رفتن به محتوای اصلی

خدا و ادیان زن ستیزاش
24.08.2023 - 16:50

ملا جماعت بی هیچگونه تلاشی در تولید نیازمندی های اجتماعی و یا یاریرسانی ها، او همیشه ی خدا انگل وار، مفتخور و شکم پُر زیسته است. وی تنها با دکان خدا پیوسته توانسته آسان ترین و پرسودترین درآمدها و ناگزیر آن قدرت سیاسی را در طول تاریخ پیدائی اسلام اش داشته باشد و داشته است. همچنانکه سران دیگر ادیان و مذاهب مسیحی و یهودی و ...نیز با همین ترفندها و با همینگونه تبلیغ ریاکارانه ی فرمان خدا و ترویج دکان دین بیشترین مشترهای آسیب پذیر را در طول تاریخ مرید و برده خویش کرده و توانسته قربانیانش را به بهترین شکل آسان، ممکن و بی هزینه بهره کشی کنند و کرده اند.

برای آخوند جماعت بی بندوبار، هرزه و نیرنگباز پس از دکان چهاربر خدا مناسب ترین ابزار برای جلب ناخودآگاه مریدها و مشتری های بیشتر، و بهمین روال کسب سود و انباشت سرمایه های کلان و قدرت سیاسی بیکران وجود زن در احکام اسلامی و جایگاه ایدئولوژیک او در قاموس زن ستیز دینی و مردسالار دارای برجستگی هولناکی است. از همان آغاز، زن درین دین و برای راهبران و مردانش جز هدیه ای ناچیز الهی نبوده و نیست که برای رضای مردان و مریدان " جنس زن" زاده شده و کارآمد دیگری درین بساط زنبارگی ندارد.

بدنیست به رسول این دین که در عمل و نظر مدعی و راهبر سازش ناپذیر آغازین و پایانی ارزشهای والای الهی ست بنگریم، و همچنین به هوسرانی های بی بندوبار و بی شمار او که جز هرزگی و زنبارگی و خیانت به کانون خانوادگی نیست، قدری بیشتر و منتقدانه تر نگاهی بی طرفانه به اسلام مردسالار بیفکنیم. ما دیر یا زود می بایست قوانین اسلام را درست بررسی کرده و تضادها و تناقض های آنرا سرراست تر در دیدگاه اجتماعی روشنگری کنیم تا همگان ببینند و ببینیم و سپس نیز بدانیم که ما از این پیامبر خدا تاکنون و در عمل، و در مسیر زن ستیزی هایش چه سرزنش ها و سرکوب های الهی رسولی ندیده ایم! و در برابر اینهمه ستم و نابرابری چه می توان آموخت و جایگزین ساخت؟ ما از اسلام و محمد هیچ نمی بینیم و نمی آموزیم مگر صِرف دنیاپرستی و زنبارگی و کشت و کشتارها و... که وی جسورانه و بی پروا همه جا و در درازای زندگی اش پیوسته داشته است.

ما می دانیم که این محمد ولی الله، کسی که جانشین خداست 12 زن همزمان که اغلب خردسال بوده اند داشته، و اوی منادی راه خدا، همچنان چه صیغه های بی شمار و چه تجاوزهای باورنکردنی به زنان اسیر دشمن نکرده که در پس جنگ ها آواره و گرفتارمی شده اند نکرده است؟! پرسیدنی ست! جایگاه محمد و پیام راهبری خدائیش برای مردم درین میانه های پرآشوب کجاست؟ جز در پی زنبارگی و جنگ و دشمنی افکنی و...!؟ زیراکه: کنش و این روش پیگیر و ضداخلاقی او، جز فرمان خدا نیست که گفته است: زنان دشمن بر مردان مسلمان حلال است! و ازینرو نیز محمد به جای اینکه هوشیار باشد و تن به مسئولیت الهی ـ نوع انسانی رسالت خود دهد که برازنده ی دعاوی اوست. وی در چنان شرایط جنگزدگی و ویلانی مردم که یاری دادن به آنها لازم حیاتی افتاده، و زنان و کودکان شکست خوردگان نیاز به یاری و همراهی بی دریغ الهی ـ رسولی داشته اند، و او پیغمبر آگاهانه و زیرکانه می توانست فرصت را غنیمت شمرده و به یاری اسیران بشتابد و برای هدایت و دلبند کردن آنها به اسلام که بهترین مقطع میانجیگری ها بوده است؛ او می بایست فهیمانه و دلجویانه عمل کند، که هرگز نکرده است و شگفتا که او و یارانش درین میانه حرص و ولع کور و کر جنسی بیمارمانده، و تنها استعداد زنباره بودن را داشته اند که مشهور تاریخ است. آیا جز این بوده است!؟

