رفتن به محتوای اصلی

فردای ما، برابر اسلام، ولایت و دولت دینی
20.06.2023 - 12:57

این اسلام زن ستیز واپسمانده، این ولایت همه سر حریف خودرأی با این ساختار سیستماتیک قهر ضدبشری اش توانسته با جنایت ها، فسادها و ویرانگری های بی مانندش کشور ایران و زندگی ایرانی را بخاک و خون و تباهی بنشاند و چه هولناک نشانده است. تک تک ما فراریان، بیدادزدگان و همگی فریبخوردگان مسلمان می دانیم که این دین دولتی برای بقای خود و سروران اشرافیش چه بی رحم، بی شرم و بی پرواست و هر نیرنگ، پستی و دروغ باورناکردنی ایکه خواسته آنرا، بنام خدا و در لابلای عباها و عمامه ها و ریاپردازی ها پوشانده، و در کنار آنها همیشه، تیغ تیز و کور قضای اسلامی اش را برعلیه مخالفانش که آنانرا کافر و دشمنان خدا می نامیده است، بُراتر ساخته و بی کم و کاست در سراسر کشور برای ترورها، کشتارها، اعدام ها و نسل کشی ها و جنگ هایش بکاربسته تامگر کشتی درب و داغان الهی ولائی اش را همچنان در دریای خون ایرانی به پیش برد و شگفتا برده است.

ما اسیران، داغداران و قربانیان بی شمار این دکانداران دینی و سرکوبشده و چپاولزده ی این بساط پلشت و پلید  شیعی ولائی دیر یا زود ناگزیریم و می بایست، بجای خواری، عزاداری و خون گریستن برین زنجیره های کشتارها، اعدام ها، بردگی ها و امت پروری های 1400 ساله پایان دهیم. کلاشان انگلی ایکه پیوسته فریب توده ای خود را بنام اسلام و بسادگی آب خوردن در ژرفای ناخودآگاه ما رانده و ریشه خودکم بینی را در ضمیرمان کاشته اند؛ ما باید بدانیم که دیگر نباید در پی این اسلام باشیم، و شایسته نیز نیست که بیش ازین فریب اش را خورد که قرن ها خورده ایم!. بل می باید ما ترفندها و دسیسه های گردانندگانش را بهتر و ریشه ای تر بشناسیم و هرکدام آموخته های خویش را متعهدانه به دیگر همدردانمان بشناسانیم و از خود نیز بپرسیم! این اسلام 14 قرنی ستیزه جو، دشمنی افکن و فسادپرور که از درون بیماری زا، و از بیرون جز مرگبار و مهلک نبوده است، برای ما که هیچ، برای خود جهانیان مسلمان چه سودی داشته است؟ مگر نه بیشترین کشورهای مسلمان دچار فقر و تنگدستی ها، زیر بار زور و ستم ها و از همه دردآورتر گرفتار واماندگی های فراوان خودناباوری و گرفتار سرزنش ناتوانی خویشند؟!

برای هر انسان آگاه و نوعدوست ایرانی آشکار و سرراست می باشد، که اسلام از گذشته تاکنون برای نوع بشر و برای سنی ها هم که نه، بل تنها برای خود مسلمانان شیعی بیدادرس چه فایده ای داشته، جز جنگ و مرگ و گرسنگی و نادانی چه ارمغانی برایشان ببارآورده است؟! اسلام تاکنونی در هیچ راستائی بهینه پردازی بسود خرد فردی و اجتماعی نبوده، و در سمت و سوی بهبود روش های کهنه و به شیوه های نوی زندگی هرگز ابتکاری نداشته و هستی ما را در دور و تسلسل های بی هوده به هدرداده و بازتابی اندک و مفید نه که نداشته! بل در هیچکجا زمین و زمان به نفع دگرگونی های ناچیز ولی مفید و انسانمدار درنیآمده است. اگر این دین چنین بی هوده و اینگونه ویرانگراست که بوده است! پس چرا باید این دین یا سم مرگبار بدین سان آمیخته به جان، روان، فکر، وجود و روزمرگی زندگی ما باشد؟ آری باید از خود بپرسیم که اسلام به چکار ما مردم زمینگیر، نیروهای گرسنه ی کارمزد و خود توده های مذهبی فریبخورده درآمده است؟ پاسخ: هیچکجا! ما تنها، با دانش و دانستن نادانائی های مان و در پی پی بردن به چرائی بی هودگی این دین ویرانگراست که برای زندگی خود ناچار به چاره جوئی نو شده، و انگیزه مند دلگرم به جستجوهای سازنده ای خواهیم بود؛ جستاری که مدار گردش آن اراده و اداره خود اجتماعی و خرد انسانی باشد. پرسیدنی ست! پس چرا ما باید به جای دین به خویشتن خویش هموند باورداشته باشیم؟! چون این ما و باورمان هست که به دین موجودیت و به هستی بقا می بخشد، بدون باور ما، دین هم وجود عینی ندارد و دچار فنا و نیستی خواهدشد.

