاسی بود ، آرام و قرار نداشت ، فرد خاصی بود، خیلی متاسف شدم، روانش شاد
Sharifeh Jafariشهناز غلامی،…
Sharifeh Jafari
شهناز غلامی، پایان یک حکایت پر از درد و رنج...
زن بودن سخت است ، زن مبارز بودن سخت تر، باید بجنگی با خیلی چیزها، چپ و راست به سویت شلیک می کنند، با افکار آمیخته به فحوش و بی شرفی به ظاهر مردهای مدعی اطرافت، برای سرپا نگه داشتن غرورت با وجود احساسات زخم خورده ی خدشه دارت،باید بجنگی برای خوشبختی فرزندت، برای اعتقادت به عدالت و برابری، برای تغییر دادن جامعه غرق در فسادت، زن باشی، خود به خود می شکنندت و زن مبارز که باشی برای ساقط کردنت از زندگی چه نقشه های شیطانی که در سر نمی پرورانند، آه، مگر می شود به تصویر کشید، رنجهای به دل انباشته ی یک زن مبارز را، چه بگویم روحت شاد، یادت گرامی
Anwar Mir Sattariمتاسفانه…
Anwar Mir Sattari
متاسفانه شهناز غلامی یکی از همراهان جنبش جمهوری خواهان دموکرات و لائیک ایران، ما را ترک کرد. او یک زندانی سیاسی شکنجه شده رژیم اسلامی بود که تا لحظه مرگ و در تمام زندگی خود از شکنجه های روحی و بدنی رژیم زجر و درد کشید. او معتقد بود که همسرش را هم رژیم ترور کرد. تمام زندگیش تنها دخترش بود. او در غربت تنها بود و در تنهایی هم خاموش شد اما تا آخرین لحظه زندگیش با رژیم مبارزه کرد. او مرا برادر خود می دانست و امروز من هم احساس کردم که خواهری را از دست دادم و اندوهگین شدم. یاد شهناز که یک انسان مبارز و عدالتخواه و برابری خواه و سرنگونی خواه بود، گرامی باد. به خانواده محترمش، به دخترش و به مردم تبریز و همه دوستانش تسلیت می گویم.
Fara Bahar کیانوش جان…
Fara Bahar
کیانوش جان ایشان بر اثر تشدید بیماری ما را ترک کردند،
افزودن دیدگاه جدید