ما نسل امروز بعنوان آدم های ساده ی کار، تلاشگر، ارزش شناس، زندگیجو، معنویت و برابریخواه و پایبند به اصول عشق و تک همسری باید از خودمان و موافقان اسلام چندهمسری بپرسیم که زمینه ها، رفتارها و کردارهای این فرستاده ی خدا درست است؟ و اگر نه! چه رودرروئی های سازش ناپذیر و البته متناقضی با دعاوی زندگی انسان امروزین دارد؟ من پاسخ می دهم: گفته ها و کردارهای این فرد نه تنها بسیار با هم در ستیزند و سازگاری اندکی با هم ندارند؛ که دشمن مهر، کشنده خردورزی انسانی، چوبه ی دار دانائی پروری، ریشه ی بیشترین خطاها و ناقض ابتدائی ترین حقوق برابر میان زن و مرد نیز بوده و هنوز می باشد. چراکه محمد رسول و آنچه که ما از او می دانیم وی، جز شخصی کیته توز، تمامیتخواه، با دیدگاه های منحط کمی و مادی که درخور آدم های عادی ست بیش نبوده که آنها هم یکراست محصول نادانی ابتدائی، ضد اخلاقی، ضد انسانی و ضد ارزش های اغازین فرهنگ خانودادگی و از همه بدتر قوانین مردسالار و ساختارهای نابرابر و ضد زن می باشد.

پرسش پایه! آیا احکام اسلام برده پرور و زن ستیز نیست؟ یا آیا می توان خدا و ادیان او را باورمند به اصول استقلال عقلی و متعهد به کنش و واکنش دانایانه ی رو به فراروی تاریخی و مبتنی بر مدار انسانگرائی و مستقل از خدا و بیشتر متکی بر خرد نوع بشر دانست؟ و از همه بدتر و آشکارتر می توان ادیان را زن ستیز ندانست؟ هرگز! در همه ادیان چنین می آید که انسان نیاز به خدا دارد. چون عاقل و کامل نمی شود و باید مطیع اراده چند هزارساله ی خدا توسط ادیانش بماند. آیا چنین نگرشی درست است؟ آیا انسان محصوره و زندان الهی را با جستجو و یابش هایش درهم نریخته است؟ پس پرسیدنی ست! آیا خدا در خلق زن، انسان و نابرابری ها اشتباه نکرده است؟!

چراکه ما از آنچه را که در ادیان و در همین اسلام و بنام خدا و از زبان قرآن و انجیا و تورات، محمد و عیسی و موسی و روایت ها و... و دیگران دیده، شنیده، خوانده و می دانیم و از همه ی آنها چنین روشن و سرراست برمی آید و مطلقن شناسانده شده است و همگی گواه برین دارد که خدا یگانه دانا و رحیم و ... توانای مطلق است.

و آنچه را ما از وی شنیده، خوانده و طبق اسناد تاریخی موجود می شناسیم، حکایت ازین دارد که اهداف و منویات خدا کامل و عادل، و فرمان هایش بی عیب و نقص می باشند. پرسش آیا چنین است و خدا دانا و رحیم می باشد؟ من می گویم نه او نه تنها دانا و عادل نیست که رحیم هم نمی باشد. زیراکه شفاف ظالم و ناقص است. چراکه اگر بینا و دانا می بود، نوع انسان و همچنین زن و مرد را برابر و یکسان خلق می کرد و هم ازینرو دستکم می بایست عاقلانه از 124000 پیامبر مرد، نه نیمی از آنها که برای اثبات برابریخواهی و عدالت اش باشد، که ایکاش وی برای اثبات دانائی و توانائی مطلق خویش تنها چند زن را بعنوان آزمایش و الگوی راهبری به یاری نوع انسان می فرستاد تا با همین ادیانش و هدیه برابرخواهی او، زنان می توانستند برابری را از خود خدا بیآموزند و راه و راهبرد، و خود رابط حقوق برابر شوند و آنرا پاسداری کنند و انسانمداری الهی را در زندگی میان خود فرزندان خویش و دیگران ترویج کنند! آرزو و آرمان برجسته و ارزشمندی که در ادیان و همین اسلام سایه ای هم از آن وجودندارد و هیچکدام از فرستاده های او به این اصل کوچک پایبند نبوده و اسلام یکی از زن ستیزترین آنهاست.