ما به دینی امیدبسته و به دینمدارانی کلاش باوربرده ایم که آنها دستکم درین 44 سال طعم و زهر همه ی زورها و ستم ها و حق خوری های غیرممکن درین جهان ستمکار، چنددست و ضعیف کش را یکجا به زیر داندان های ما کشانده، خورانده و با همه وجود ناگوارائی ها و ناملایمت های زنگی مرگبار را با زن و بچه های خویش روزانه چشیده ایم. تازه فراموش نشود که بقای همین اسلام و پشتوانه همین ولایت و پابرجائی نظام آن محصول تلاش و بردباری های ماست که می بینیم نیروی سرکوبگری آن یکدست بر علیه ما و کشورمان می باشد. درین بازار مکاره مفتخوران و انگلان ولائی نه خدائی هست که خامنه ای و مافیاهای هزارتویش را یاری دهد و نه بی داشتن و فروش نفت این رژیم می توانست اینگونه به خودکامگی ها و بلندپروزای هایش ادامه دهد. پس دلیل خامی و فریبخوردگی ما چیست و چگونگی سرکردگی های رژیم آدمخوار در کجاست؟ پاسخ روشن است: باور به دین، ملاها را سروران ما و کاخ نشینان امروز ساخت. تاریخ سیاه و خونین 14 قرنی کافی نبود! و نادانی ما زمینه ساز این 44 سال خودکامگی مطلق دینی ـ ولائی شد که اینک رژیم همچون زنجیر اژدها گونه استبداد خود را بر پیکرهای تکیده و زخمی ما پیچانده و دارد، و ما هر دم تاوان آن سرسپردگی ناآگانه را می پردازیم.

بی دلیل هم نیست که علی خامنه‌ای در سالمرگ روح‌الله خمینی بنیانگذار دین دولتی مردم معترض در جریان خیزش انقلابی مهسا را اراذل و اوباش خواند و از تبهکاری و جنایتکاری های 34 ساله خود در همه ی زمینه ‌ها دفاع کرد. او با گرامیداشت از دستگاه کشتار و سرکوب حکومتی، از نقش سپاه و بسیج و لباس شخصی ها در دانشگاه ها و خیابان ها در سرکوب  معترضان قدردانی کرد. و دادستان کل کشور محمدجعفر منتظری، جمهوری اسلامی را "لطف الهی" دانست و گفت: در کشوری زندگی می‌کنیم که سایه نعمت و رحمت حکومت اسلامی بر سرمان است.  و کیهان در واکنش به سخنان محمد خاتمی مبنی بر به زور تحمیل نکردن حجاب او را یک "روحانی بی‌سواد و مغرض" و سخنانش را "عوام فریبانه" خواند. کیهان نوشت: بر اساس مغالطه خاتمی، باید همه احکام الزام ‌آور اسلام و قرآن در حوزه‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی تعطیل شود. حسین شریعتمداری کیهان به کسی می گوید " مغرض و بی سواد" که او 8 سال ما مردم ساده دل را با گفتمان تمدن ها مچل دولت دینی خود کرده بود.

