رفتن به محتوای اصلی

آیا می تونید؟ با ما برقصید_2
06.09.2023 - 18:59

 

آیا می تونید با ما برقصید؟_ بخش یک

 

نه! چرا که نیروی اپوزیسون خارج کشور نه تنها قادر نگردید از فرصت بدست آمده در جهت ارتقا بخشیدن به نقش خوددر حمایت از جنبشی به زیبائی ،بزرگی و مهم تر از همه ویژگی خاص آن که تاکنون درهیچ جنبش اعتراضی حتی در سطح جهان دیده نشده بودیعنی جلودار بودن پر شورزنان در مبارزه سود جوید.بلکه قادر نگردید پاسخی در خور به آن همه حمایت همه جانبه و گسترده جهانی ومهمتر از آن به حمایت پرشور میلیون ها ایرانی مهاجر که با قلبی مملو از عشق وطن،عشق به جوانانی که در حال رقم زدن حماسه ای بزرگ ازایستادگی تا پای جان و قربانی دادن زیبا ترین جوانان این سرزمین بپای آزادی بودند، بدهد.

ما اپوزیسیون خارج از کشورنشان دادیم قادر نیستیم فرا تر از آنچه که سال ها در ذهن خود ساخته ،تئوریزه کرده وبراساس آن حرکت کرده ایم ، حرکت کنیم .حتی اگر جنبشی مانند جنبش مهسا پای در میدان بگذارد و فرا خوان یک همبستگی جمعی را بدهد.

دردا که تفکر گروهی متعصبانه ونگاه بسته که گاه فکر می کنم به ویژگی شخصیت ما ایرانی ها تبدیل شده ،بخصوص درهم نسلان من آنچنان سخت وجا افتاده است که اگر نتیجه یک قرن جدال و کشمکش فکری بعد از مشروطیت که چهل سال آن بطور روشن مقابل دید همگان است و نتیجه ای جز تحلیل رفتن روزانه اپوزیسیون و خشگ شدن رگهای حیاتی آن که چیزی جزعدم جذب نیروهای جوان وعدم اقبال جامعه به آن ها را " ارمغان" نیاورده است!در نظر نگیریم!باید ازخود بپرسیم.چراجنبشی به بزرگی جنبش مهسا با آن پتاسل زیاد نتوانست براین ذهنیت جا افتاده غالب شود وسوال ایجاد کند؟ ما را بفکر وا دارد؟

از خود سوال کنیم، اگر برخوردهای دفع کننده توسط رهبران" یک من" که هیچ کدام خود را کمتر از دیگری نمی داند همین گونه که بوده وهست ادامه یابد؟ در تداوم خود به کجا منتهی خواهد شد؟

چنین گسستی که هر روز عمیق تر می گردد. چگونه خواهد توانست بیک صف متشکل برای مبارزه ودفاع از جنبش درون کشور منجر شود ؟برای آماده شدن جهت ایفای نقشی تاثیر گذاردر جنبش های آتی ونهایت سرنوشت ساز،این افراد وسازمان ها چه گونه عمل خواهند کرد؟ مشکل کار کجاست ؟

امید آن بود که برآمدجنبش مهسا فرصتی طلائی باشد! برای شکل گیری یک "جبهه ، ائتلاف همگانی،همبستگی ، وحدت ملی، هر آنچه که نامش می گذارید که از نظر من اصلا مهم نیست ."برای تداوم مبارزه و تشکل یابی یک اپوزیسیون قدرتمند و تاثیر گذار! چه از نظر مادی وچه معنوی.

فرصتی برای محک زدن ،تدقیق و تصحیح فکر وعمل خود در صحنه یک بر آمد اجتماعی . اما از این فرصت هم استفاده نشد! هر کس ساز خود زد و متوهم از نیروی خود . برتری ودرستی اندیشه اش ، بر طبل جدائی کوبید. سرانجام لشگر پراکنده ای ماند با نام پرطمطراق "اپوزیسیون جمهوری اسلامی ." چرا ؟