در همین اسلام الهی، ولائی و فرهیخته کنونی می بینیم که هزارها زن و دختر جوان همچون مهساها و نیکاها را تنها بخاطر تن ندادن به پوشش فرمانی توسط مزدوران رژیم ولائی بسادگی تنبیه، ترور و کشته می شوند و همچنین زینب ها وسپیده ها را به سیاهچال های بی خردی خود کشیده و ای بسا به آنها تجاوز کرده و یا تهدید به آن می شوند. درحالیکه رسول این دین خود کمترین بها به حفط ارزش های خانوادگی، اجتماعی و انسانی نداده و همینک با تکیه و پشتوانه همان فرمان الهی، حجاب روزانه همچون پتک بر سر زنان و دختران آزاده و آگاه فرودمی آید و رژیم پیوسته به سرکوب و زندان و جریمه مخالفان چادر و حجاب اجباری می پردازند و چه ها که بر سر دختران جسورمان اگر بتوانند نمی آورند؟! باید از خود بپرسیم که کجای این مرام و مسلک برای انسان و زندگی آزاد و آگاه و خودباور ساخته شده است؟! همه ی ادیان واپسگرا و درنده ترین آنها اسلام، جز ترفند و دسیسه ای ضدبشری نیست.

 به لایحه بی سر و ته "حجاب و عفاف" توجه کنیم که تنها 10 نماینده مجلس با رویکردی ویژه ی رژیم و ظرف یک هفته لایحه‌ای را در میان خود به تصویب رساندند که قرار است 85 میلیون ایرانی از مخالفین گرفته تا وابستگان دین دولتی را تحت تاثیر خود قراردهد و بتواند بخش از نارسائی، ایستادی و رودرروئی های کلان دختران و زنان بپاخاسته ی کشور در رابطه با حجاب را وادار به انجام فرمان آقا و این ده نفر تصمیم گیرنده کند. و زهی به این خیال خام. کارگران و زنان و مردم بخاک نشسته دیریست از کلیت رژیم گذرکرده اند و در پی فرصت انقلاب و ریشه کنی دین دولتی می باشند. در ماده 34 این امریه و در مورد لایحه معروف به حجاب و عفاف چنین آمده است که: رژیم و نمایندگان مجلس می باید نیروی جیره خوار بسیج و دیگر مزدورانش را به شوکرها و افشانه و یا پاشندهای سمی مجهزکنند. تو گوئی این بساط فاشیست و مردسالار و زن ستیز تا بامروز کاری بجز این بیگیرها و ببندها و کشتارها و سرکوب ها داشته است؟! شرم و ننگ بر فاشیست های زن ستیز.

بهنام چنگائی دوم شهریور 1402

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

شازده اسدالله میرزا

جناب توکلی آن کسانی که مرد بودند مثل هیبت الله معینی و فریدون فرخزاد شاپور بختيار امروز زیر خاکنند الا وقش هست که شما مردونگی ثابت کنی...رفیق

پ., 24.08.2023 - 23:26 پیوند ثابت
بهنام چنگائی

عنوان مقاله
خدا و ادیان زن ستیزاش

جناب فرامرز حیدریان درود؛
من از شما بخاطر پانویس با ارزش تان بسیار سپاسگزارم. شما به روشنی و پربار به سوژه های گوناگونی پرداخته اید که من از خواندن آن ایده ها و دیدگاه ها سرشار از قدردانی شدم و برایم جای بسی شادمانی و غرور دارد که شما و چنین دیدگاه های انسانمدار و منطقی ای را درین بزنگاه فناتیسم و نادانپروری ها داریم و الگوی نگرشی تان را می بینم که کاراست و آن مرا بیش از پیش دلگرم تر می سازد تا از راه روشنگری های خود وانمانم و آنرا بیاری شما و همفکرمانم پی بگیرم و می گیرم.

من با نگرش فلسفی و جهان بینی ماتریالیسم دیالکتیک توانسته ام مرزهای خودم را با دنیای عینی و موجود که آنرا تاحدودی شناخته ام روشن و آشکارکنم. ورهمینرو برای من دانش تاریخی و بینش اجتماعی ـ طبقاتی راه و چاره ی فراروئی نوع انسان بسوی جهانی ست که در آن بهره کشی انسان از انسان زدوده شود.

با اینوجود خود شما از من بهتر می دانید که دین و سرمایه هموند بلند تاریخی اند و هردو دشمن ذاتی من، ما و نیروی کار و خردورزان نوعدوست می باشند. بنابرین مبارزه سیاسی اجتماعی ما بر علیه دین دولتی و واپسگزائی های آن همزمان نیز در برابر منافع نیروی سرمایه می باشد که ناگزیر نبردی اقتصادی نیز هست.