از ریز تا درشت این انگل ها می سرایند که: خداوند به وسیله امام این حکومت اسلامی را در ایران بنا نهاده و اکنون سکان هدایت آن در اختیار نایب برحق ولی‌عصر است. در حالیکه این رژیم کار دین و خدا نیست، بل دین تنها یک صنعت و دستآورد مردم باورمند آن است که دکانداران آن که ملاها و مکلاها باشند سودش را میلیاردی می برند. این دین مال ما مردم نیست. در تملک خامنه ای ها و باندهای اوست که آنها حاکمیت مطلق بر سیاست و اقتصاد دارند و هرکس تن به این سرکردگی ندهد باید خفه و یا کشته شود.

ولایت و مذهب اش دکانی ست که علاوه بر تصرف چاه ها و فروش نفت و ... میلیاردها دلار پول با کلاهبردارى از جیب مردم بیرون می‌کشد و همه را هزینه جار و جنجال های برتریجویانه ی مذهب خود در منطقه و جهان می کند. این رژیم با دستگاه های سیتماتیک گمراه کننده به پخش اخبار و رویدادهای دروغین برای فریب مردم دامن می زند تا ترس از خدا را بیشتر در اعتراض ها جابیندازد. از همینرو دروغ تحویل مردم می‌دهد.

بقول ژان پل سارتر: نهاد مذهبى، چه مسیحیت باشد، چه اسلام چه یهودیت، قبل از اینکه مجموعه اى از باورهاى اجتماعى باشد، یک ساختمان و عمارت بزرگ اجتماعى است که روى پاى خودش ایستاده، مالیات می گیرد، پول می گیرد و خرج بقا و حاکمیت خودش می کند . دین شراب ناب نیست، آتانول است که مستی میدهد، اما به قیمت کوری!

و جالب است بدانیم: دختر "قاسم سلیمانی" در شهرستان پلدشت آذربایجان غربی اراضی‌ای به مساحت 5000 هکتار خریداری کرده است. پنج هزار هکتار مساوی است با 50 کیلومتر مربع، این اراضی واقع در دشت زنگنه، شیبلو و ... هستند. طبق گفته منابع موثق خبری در اداره اطلاعات استان، زینب در این اراضی خریداری شده، به کشت گسترده درختان خارجی گردو و بادام مشغول است؛ و حتی در بسیاری از مناطق خریداری شده استارت کار از ماه ها قبل شروع شده است! هزینه خرید 5 هزار هکتار زمین با قیمت متری 200 هزار تومان می‌شود 10 هزار میلیارد تومان. پرسش اساسی این است که زینب سلیمانی 10 هزار میلیارد تومان را از کجا آورده است؟ از طریق کدام منبع مالی 10هزار میلیارد تومان پول خرید زمین تهیه شده است؟ کدام وام‌ها؟ کدام رانت‌ها؟ چرا برای صاحبان بومی این زمین‌ها چنین تهسیلاتی داده نشده است؟ حال بماند که حداقل همین مقدار سرمایه هم برای کشت و آبیاری و کارگر و... این زمین‌ها نیاز است! بی گمان این دختر پول جنایت‌های پدرش را می گیرد.

و این در شرایطی ست که سعیدی، نماینده مجلس در اعتراض خود چنین می گوید: 4 شهرستان قصرقند، کنارک، دشتیاری و زرآباد حتی یک تخت بیمارستانی هم ندارند، آن وقت رئیسی در اندونزی قول ساخت 12 بیمارستان را می‌دهد. و چندش برانگیزتر از همه اینکه ارزش یک ریال عمان به ریال ایران است که: هر ریال عمان، 8 خرداد 1402، یک میلیون و سیصد و چهل و نه هزار و هشتصد ریال معامله شد؛ روشن تر بگویم: 1 ریال عمان مساوی است با 134 هزار تومان.

برای ما نیروهای کارمرد یک راه بیشتر نمانده اعتراض، اعتصاب و مبارزه ی پیگیر تا سرنگونی کلیت این رزیم ضدبشری.