سوالی که باید هر فرد دلسوز، بخصوص آنها که عنوان کنشگران سیاسی بر خود نهاده اند. نسبت به وطن ، نسبت به مردم ستم دیده از حکومت قرون وسطائی و خون ریز جمهوری اسلامی از خود،بپرسد! با شانه بالا انداختن و تقصیر بر گردن دیگری افکندن ،نیروی واقعی هم دیگر را ندیدن و تلاش برای کوچک وبی تاثیرنشان دادن آن ویا بحساب نا آگاهی مردم نهادن (نگاهی که هیچ اعتقادی به مردم و قدرت انتخاب آن ها ندارد "بسان خامنه ای". ) چیزی از گناه اپوزیسیون، بخصوص رهبران آن نمی کاهد . هر کس نسبت به جایگاهی که دارد و انتظاری که از او می رفت و می رود! باید جوابگو باشد.ازاین که چرا قادر نشدند در برابر هواداران افراطی خود که هر کدام نشان دهنده آنسوی سکه افراطی گری در گروه های خود هستند.بیا ستند وآن ها را ایزوله کنند؟

چه جریان چپ ویاجمهوری خواه باشد یا سلطنت طلب!

ازفردی مانند آقای رضا پهلوی با مسئولیت بیشتر، با شعار ها و وعده های داده شده بیشتر، انتظاری فرا تر بودو هست. انتظارتلاش برای شکل دادن به تشکلی ملی و فرا جناحی با حقوق برابر! که می بایستی درعمل وتلاش بیشترآن را بنمایش می نهادند.انتظار استقلال فردی و توانائی بیشتربرای قرارگرفتن در جایگاه یک مبارز و فعال سیاسی که طیف گسترده تری از هواداران را همراه خود دارد. انتظاراینکه با تکیه برهمین توانائی وحمایت بتوانند هم گرائی هواداران خود در نزدیک شدن به دیگر جریان های اپوزیسیون راامکان پذیر ساخته و پایبندی به میثاق ووعده های داده شده خودرا در عمل نشان دهند.در مبارزه برای آزادی ودر راه مردم هیچ جایگاه کبریائی وفرا مردمی برای هیچکس وجود ندارد .آن که بیشتر غمخواری مردم می کند وتمامی توان خود رااز توان اقتصادی ،علمی گرفته تا هنری ،اعتبار اجتماعی ومقبولیت مردمی را برای رسیدن به آزادی و پیروزی صرف می کند. شامخ ترین مقام را دارد ( این سوال حق من و من نوعی می باشد که پیوسته با تکیه بر لزوم یک جبهه گسترده از نیرو های مخالف جمهوری اسلامی از مواضع ایشان دفاع کردیم وتیرهای کنایه آمیزوپرجفای همراهان گذشته خود را بجان خریدیم! باشد که اندک بضاعت قلمی و عملی ما تحفه دراویش عاشقی باشد بر خوان گسترده اپوزیسیون !)

حال باید پرسید چه تفکری باعث گردید که ایشان با وجود حضور چهره های مطرح و مورد حمایت مردم از هنرمند تا ورزشکار،فعالان حقوق بشر!حتی قادربه ایفای نقش وحدت دهنده و تاثیر گذاردرون همراهان خودنیز نگردیدند و با خروج بسیار زود هنگام خود از تشکلی که برای بخش زیادی از مردم امید آفرین شده بود .نقشی جدی در فرو پاشی آن بازی کردند؟

متقابلا باید از جریان های چپ و جمهوری خواهان که بهتر از هرکس از توانائی کمی وکیفی خود ومیزان شناخت وحمایت مردم از خودشان آگاهند پرسید!شما که خود را محق تروپاکدامن تر از هر جریانی می دانید ونماینده اقشار زحمت کش جامعه تلقی می کنید.چرا بجای کمک و دفاع از گروه همبستگی(با نظر داشت اشکالات وارد برآن) و نظر لطف بر منشور مهسا ، بسرعت در گرما گرم مبارزه شمشیر از روبستید وبا ردیف کردن تعدادی اسامی جریان های سیاسی تشکلی را شکل دادید، که متاسفانه باید گفت مسئله اصلیش افشا گری وخنثی کردن نقش سلطنت طلبان و شبهه افکنی در مورد بازگشت سلطنت به ایران بوده و هست؟ (شمشیر بران و طناب های دارجمهوری اسلامی را دیدن از جنایت وریختن خون جوانان ملت گفتن !اما همزمان ترس وواهمه انداختن از احیای سلطنتی که نه ببار است ونه بدار!نقد را ول کردن چسبیدن به نسیه.) با چنین واهمه ای چگونه از آگاهی مردم می گوئید وانتخابات آزاد؟