و این آن گره روشن ولی پیچیده ای ست که تاریخ مبارزه طبقاتی را بارها به تکرار پوچ و تسلسلی ناچارکرده است. تا ما امروز بیش از گذشته گول (( دین و سرمایه )) را نخوریم و آگاهانه بدانیم چگونه برابر دین و هموندش سرمایه مبارزه توامان و سازش ناپذیر داشته باشیم و.... می توان درین موردها بسیار نوشت که جایش ایجا نیست.

با سپاس فراوان از شما

پ., 24.08.2023 - 23:16 پیوند ثابت
کیانوش توکلی

جناب ناشناس / اگر " مردی" با نام خودت علیه سپیده قلیان و نرگس محمدی بنویس تا هم کامنت ات  را انتشار دهم و هم پاسخ ات را بگیری . نه با چندین نام باقر زاده ، شازده و.... بیایی علیه مبارزین ضد رزیم سمپاشی کنی ! نام ات را تغییر می دهی و لی با ای پی ات چکار می کنی ؟!

پ., 24.08.2023 - 21:52 پیوند ثابت
ناشناس

جناب توکلی یادتون.. چقدر برای اکبر گنجی سینه زدید..عکس های اعتصاب غذاشو تو زندان اوین انتشاردادید اونو با بابی ساندز مقایسه کردید...ملتی که همیشه فریب میخوره لایق هیچ روح آلله خمینی ست

پ., 24.08.2023 - 20:21 پیوند ثابت
کیانوش توکلی

دوستان گرامي ؛ كساني كه  با نام مستعار  عليه اشخاصي حقيقي ًو بخصوص عليه زندانيان سياسي مي نويسند ؛ درج نخواهد شد و همچنين توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

 
پ., 24.08.2023 - 20:12 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
ادیان زن ستیز

درود بر آقای چنگائی!

مختصر و موجز.

1)- انتقاد از اسلامیت و تاریخ و متولّیان متعدّد آن به طور کلّی و شیعه گری بالاخص به تنهایی کفایت نمیکند و کارگذار ریشه ای و کلیدی نیست. چرا؟.تحصیل کردگان ایرانی از عصر مشروطه تا همین امروز به انتقاد از جلوه های مختلف مناسبات ایرانیان و زمامداران آنها تا توانستند، تقلّاها کردن بدون آنکه «آلترناتیوی» را با اندیشیدن در باره تاریخ و فرهنگ مردم ایران در جامعیّت تنوّعی آنها اندیشیده و تئوریزه و عبارت بندی کرده باشند. آنها مردم را در عقایدشان متزلزل کردند و به رودخانه رویدادهای جهانی انداختند؛ ولی هیچ تخته پاره و جلیقه نجات و ابزاری کمکی را در اختیار آنها نگذاشتند....