بهنام چنگائی 30 خرداد 1402ب

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

ع باقرزاده

باز هم اهالی کوفه
درست یک ماه دیگه عاشورا ست و توی این مسجد و اون مسجد میخوان به اهالی کوفه بد و بیراه بگن... ولی تحقیقات تاریخی بنده نشون میده که این اهالی کوفه بد بختها خیلی هم آدمهای روشنفکری بودن. میدونین دلیل اینکه بیعتشون با امام حسین رو پس گرفتن چی بود؟ حالا براتون میگم. حسین تو مدینه چارزانو نشسته بود و سرش رو انداخته بود پائین و به چیز و خایه خودش نگاه میکرد و به شاگرداش میگفت یزید باید بره. خلاصه یزید از فرماندار مدینه خواست که حسین رو از مدینه اخراج کنه و بالاخره پدر بی پدر پدربزرگ ابراهیم یزدی رفت و یک شتر آخرین مدل گرفت و حسین و اهل و عیال راه افتادن طرف مکه. وقتی رسیدن مکه حسین رفت نشست زیر یک درختی و شروع کرد خالی بندی کردن و دروغ گفتن. پدر بی پدر پدربزرگ بی بی سی لندن اومد باهاش مصاحبه کردن که خوب جناب حسین برنامه حکومت شما برای مردم کوفه چی هست؟ حسین هم باز چارزانو نشست و سرش رو انداخت پائین و نگاه چیز و خایه خودش کرد و گفت ولکن زنها در کوفه در پوشیدن حجاب آزاد هستن و کمونیستها هم در کوفه در ابراز عقیده آزاد خواهند بود. بی بی سی هم سه شماره اخبار رو رسوند به کوفه. پدر بی پدر پدربزرگ مطهری و بهشتی و منتظری هم حرفای حسین رو ضبط میکردن بعد میبردن تو دانشگاههای کوفه پخش میکردن. باز فردا حسین میرفت چارزانو می نشست زیر درخت و سرش رو می انداخت پائین و به چیز و خایه اش نگاه میکرد و میگفت ولکن در حکومت اسلامی ما در کوفه نفت و گاز مجانی خواهد بود و باز بی بی سی سریع پیغام های حسین رو میرسوند به اهالی کوفه. اهالی کوفه هم دهنشون آب افتاده بود و چیزشون راست شده بود برای حکومت امام حسین و هرروز هی اعتصاب و تظاهرات برای اومدن امام حسین به کوفه. عکس امام حسین رو هم روی در و دیوار کوبیده بودن و اسمش که میومد سه بار صلوات میفرستادن. تا اینجا کار باب میل امام حسین و فامیلش پیش رفته بود و شروع کردن بستن چمدوناشون که راه بیفتن طرف کوفه. اینجا ولی امام حسین یک اشتباه بدی کرد، همینجوری که چارزانو نشسته بود زیر درخت و سرش رو انداخته بود پائین و به چیز و خایه اش نگاه میکرد به چند تا از یاران وفادارش گفت ولکن این اهالی کوفه خیلی کس خل هستن هر کس شعری ما میگیم باور میکنن حالا که اینجوریه شما خودتون رو برسونید به کوفه و شب که شد به کره ماه اشاره کنید و شعار بدید که به کوری چشم یزید امام حسین تو ماه گوزید،...