شما بگوئید؟ با چنین نگاهی اگر همین امروز تمامی مردم بجان آمده از حکومت مشتی دزد و چپاولگر ایران بر باد ده، بخیابان بریزندوشعارسرنگونی جمهوری اسلامی سر دهند. عملکرد اپوزیسیون خارج کشورترس خورده از احیای سلطنت چگونه خواهد بود؟

دور نرویم با جنبش مهسا چه کردیم ؟جنبشی که تمام امکانات بخصوص حمایت میلیونی مهاجرین پرشور و عاشق وطن وایرانی سر فراز را در اختیار اپوزیسیون نهاد. به تمامی فراخوان ها در سرما و گرما لبیک گفت و از توانائی فرد فرد برای استفاده از امکانتشان بهره جست. حمایت اکثرورزشکاران ،سیاستمداران ،فعالین اجتماعی وهنر مندان در کشور های مختلف جهان رابخود جلب کرد.اما هیچ بهره ای از این همه شور و نشاط و همراهی وامیدواری جهت شکل گیری یک اپوزیسیون قوی و تاثیر گذار حاصل نشد.

از این روست که اعتقاد دارم ما نتوانستیم رقصندگان میدان و یاری کنندگان جنبش مهسا شویم .ما قادر نگردیدیم ،رنج ،ستم ،فشار ،اندوه ،تحقیر،بی سرنوشتی وتلاش برای به بردگی کشیدن زن ایرانی را آنطور که دختران جوان حس کرده ومی کنند با ذره ذره سلول های خود حس کنیم تا درد نشسته بر جان آن ها درد اصلی ما شود. ما را بفکر فرو برد!بگونه ای که با تمام وجود برای شکل دادن به اپوزیسیونی یکپارچه از دل وجان مایه بگذاریم . ادامه دارد ابوالفضل محققی

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

نظرات رسیده

Maryam Salehi

"انتظار استقلال فردی و توانایی بیشتر برای قرار گرفتن در جایگاه یک مبارز و فعال سیاسی ..."

آنکه یافت می نشود،آنم آرزوست.

متاسفانه آقای رضا پهلوی روی دو صندلی نشسته است،صندلی قدرت موروثی به تشویق همسر و مادر و هر آن کس که هنوز به آن گذشته آویزان است، و صندلی تعهد شخصی و مسٸولیت پذیری برای دفاع از دموکراسی که نتیجه آموختن در کشورهای دموکرات است.متاسفانه او آن "استقلال فردی"برای عمل را ندارد،تا تکلیف خودش را با دو صندلی روشن کرده، یکی را واژگون و بر روی آن دیگری بنشیند.

و بدین ترتیب هم تکلیف هواداران سلطنت طلبش را روشن کند و هم تکلیف سیل پشتیبانان دموکراسی خواه و خواهان ایرانی آزاد را.😢

سرنگون باد حکومت اشغالگر جنایتکار

آزادی ایرانم آرزوست.🌻

جمعه, 08.09.2023 - 07:51 پیوند ثابت
نظرات رسیده

Mike Nader

آين اپوزسيون در چند مورد خوب عمل كرده ١- افشاى رژيم و در محدوده فردى ٢- در ستيز و دشمنى با هم و به انحراف كشاندن جنبش و حمله حكومت گذشته و در اصل سرنگون كردن و بر انداختن پهلوى دوم ٣- تلاش در گسست بيشتر اپوزسيون و تلاش بيشتر در به وجود نيامدن يك " همبستگى " هدفى كه جمهورى اسلامى همواره توسط سيبرى هاى خود و اعمال و هوادارانش ميخواهستند . گاه اين تخريب شخصيت و افراد به حدى رسيد كه كلا دشمن مشترك و حتى مردم مبارز درون كشور و اعدام ها فراموش شد و اساسا به حاشيه رفتند … در حال حاظر وضع به جاي رسيده كه جنبش خارج در حالت روحى نا اميده كننده اى بسر ميرود . در نظر به گيريد و يا تصور كنيد مردم درون كشور هموطنان نازنينى كه در وضع اسف بارى از هر زاويه اى در گير هستند و با رژيمى سرى كار دارند كه خون خوار ترين اش را در تاربخ بشر بخود نديده است كه حتى مقايسه اش كرد با ديدن وضع اپوزسيون چه تأسفى ميخورد .