2)- .... نتیجه این شد که مردم همچون غریقی که به هر طناب پاره ای آویزان میشود تا جانش را از دست ندهد، بلافاصله به حبل المتین اسلامیّت آویخت که طنابی شد بر حلق ملّت و کنشگران و تحصیل کردگانی که مثلا «سعادت و پیشرفت و فرهیختگی و فلان و بیسار مردم» را آرزومند بودند و هنوزم هستند.
وقتی قرار است که من به سنجشگری ابعاد پوسیده و آزارنده و بی مغز حاکم بر ذهنیّت و مناسبات اجتماعی و کشوری بکوشم و همچنین موانع تحوّلات کلیدی در مناسبات اجتماعی و کشوری را بررسی و انتقاد کنم، باید ششدانگ حواسم جمع باشد که چه چیزهایی را میخواهم سنجشگری کنم و چه چیزهایی را میخواهم ارمغان بیاورم. کسی که اسلامیّت را بدون آلترناتیو کلیدی و راهگشا سنجشگری میکند، مردم را در اعتقادات پوسیده شان، آبدیده تر میکند و خاصمان فکر و ابتکار و ایده نو به نو و پوست انداختن را از زندگی تازه و راه دیگرسانی را رفتن، بلافاصله عاصی تر و وحشی تر میکند.
سنجشگری اسلامیّت باید از روز اول، موازی با اندیشیدن در باره «اساطیر و تجربیات بی واسطه و تاریخ و بُنمایه های فرهنگ ایرانی» پا به پا اجرا میشد تا مردم بتوانند «تفاوتها» را از یکدیگر تشخیص دهند و با خواست و اراده خودشان به تغییر منش و روش و رفتار زیستی و اجتماعی و همجنین گزینش زمامداران لایق همّت کنند؛ آنهم با آگاهی و درایت و مسئولیّت.
انتقاد موازی یعنی اینکه: در سنجشگری «چهره الله» باید در باره «اسطوره سیمرغ گسترده پر» اندیشید. در سنجشگری «سیره محمد ابن عبدالله» باید در باره «اسطوره جمشید جم» اندیشید. در سنجشگری «ابلیس/شیطان [که در اصل همان چهره های اهریمن هستند و در اسلامیّت رد پاهایشان با تغلیب معنا پایدار مانده است]» باید سخن از «جوانمردی و وفادار ماندن اهریمن بر عهد خودش» اندیشید. در سنجشگری شرایع اسلامیّت باید در باره اسطوره «فریدون و ایرج» اندیشید. در سنجشگری اخلاقیات اسلامی باید در باره «راستمنشی پهلوانان» اندیشید. در سنجشگری حکومت و خلافت اسلامی باید در باره «ایده فرمانروایی سیمرغ گسترده پر= حاکمیّت ملّت در جامعیّت وجودی با تکیه به کثرت رنگارنگی اقوام و گرایشها و غیره و ذالک» اندیشید. همینطور الی آخر.
وقتی که مردم بتوانند اصالت تاریخ و فرهنگ خودشان را و تضاد آن را با اسلامیّت به عین ببینند و تمییز و تشخیص دهند، آنگاه بدون هیچ جبری و اکراهی هر چیزی که نشانه ای از بیگانگی با گوهر وجودی آنها داشه باشد، به کنار خواهند نهاد و گشوده فکر و جوینده و خواهنده و مسئول و پر تکاپو خواهند شد و از بهر سرفرازی و بزرگی جویی خودشان و فرزندانشان و میهن با تمام توش و توانی که دارند اقدام خواهند کرد؛ زیرا تناقض و تنشی [+ یعنی دقیقا آنچه تحت سیطره حکومت فقاهتی هر روز و شب در کوچه و خیابان شاهدش هستیم= تضاد اسلامیّت با بنمایه های فرهنگ ایرانی] بین ذهنیّت و رفتار و منش خودشان نمیبینند. متاسفانه سیطره «اساطیر سامی و بدنبالش از عهد مشروطه تا همین ثانیه های گذرا، سیطره اساطیر یونانی بر ذهنیّت ایرانیان؛ مخصوصا تحصیل کردگان و کنشگران تاق و جفت» باعث شده است که فجایع جامعه ایرانی و دوام زمامداران نالایق و به شدّت بی شعور و نفهم و احمق بالذّات، ایران و مردمش را به قعر فلاکتها میخکوب کرده باشند.
تا رمانی که سنجشگران ولایت فقاهتی و رفتارها و موضعگیریها و گفتارهای کنشگران سمتگیرنده به سوی زمامداری بر ایران نیاموزند که «آلترناتیو حکومت فقاهتی» در مغز و قلب و ناخودآگاهبود ایرانیان در بند و زنجیر مانده است و از بهر آزادی آن همّت و همبستگی و همعزمی و همپایی نکنند، سنجشگریهای اسلامیّت و رسوا کردن ابتذال رفتاری و اخلاقی و جنایتها و تبهکاریهای کارگزاران حکومت فقاهتی، هر چقدر نیز رادیکال باشند، همچون آبی خواهند بود که بر صخره ای آتشین چکیده میشوند؛ زیرا مردم نمیدانند که بالاخره و سر انجام، کدام یک از چهره ها و ماسکهای آویخته به «هویّت تاریخی و فرهنگی آنها»، «چهره اصیل و هویّتی خودشان» است. آنها مدام آونگ هستند بین دروغ و ریا و تظاهر و نمایشهای تصنّعی و تحمّل و زجر تحت سیطره اسلامیّت شمشیر اقتلویی و حسرت استخوانسوز از بهر رادمنشی و راستی و آزادی در گستره بُنمایه های فرهنگ ایرانی.
روشنفکر و کنشگر کاردان به کسانی باید گفت که «هنر نشان دادن تفاوتها» را با رادمنشی و دلاوری و انرژی زندگی بخش بر زبان و قلم و رفتار خود آشکار میکنند؛ وگرنه کلکلکلکلکلکلکل کردنهای شبانه روزی در انواع و اقسام شبکه های اجتماعی، قیل و قال مدرسه است و بار و بری برای زندگی اجتماعی و کشوری ندارند.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان
پ., 24.08.2023 - 17:56 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.