اونوقت دیگه ملت کوفه الهی میشن و ما حرکت میکنیم به سمت کوفه و حکومت اسلامی تشکیل میدیم. یاران با وفا هم خودشون رو رسوندن کوفه و هر کدوم رفتن تو یکی از خیابونای کوفه و شب که شد شروع کردن به شعار دادن که به کوری چشم یزید امام حسین تو ماه گوزید... و مردم کوفه از خونه هاشون ریختن بیرون ولی همین تاکتیک کاسه کوزه حسین رو بهم ریخت. دانشجو ها و روشنفکران کوفه جمع شدن گفتن آقا این کس شعرا چیه؟ آخه حسین چه جوری تو ماه گوزید؟ و از اون لحظه فهمیدن که حسین و یاران باوفاش میخوان بهشون چیز بزنن. سریع جلسه گرفتن و بحث کردن و رئیس جلسه که آدم جا افتاده ای بود به دانشجوها و روشنفکرهای کوفه گفت بابا شما جوون هستین یادتون نمیاد من دوره بابای این حسین رو تو همین کوفه دیدم، دهن ملت رو گائیده بود، نمی گذاشت کسی نفس بکشه، حرف میزدی یا چیزی میگفتی در جا بهت میگفت خوارج و دهنت سرویس بود. مدام جانماز آب میکشید که آهای مردم کوفه حکومت بر شما برای من از لنگه کفش پاره هم بی ارزش تر هست ولی از اونطرف برای که حکومت از دستش در نره هر کونی حاضر بود بده، تو همین کوفه پنج هزار نفر رو بدون محاکمه و بدون قاضی به جرم خوارج بودن گردن زد. گول این خونواده رو نخورین قدر معاویه و یزید رو بدونین. این حرفا رو که زد اهالی کوفه حواسشون جمع شد و فهمیدن که چه چیزی نزدیک بود بخورن و بیعتشون رو پس گرفتن. امام حسین و یاران باوفاش بی خبر از اینکه دستشون برای مردم کوفه رو شده راه افتاده بودن طرف کوفه حسین.
به کربلا که رسید دید همه اهالی کوفه جمع شدن و خیال کرد اومدن استقبالش سریع از شترش پرید پائین و داد زد که من دولت تعیین میکنم، من تو دهن این دولت میزنم، من به پشتوانه ملت کوفه دولت تعیین میکنم. مردم کوفه هم یک صدا فریاد زدن آره ارواح کونت. حسین ولی از رو نرفت و باز داد زد که یزید گورستانهای ما را آباد کرد و شهرهای ما را ویران کرد و باز اهالی کوفه یک صدا فریاد زدند آره ارواح کونت. حسین باز هم از رو نرفت و داد زد این پدر و پسر (یعنی معاویه ویزید) با اسلام چه ها کردند و باز ملت کوفه یک صدا فریاد زد آره ارواح کونت. حسین که دید اوضاع خراب هست خواست آخرین تلاشش رو هم کرده باشه باز داد زد اگر تمامی اهالی کوفه هم به یزید بگویند آری من میگویم نه. اینجا دیگه صبر مردم کوفه سر اومد و دیدن این بابا خیلی پررو هست و ریختن سرش و خودش و همه یاران با وفاش را آش و لاش کردن. آره، خلاصه مردم کوفه از ما ملت ایران حواسشون جمع تر بود و دهنشون سرویس نشد
حالا که تا اینجا اومدیم بذارید گریزی هم بزنیم به صحرای کربلا. در روایت هست که مردم کوفه خواهر و مادر امام حسین و یاران باوفایش را سائیدن و خونین و مالین ولشون کردن وسط کربلا و رفتند