كار به جاي رسيده كه اين افراد و گروه ها دشمنى با پهلوى دوم و يا شاه را چنان عمده كرده اند كه گوي " شاه " دوباره بعداز ٤٥ سال زنده شده و اين حضرات ميخواهند يك انقلاب ٥٧ ديگرى راه بيندازند عليه او ؟
جمعه, 08.09.2023 - 07:50 پیوند ثابت
هوشنگ اسدی

با نظر نویسنده به جهات عوارض و آسیب رسانی هم اندیشی دارم . اما شاید لازم میبود ریشه یابی هم میشد .

🔸به گمان من رفتن زود هنگام آقای پهلوی به گروه همبستگی که قطعا با حسن نیت هم بود، فاقد حسابگری درست سیاسی بوده است . این ملحق شدن بدون زمینه سازی در جهت یافتن ساز و کار اولیه همبستگی صورت گرفته است .

🔸او می بایست با توجه به پایگاه اجتماعی و پیش ‌شرط هایی که از او انتظار میرفت ، اینکه کجا ایستاده است و چه می خواهد یا از او می خواهند، با یک شفافیت وارد گفتگو و همکاری میشد.

🔸شاید بهتر این می بود که او در همان آغاز همکاری ، هیئتی را با خود همراه میکرد ، احتمالا آن دیگران اعضای همبستگی می توانستند با یک نگاه واقعی تر با او دست همکاری دهند یا اینکه عقب می نشستند.

🔸 در شرایطی که همگان تا حدی مطلع هستند و شروع بد و آنگونه نوشتن منشور، آقای پهلوی خود را در وضعیت بسیار دشواری قرار داده بود .
البته او تکنفره با همراه یا بدون همراه با پیش‌شرط یا بدون آن، می توانست بدون هیچ مشکلی وارد یک کمیته همبستگی بدون متشور شود که در آتصورت می توانست نوع دیگری همبستگی شکل گیرد ، قطعا کمک رسانی و همکاری بوجود می آمد .
🔸 اما دیگران اگر چه با تشویق بی وقفه و خوشباورانه مسیح وارد گود شدند اما بنظر آمد که آنها با کارت «شاهزاده» برای رسیدن به اهداف سیاسی و اجتماعی خود توجه اصلی داشتند، قطعا با حسن نیت و تخت تاثیر انقلاب زن زندگی آزادی .
🔸خوب این ظروف مرتبط ناپایدار نمی توانست دوام بیاورد. اگر آن دیگران با حسن نیت قصد بازی با کارت سیاسیی شخصیتی با موقعیت او را انتظار داشته اند. وضعیت بگونه ای شده بود که جلیقه فلزی بر تن شاهزاده خواسته یا ناخواسته پوشانیده شد ، حتی با محاسبه غلط خود رضا پهلوی این جامه بر تن رفت ، اینحا توجه ام به مسئولیئت جمعی است .
🔸 حال این شروع بد و شرایط پیش آمده چگونه می توانست به شکل دیگری پایان یابد؟ چه تاکتیکی رضا پهلوی می توانست داشته باشد تا موحبات ضربه شدید به ایده همبستگی نگردد؟
اینکه ایده همبستگی زنده بگور نشود و وجهه شخصیت ها و از جمله خود او هم از طرف نیروهای غیر سلطنت طلب آسیب نبیند ؟.
🔸رضا پهلوی با این شیوه ترک، بدون نرمش سیاسی ،درست محاسبه نشده به جهات تاثیر اجتماعی و سیاسی ، تمام ادعاهای فراگوهی خود را به ریشخند گرفته است و موجب شده است که هرگز همبستگی با او جدی گرفته نخواهد نشد. آنچه مانده است. همبستگی راست ترین سلطنت طلبان با دیگر بخشهای کم تاثیر مشروطه خواهان و بس .
. اما از آنجاییکه او ماهیتا انسان لیبرال دموکراتی است ، امیدی است که کجدار و مریر راه میانی را بیابد، که البته آینده نشان خواهد داد . آنچه نویسنده آقای محققی گرامی در رابطه با چپ ها و جمهوری‌خواهان همیشه پهلوی ستیز و نقش آنها یا با سکوت و یا با تخریب همبستگی نوشته است ، کاملا موافقم.
جمعه, 08.09.2023 - 07:31 پیوند ثابت
نظرات رسیده

جناب محققی، بدرستی بررسی کردید و به قولی مدینه گفتی و‌ کردی کبابم! . " ما در این دوران(‌چهل و‌پنج ساله) خون دلها خورده ایم! پایدار و سلامت باشید.

چ., 06.09.2023 - 20:40 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.