ی., 25.06.2023 - 22:54 پیوند ثابت
ع باقرزاده

پنج سالی که دهن ملت را گ

آقا این علی ابن ابیطالب پنج سال حکومت کرد که ای کاش نکرده بود. این پنج سال شد بلای جون ما و دهن ما رو گائید. طرف همش پنج سال حکومت کرد حالا هزار سال هست که ما داریم تقاص پس میدیم. من نمی فهمم این پنج سال چه خبر بوده که همه آخوندهای باعمامه و بی عمامه اینقدر شلوغ میکنن؟آخه کس کشا کدوم حکومت عدل علی؟ اینکه نصف ایرانیها توی خونه عربها بردگی میکردن عدل هست، یا اینکه هیچ ایرانی حق نداشت سوار اسب بشه و باید دنبال کون اسب عربها میدوید؟ این بابا خواهر همه رو گائیده بود، تو پنج سال حکومت پنجاه هزار نفر آدم کشته، یعنی سالی ده هزار نفر. اون آقازاده هاش یعنی حسن و حسین هرکدوم ده تا کنیز ایرانی داشتن که تو جنگ اسیر عربها شده بودن. جاکش ها این آخوند ها خیال میکنن خر گیر آوردن، ارواح عمه تون که علی در نامه اش به مالک اشتر نوشت با مردم به نیکی رفتار کن. آخه جاکشا چنگیز هم توی یاسای چنگیزی نوشته بامردم باعدالت رفتار کنید، تیمور لنگ هم نوشته با مردم به عدالت رفتار کنید. ارواح ننه تون که علی به یتیمان رسیدگی میکرد، آره حیف که اون دوره دوربین نبود وگرنه با بچه های یتیم یک عکس هم میگرفت میداد تو روزنامه دولت چاپ کنن برای رقابت با معاویه در انتخابات. ازش نقل قول هم میکنن که علی گفت ای مردم حکومت بر شما به اندازه کفش پاره هم ارزش نداره. آره ارواح کونش اگه حکومت اندازه کفش کهنه هم ارزش نداشت چرا پس برای حکومت پنجاه هزارتا آدم کشت؟ حتما برای اینکه حقی را بر پادارد،میره، همونطوری که خمینی و خامنه ای بر پا داشتند. آخرش اینکه جناب علی ابن ابیطالب یک گهی بوده عین خمینی و خامنه ای. خدا پدر ابن مجلم رو بیامرزه که زد طرف رو کشت. فکر کنین این بابا اگه به جای پنج سال مثلا پنجاه سال حکومت کرده بود چی به سر دنیا میومد

درود بر ابن ملجم...

چ., 21.06.2023 - 19:33 پیوند ثابت
بهنام چنگائی

عنوان مقاله
فردای ما، برابر اسلام، ولایت و دولت دینی

با درود به همگی؛
من از جناب تبریزی برای انگشت نهادن درست بر رد دیگرستیزی ها و همچنین زیر پرسش بردن هرگونه نگاهی از نگاه های برتریجوئی و یا نگرش های ناسیونالیستی که جز دشمنی افکن نبوده و نیستند سپاسگزارم.

من خود نیز بایسته و شایسته می بینم که روشن و سرراست بازگوکنم که من با هیچ ملت و مرام و نگرش انسانمداری که در جهان ما موجودند، با هیچ دلیل و با هرگونه بهانه ای که داشته باشد، هرگز سر ستیز و بیگانگی نداشته و نخواهم داشت؛ چه رسد به همدردان عرب خودم در ایران و دیگر کشورهای منقطه که همه ی آنها با من و ما درد مشترک دارند و آن هم در زیر ستم و زور و بهره کشی ها بودن است. وه که درین بازار مکاره فسادها چه بهره کشی ها و چپاول ها و قلدری های خودکامگانش حاکم است که من با آنها و ساختارهای ضدبشری شان هیچگاه سر سازش نداشته و نخواهم داشت.

ازینرو، سمت و سوی نگاه و نقد کوتاه من درین نوشته، بیش از همه نشان دادن بخشی از آسیب پذیری توده های ساده دل از اهرم باور و سرسپردگی به دینمداری و دینمداران است که بهتر است بگویم ادیان می باشد؛ که همین شکنندگی عقیدتی ـ مذهبی در هر گروهی از گروهای عقیده مدار، همراه می شود با مسیر کمین گذاردن و دکانداران و کلاشان دینی برای رونق بساط خود و گسترداندن هرچه بیشتر نادانپروری های بلند تاریخی شان که ما می دانیم تاریخ سرشار است از فاکت های تبهکاری و ... این ها و آنها.

بنابرین گفتمان من تنها بر باور و بکارگیری دین در گمراه کردن خرد اجتماعی و طبقاتی ست که ادیان، و همین اسلام و راهبرانش از آغاز تاکنون آنرا برای اهداف ثروت و قدرت خویش و مافیاهای شان ماهرانه بکارگرفته اند،

واقعیت دردبار و تلخی که با اندکی تفاوت ولی در همه ی کشورهای جهان، عرب و مسلمان حاکم است و واپسگرایان خبره به یاری امپریالسم آمریکا و دیگر یاران داخلی و خارجی شان بر دار و ندار کارگران، کارمزدان و تنگدستان یهودی، مسیحی، مسلمان و ... دیگران حکومت می کنند.
با سپاس

چ., 21.06.2023 - 12:50 پیوند ثابت
تبریزی

عنوان مقاله
سایت مخالف هر گونه نژادپرستی است!

دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، چند سال پیش هر کس هر کامنتی را در ایران گلوبال می نوشت به نمایش درمی آمد! گذشته از آن که پیروان پان های رنگارنگ ناسیونالیستی با داشتن چندین نام و چندین آی - پی بارانی از هرزنامه های گوناگون را به ایران گلوبال فرستاده و در ایران گلوبال تاخت و تاز می کردند اعضای ارتش سایبری رژیم ولایت فقیه نیز گاهی ترک می شدند و به فارس ها می گفتند: "فارس سگ!" و گاهی فارس می شدند و به ترک ها می گفتند: "ترک خر!" (هیتلرنامه های یک پان هیتلر را با تیتر: "حکومت اسلامی فارس" را هم که حتما به یاد دارید!)

تا این که تصمیم گرفته شد کامنت نویسی تنها پس از نام نویسی در ایران گلوبال و با داشتن اکانت ویژه شدنی باشد و این چنین بود که هرزنامه نویسی در ایران گلوبال ریشه کن شد.

اما هم اکنون باز هم بدون داشتن اکانت هر کس هر چه بخواهد با گذاشتن نام: "ناشناس" بر روی خودش نوشته و به ایران گلوبال می فرستد و این پدیده برابر است با بازگشت به وضعیت شلم شوربای پیشین و از دست رفتن آبروی ایران گلوبال در میان تارنماهای سیاسی!

دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، در آئین نامه ایران گلوبال آمده است: "..... سایت مخالف هر گونه نژادپرستی است! ....." اما هم اکنون کسی که روشن نیست از اعضای ارتش سایبری رژیم ولایت فقیه است و یا یکی از پان آریاهائی است که در عالم هپروت سیر می کنند سخنانی نژادپرستانه برای نفرت پراکنی ناسیونالیستی نوشته است!

به این سخنان نگاه کنید: "..... راستش این ابراهیم خلیل نشونه بدبختی ما ایرانی ها هست که این دین اسلام و اون عرب ها بر سر ماها آوردن! ....." و یا: "..... ما ایرانی ها برای خودمون کلی اسطوره های تاریخی ..... داشتیم ..... که بعد از اومدن اسلام و اعراب به ایران از یاد رفتن! ....." و یا: "..... روزی که اسلام و اعراب اومدن هر چی کتاب دم دستشون اومد آتیش زدن! ....." و یا: "..... بقیه قهرمان های قصه های سامی و عربی و اسلامی هم همه یک ..... هستن مثل ابراهیم! ....." و یا: "..... ابراهیم عرب سامی سوسمارخور شد قهرمان! ....."

در این هیتلرنامه همه چیز برای بدگوئی از عرب ها دور می زند! مسلمان ها به ایران حمله نکردند بلکه عرب ها به ایران حمله کردند! مسلمان ها ایران را اشغال نکردند بلکه عرب ها ایران را اشغال کردند! مسلمان هائی که بسیاری از آنها ایرانی بودند کتاب ها را آتش نزدند بلکه عرب ها کتاب ها را آتش زدند! ابراهیم که بر پایه داستان های تورات یهودی است یک یهودی نیست بلکه یک عرب است! بدبختی های ایرانیان نیز در سایه آخوندیسم نیست بلکه عرب ها ایرانیان را بدبخت کرده اند و .....

دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، گمان بر این است که این هیتلرنامه را یکی از اعضای ارتش سایبری رژیم رو به نابودی آخوندی نوشته است اما سخن من بر سر این هیتلرنامه که رکیک ترین و زشت ترین دشنام ها را به همراه سخنان نژادپرستانه در آن می توان یافت نیست بلکه سخن من بر سر آن است که شما چرا چنین هرزنامه ای را به نمایش درآورده اید؟ مگر در آئین نامه ایران گلوبال نیامده است: "..... سایت مخالف هر گونه نژادپرستی است! ....." آیا این است مخالفت با هر گونه نژادپرستی؟

چ., 21.06.2023 - 09:06 پیوند ثابت
ع باقرزاده

عید قربان و فرهنگ برباد رفته ایرانیان

میدونید که فلسفه این عید این هست که ابراهیم خلیل می خواست سر پسرش اسماعیل رو گوش تا گوش ببره و بعد خدا یک گوسفند فرستاد و به ابراهیم گفت که به جای سر اسماعیل سر این گوسفند رو ببر
راستش این ابراهیم خلیل نشونه بدبختی ما ایرانی ها هست که این دین اسلام و اون عربهای بر سر ماها آوردن
ما ایرانی ها برای خودمون کلی اسطوره های تاریخی و قهرمانهای افسانه ای داشتیم. رستم و سهراب داشتیم، جمشید داشتیم، کاوه آهنگر داشتیم، فریدون داشتیم و خیلی های دیگه که بعد از اومدن اسلام و اعراب به ایران از یاد رفتن. قهرمان هایی که نشونه راستی و درستی بودن، با اژدهای هفت سر میجنگیدن و با ضحاک نبرد میکردن
روزی که اسلام و اعراب اومدن هرچی کتاب دم دستشون اومد آتیش زدن و همه این داستانها و افسانه ها از بین رفت و به جاش یک جاکشی مثل ابراهیم شد اسطوره، قهرمان داستانهای عربی با ضرب و زور وارد آداب و رسوم و فرهنگ ما ایرانی های بیچاره شد و حالا بچه های دبستانی توی کتابهای مدرسه داستانهای ابراهیم میخونن
آخه یکی به من بگه این مردیکه جاکش چکار کرده؟ این کسی که ما هر سال به یادش عید قربان میگیریم میخواسته سر پسر خودش رو ببره، یعنی اون هم یک بی پدر و مادر نامرد قاتلی بوده مثل جنتی و محمدی گیلانی و خزعلی که برای پست و مقام پسرهای خودشون رو اعدام کردن
دیگه این بابا چکار کرده؟ هاجر تو خونه ابراهیم کنیزی میکرده، ابراهیم ترتیبش رو میده و وقتی هاجر حامله میشه و اسماعیل رو به دنیا میاره این ابراهیم بی غیرت هاجر و بچه اش رو از خونه میندازه بیرون تو صحراهای بی آب و علف عربستان. این حضرت ابراهیم خلیل همه هنرش همین کثافتکاریها بوده
بقیه قهرمانهای قصه های سامی و عربی و اسلامی هم همه یک گهی هستن مثل ابراهیم و تنها هنرشون قتل و تجاوز بوده از سلیمان نبی تا لوط پیامبر بگیر تا موسی و عیسی و محمد
اسطوره های تاریخی ما ایرانی ها همه سمبل پندار نیک گفتار نیک و کردار نیک بودن و فرهنگ و روحیات مردم رو همین اسطوره ها میساخت. بچه های کوچک که داستان آرش کمانگیر یا داستان سیاوش رو میشنیدن دلشون میخواست یک روز مثل اونها پاک و درستکار و فداکار بشن.
بعد از اینکه اسلام به ایران اومد و قران جای همه کتابها و افسانه های ایرانی ها رو گرفت ابراهیم عرب سامی سوسمارخور شد قهرمان و بچه هایی که با داستان ابراهیم بزرگ میشدن میخواستن بشن مثل ابراهیم
این محمدی گیلانی جاکش که دو تا پسر خودش رو اعدام کرد یا امثال این بابا مهاجرانی که ایران زن صیغه ای میگیره و بعد زن و با بچه اش ول میکنه به امان خدا و خودش با زن اولش میره لندن اینا همه قهرمان افسانه هاشون همین ابراهیم جاکش بوده و دارن همون کارهایی رو میکنن که اون بی پدر و مادر میکرده
حالا شما بگین که واقعا زشت نیست برای ما ایرانی ها که باید هر سال به یاد همچین آدمی عید قربان بگیریم

س., 20.06.2023 - 19:24 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.